برای رهبر سرایندگان: در مایۀ گیتّیت. مزمور آساف. خدای اسرائیل را که قوت ماست با سرودهای شاد ستایش کنید! | 1 |
למנצח על-הגתית לאסף ב הרנינו לאלהים עוזנו הריעו לאלהי יעקב |
با دف و بربط دلنواز و رباب سرود بخوانید. | 2 |
שאו-זמרה ותנו-תף כנור נעים עם-נבל |
شیپورها را در روز عید به صدا درآورید در اول ماه و در ماه تمام. | 3 |
תקעו בחדש שופר בכסה ליום חגנו |
زیرا این فریضهای است در اسرائیل و حکمی است از جانب خدای یعقوب. | 4 |
כי חק לישראל הוא משפט לאלהי יעקב |
او این عید را به هنگام بیرون آمدن بنیاسرائیل از مصر، برای آنها تعیین کرد. صدایی ناآشنا شنیدم که میگفت: | 5 |
עדות ביהוסף שמו-- בצאתו על-ארץ מצרים שפת לא-ידעתי אשמע |
«بار سنگین بردگی را از دوش تو برداشتم. دستهایت را از حمل سبدها رها ساختم. | 6 |
הסירותי מסבל שכמו כפיו מדוד תעברנה |
وقتی در زحمت بودی دعا کردی و من تو را رهانیدم. از میان رعد و برق به تو پاسخ دادم و در کنار چشمههای”مریبه“ایمان تو را آزمایش کردم. | 7 |
בצרה קראת ואחלצך אענך בסתר רעם אבחנך על-מי מריבה סלה |
«ای قوم خاص من بشنو، به تو اخطار میکنم! ای اسرائیل، به من گوش بده! | 8 |
שמע עמי ואעידה בך ישראל אם-תשמע-לי |
هرگز نباید خدای دیگری را پرستش نمایی. | 9 |
לא-יהיה בך אל זר ולא תשתחוה לאל נכר |
من یهوه خدای تو هستم، که تو را از بردگی در مصر رهانیدم. دهان خود را باز کن و من آن را از برکات خود پر خواهم ساخت. | 10 |
אנכי יהוה אלהיך-- המעלך מארץ מצרים הרחב-פיך ואמלאהו |
«اما بنیاسرائیل سخن مرا نشنیدند و مرا اطاعت نکردند. | 11 |
ולא-שמע עמי לקולי וישראל לא-אבה לי |
پس من هم ایشان را رها کردم تا به راه خود روند و مطابق میل خود زندگی کنند. | 12 |
ואשלחהו בשרירות לבם ילכו במועצותיהם |
«اما ای کاش به من گوش میدادند و مطابق دستورهای من زندگی میکردند. | 13 |
לו--עמי שמע לי ישראל בדרכי יהלכו |
آنگاه بهزودی دشمنانشان را شکست میدادم و همهٔ مخالفانشان را مغلوب میساختم؛ | 14 |
כמעט אויביהם אכניע ועל צריהם אשיב ידי |
کسانی که از من نفرت داشتند در حضور من به خاک میافتادند و گرفتار عذاب ابدی میشدند؛ | 15 |
משנאי יהוה יכחשו-לו ויהי עתם לעולם |
و من اسرائیل را با بهترین گندم و عسل میپروراندم.» | 16 |
ויאכילהו מחלב חטה ומצור דבש אשביעך |