משכיל לאסף למה אלהים זנחת לנצח יעשן אפך בצאן מרעיתך׃ | 1 |
قصیدۀ آساف. ای خدا، چرا برای همیشه ما را ترک کردهای؟ چرا بر ما که گوسفندان مرتع تو هستیم خشمگین شدهای؟ |
זכר עדתך קנית קדם גאלת שבט נחלתך הר ציון זה שכנת בו׃ | 2 |
قوم خود را که در زمان قدیم از اسارت بازخریدی، به یاد آور. تو ما را نجات دادی تا قوم خاص تو باشیم. شهر اورشلیم را که در آن ساکن بودی، به یاد آور. |
הרימה פעמיך למשאות נצח כל הרע אויב בקדש׃ | 3 |
بر خرابههای شهر ما عبور کن و ببین دشمن چه بر سر خانهٔ تو آورده است! |
שאגו צרריך בקרב מועדך שמו אותתם אתות׃ | 4 |
دشمنانت در خانهٔ تو فریاد پیروزی سر دادند و پرچمشان را به اهتزاز درآوردند. |
יודע כמביא למעלה בסבך עץ קרדמות׃ | 5 |
مانند هیزمشکنانی که با تبرهای خود درختان جنگل را قطع میکنند، |
ועת פתוחיה יחד בכשיל וכילפת יהלמון׃ | 6 |
تمام نقشهای تراشیده را با گرز و تبر خرد کردند |
שלחו באש מקדשך לארץ חללו משכן שמך׃ | 7 |
و خانهٔ مقدّس تو را به آتش کشیده با خاک یکسان نمودند. |
אמרו בלבם נינם יחד שרפו כל מועדי אל בארץ׃ | 8 |
عبادتگاههای تو را در سراسر خاک اسرائیل به آتش کشیدند تا هیچ اثری از خداپرستی برجای نماند. |
אותתינו לא ראינו אין עוד נביא ולא אתנו ידע עד מה׃ | 9 |
هیچ نبی در میان ما نیست که بداند این وضع تا به کی ادامه مییابد تا ما را از آن خبر دهد. |
עד מתי אלהים יחרף צר ינאץ אויב שמך לנצח׃ | 10 |
ای خدا، تا به کی به دشمن اجازه میدهی به نام تو اهانت کند؟ |
למה תשיב ידך וימינך מקרב חוקך כלה׃ | 11 |
چرا دست خود را عقب کشیدهای و به داد ما نمیرسی؟ دست راست خود را از گریبان خود بیرون آور و دشمنانمان را نابود کن. |
ואלהים מלכי מקדם פעל ישועות בקרב הארץ׃ | 12 |
ای خدا، تو از قدیم پادشاه ما بودهای و بارها ما را نجات دادهای. |
אתה פוררת בעזך ים שברת ראשי תנינים על המים׃ | 13 |
تو دریا را به نیروی خود شکافتی، و سرهای هیولاهای دریا را شکستی. |
אתה רצצת ראשי לויתן תתננו מאכל לעם לציים׃ | 14 |
سرهای لِویاتان را فروکوفتی، و آن را خوراک جانوران صحرا ساختی. |
אתה בקעת מעין ונחל אתה הובשת נהרות איתן׃ | 15 |
چشمهها جاری ساختی تا قوم تو آب بنوشند و رود همیشه پر آب را خشک کردی تا از آن عبور کنند. |
לך יום אף לך לילה אתה הכינות מאור ושמש׃ | 16 |
شب و روز را تو پدید آوردهای؛ خورشید و ماه را تو در آسمان قرار دادهای. |
אתה הצבת כל גבולות ארץ קיץ וחרף אתה יצרתם׃ | 17 |
تمام نظم جهان از توست. تابستان و زمستان را تو بهوجود آوردهای. |
זכר זאת אויב חרף יהוה ועם נבל נאצו שמך׃ | 18 |
ای خداوند، ببین چگونه دشمن به نام تو اهانت میکند. |
אל תתן לחית נפש תורך חית ענייך אל תשכח לנצח׃ | 19 |
قوم ستمدیدهٔ خود را برای همیشه ترک نکن؛ کبوتر ضعیف خود را به چنگ پرندهٔ شکاری مسپار! |
הבט לברית כי מלאו מחשכי ארץ נאות חמס׃ | 20 |
گوشههای تاریک سرزمین ما از ظلم پر شده است، عهدی را که با ما بستهای به یاد آر. |
אל ישב דך נכלם עני ואביון יהללו שמך׃ | 21 |
نگذار قوم مظلوم تو بیش از این رسوا شوند. ایشان را نجات ده تا تو را ستایش کنند. |
קומה אלהים ריבה ריבך זכר חרפתך מני נבל כל היום׃ | 22 |
ای خدا، برخیز و حق خود را از دشمن بگیر، زیرا این مردم نادان تمام روز به تو توهین میکنند. |
אל תשכח קול צרריך שאון קמיך עלה תמיד׃ | 23 |
فریاد اهانتآمیز آنها را که پیوسته بلند است، نشنیده مگیر. |