< مزامیر 90 >
دعای موسی، مرد خدا. ای خداوند، تو همیشه پناهگاه ما بودهای. | 1 |
BOOK FOURTH: “A prayer of Moses the man of God.” Lord, a place of refuge hast thou been unto us in all generations.
قبل از آنکه دنیا را بیافرینی و کوهها را به وجود آوری، تو بودهای. تو را ابتدا و انتهایی نیست. | 2 |
Before yet the mountains were brought forth, or thou hadst ever produced the earth and the world, even from everlasting to everlasting, thou art God.
انسان را به خاک برمیگردانی و میگویی: «ای خاکیان، به خاک تبدیل شوید!» | 3 |
Thou turnest man to contrition, and sayest, Return ye children of men.
هزار سال در نظر تو چون یک روز، بلکه چون یک ساعت است. | 4 |
For a thousand years are in thy eyes but as the yesterday when it is past, and as a watch in the night.
تو انسان را چون سیلاب از جای بر میکنی و میبری. زندگی او خوابی بیش نیست. او مانند گیاهی است که صبح میروید و میشکفد ولی عصر پژمرده و خشک میشود. | 5 |
Thou carriest them away as with a flood; they are as a sleep: in the morning [they grow] like the grass which changeth.
In the morning it blossometh, and is changed: in the evening it is mowed off, and withereth.
بر اثر غضب تو ما رو به نابودی میرویم و خشم تو ما را پریشان و بیقرار ساخته است. | 7 |
For [thus] are we consumed by thy anger, and by thy fury are we terrified.
گناهان ما را در برابر چشمان خود گذاشتهای و هیچ خطای ما از دید تو پنهان نیست. | 8 |
Thou hast set our iniquities before thee, our concealed sins before the light of thy countenance.
روزهای زندگی ما بر اثر خشم تو کوتاه شده است و عمر خود را مثل یک خواب میگذرانیم. | 9 |
For all our days are passed away in thy wrath: we consume our years like a word that is spoken.
عمر ما هفتاد سال است و اگر قوی باشیم، شاید به هشتاد سال برسد. ولی در طول این مدت چیزی جز درد و رنج نصیب ما نمیشود. هر آن ممکن است عمرمان به سر آید و به عالم دیگر پرواز کنیم. | 10 |
The days of our years in this life are seventy years; and if by uncommon vigor they be eighty, yet is their greatness trouble and mishap; for it soon hasteneth off, and we fly away.
خداوندا، کیست که بداند شدت خشم تو چقدر است؟ کدام یک از ما چنانکه باید و شاید از تو میترسد؟ | 11 |
Who knoweth the strength of thy anger, and thy wrath which is like the fear of thee?
به ما یاد بده که بدانیم عمر ما چه زودگذر است تا در این عمر کوتاه با خردمندی زندگی کنیم. | 12 |
Let us then know how to number our days, that we may obtain a heart endowed with wisdom.
ای خداوند، نزد ما برگرد! تا به کی منتظر باشیم؟ بر بندگانت رحم کن. | 13 |
Return, O Lord, how long yet? and bethink thee concerning thy servants.
صبحگاهان ما را از محبت خود بهرهمند گردان تا در تمام عمر خود شادمان باشیم. | 14 |
O satisfy us in the morning with thy kindness, that we may be glad and rejoice throughout all our days.
به اندازهٔ سالهایی که ما را ذلیل و خوار ساختهای، ما را شاد و سرافراز گردان. | 15 |
Cause us to rejoice as many days as those wherein thou hast afflicted us, the years wherein we have seen unhappiness.
بگذار ما بندگانت بار دیگر اعمال شگفتانگیز تو را مشاهده کنیم. عظمت خود را بر فرزندانمان نمایان ساز. | 16 |
Let thy act be visible on thy servants, and thy majesty over their children.
خداوندا، ما را مورد لطف خود قرار بده و در تمام کارهایمان ما را برکت عطا فرما، بله، در تمام کارهایمان ما را برکت عطا فرما! | 17 |
And may the beauty of the Lord our God be upon us; and the work of our hands do thou firmly establish upon us: yea, the work of our hands—firmly establish thou it.