این را به شما گفتم تا لغزش نخورید. | ۱ |
شما را از کنایس بیرون خواهندنمود؛ بلکه ساعتی میآید که هرکه شما را بکشد، گمان برد که خدا را خدمت میکند. | ۲ |
و این کارهارا با شما خواهند کرد، بجهت آنکه نه پدر راشناختهاند و نه مرا. | ۳ |
لیکن این را به شما گفتم تاوقتی که ساعت آید بهخاطر آورید که من به شماگفتم. و این را از اول به شما نگفتم، زیرا که با شمابودم. | ۴ |
«اما الان نزد فرستنده خود میروم و کسی ازشما از من نمی پرسد به کجا میروی. | ۵ |
ولیکن چون این را به شما گفتم، دل شما از غم پر شده است. | ۶ |
و من به شما راست میگویم که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر نروم تسلی دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم او را نزد شمامی فرستم. | ۷ |
و چون او آید، جهان را بر گناه وعدالت و داوری ملزم خواهد نمود. | ۸ |
اما بر گناه، زیرا که به من ایمان نمی آورند. | ۹ |
و اما بر عدالت، از آن سبب که نزد پدر خود میروم و دیگر مرانخواهید دید. | ۱۰ |
و اما بر داوری، از آنرو که بررئیس این جهان حکم شده است. | ۱۱ |
«و بسیار چیزهای دیگر نیز دارم به شمابگویم، لکن الان طاقت تحمل آنها را ندارید. | ۱۲ |
ولیکن چون او یعنی روح راستی آید، شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خودتکلم نمی کند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبرخواهدداد. | ۱۳ |
او مرا جلال خواهد داد زیرا که از آنچه آن من است خواهد گرفت و به شما خبرخواهد داد. | ۱۴ |
هرچه از آن پدر است، از آن من است. از این جهت گفتم که از آنچه آن من است، میگیرد و به شما خبرخواهد داد. | ۱۵ |
«بعد از اندکی مرانخواهید دید و بعد از اندکی باز مرا خواهید دیدزیرا که نزد پدر میروم.» | ۱۶ |
آنگاه بعضی از شاگردانش به یکدیگرگفتند: «چه چیز است اینکه به ما میگوید که اندکی مرا نخواهید دید و بعد از اندکی باز مراخواهید دید و زیرا که نزد پدر میروم؟» | ۱۷ |
پس گفتند: «چه چیز است این اندکی که میگوید؟ نمی دانیم چه میگوید.» | ۱۸ |
عیسی چون دانست که میخواهند از او سوال کنند، بدیشان گفت: «آیا در میان خود از این سوال میکنید که گفتم اندکی دیگر مرا نخواهید دید پس بعد از اندکی بازمرا خواهید دید. | ۱۹ |
آمین آمین به شما میگویم که شما گریه و زاری خواهید کرد و جهان شادی خواهد نمود. شما محزون میشوید لکن حزن شما به خوشی مبدل خواهد شد. | ۲۰ |
زن در حین زاییدن محزون میشود، زیرا که ساعت او رسیده است. و لیکن چون طفل را زایید، آن زحمت رادیگر یاد نمی آورد بهسبب خوشی از اینکه انسانی در جهان تولد یافت. | ۲۱ |
پس شما همچنین الان محزون میباشید، لکن باز شما را خواهم دیدو دل شما خوش خواهد گشت و هیچکس آن خوشی را از شما نخواهد گرفت. | ۲۲ |
و در آن روزچیزی از من سوال نخواهید کرد. آمین آمین به شما میگویم که هرآنچه از پدر به اسم من طلب کنید به شما عطا خواهد کرد. | ۲۳ |
تا کنون به اسم من چیزی طلب نکردید، بطلبید تا بیابید و خوشی شما کامل گردد. | ۲۴ |
این چیزها را به مثلها به شماگفتم، لکن ساعتی میآید که دیگر به مثلها به شماحرف نمی زنم بلکه از پدر به شما آشکارا خبرخواهم داد. | ۲۵ |
«در آن روز به اسم من طلب خواهید کرد وبه شما نمی گویم که من بجهت شما از پدر سوال میکنم، | ۲۶ |
زیرا خود پدر شما را دوست میدارد، چونکه شما مرا دوست داشتید و ایمان آوردیدکه من از نزد خدا بیرون آمدم. | ۲۷ |
از نزد پدر بیرون آمدم و در جهان وارد شدم، و باز جهان را گذارده، نزد پدر میروم.» | ۲۸ |
شاگردانش بدو گفتند: «هان اکنون علانیه سخن میگویی و هیچ مثل نمی گویی. | ۲۹ |
الان دانستیم که همهچیز رامی دانی و لازم نیست که کسی از تو بپرسد. بدین جهت باور میکنیم که از خدا بیرون آمدی.» | ۳۰ |
عیسی به ایشان جواب داد: «آیا الان باورمی کنید؟ | ۳۱ |
اینک ساعتی میآید بلکه الان آمده است که متفرق خواهید شد هریکی به نزدخاصان خود و مرا تنها خواهید گذارد. لیکن تنهانیستم زیرا که پدر با من است. | ۳۲ |
بدین چیزها به شما تکلم کردم تا در من سلامتی داشته باشید. در جهان برای شما زحمت خواهد شد. و لکن خاطرجمع دارید زیرا که من بر جهان غالب شدهام.» | ۳۳ |