مزمور داوود. خداوند نور و نجات من است، از که بترسم؟ خداوند حافظ جان من است از که هراسان شوم؟ |
هنگامی که بدکاران بر من هجوم آوردند تا مرا نابود کنند، لغزیدند و افتادند. |
حتی اگر لشکری بر ضد من برخیزد، ترسی به دل راه نخواهم داد! اگر علیه من جنگ بر پا کنند، به خدا توکل خواهم کرد و نخواهم ترسید! |
تنها خواهش من از خداوند این است که اجازه دهد تمام روزهای عمرم در حضور او زیست کنم و در خانهٔ او به او تفکر نمایم و جمال او را مشاهده کنم. |
در روزهای سخت زندگی، او مرا در خانهٔ خود پناه خواهد داد، مرا حفظ خواهد کرد و بر صخرهای بلند و مطمئن استوار خواهد ساخت. |
آنگاه بر دشمنانی که مرا احاطه کردهاند پیروز خواهم شد؛ با فریاد شادی در خیمهٔ او قربانیها تقدیم خواهم نمود و برای خداوند سرود شکرگزاری خواهم خواند. |
ای خداوند، فریاد مرا بشنو و رحمت فرموده، دعایم را اجابت کن. |
تو گفتهای که تو را بطلبم، من نیز از ته دل میگویم که ای خداوند تو را خواهم طلبید. |
خود را از من پنهان نکن؛ بر من خشمگین مشو و مرا از حضورت نران. تو مددکار من بودهای، مرا طرد نکن؛ ای خدای نجاتدهندۀ من، مرا ترک نکن! |
حتی اگر پدر و مادرم مرا از خود برانند، خداوند مرا نزد خود خواهد پذیرفت. |
ای خداوند، مرا به راه راست خود هدایت کن تا از گزند دشمن در امان باشم. |
مرا به دست بدخواهانم نسپار، زیرا این ظالمان میخواهند با شهادت دروغ خود، بر ضد من قیام کنند. |
به یقین باور دارم که نیکویی خداوند را بار دیگر در این دنیا، در دیار زندگان خواهم دید. |
به خداوند امیدوار باش و بر او توکل کن. ایمان داشته باش و ناامید نشو. |