قصیدۀ آساف. ای قوم من، به تعالیم من گوش فرا دهید و به آنچه میگویم توجه نمایید. | 1 |
משכיל לאסף האזינה עמי תורתי הטו אזנכם לאמרי-פי |
زیرا میخواهم با مَثَلها سخن گویم. میخواهم معماهای قدیمی را برایتان شرح دهم. | 2 |
אפתחה במשל פי אביעה חידות מני-קדם |
میخواهم آنچه را که از نیاکان خود شنیدهام تعریف کنم. | 3 |
אשר שמענו ונדעם ואבותינו ספרו-לנו |
اینها را باید تعریف کنیم و مخفی نسازیم تا فرزندان ما نیز بدانند که خداوند با قدرت خود چه کارهای شگفتانگیز و تحسین برانگیزی انجام داده است. | 4 |
לא נכחד מבניהם-- לדור אחרון מספרים תהלות יהוה ועזוזו ונפלאתיו אשר עשה |
خدا احکام و دستورهای خود را به قوم اسرائیل داد و به ایشان امر فرمود که آنها را به فرزندانشان بیاموزند | 5 |
ויקם עדות ביעקב ותורה שם בישראל אשר צוה את-אבותינו-- להודיעם לבניהם |
و فرزندان ایشان نیز به نوبهٔ خود آن احکام را به فرزندان خود تعلیم دهند تا به این ترتیب هر نسلی با احکام و دستورهای خدا آشنا گردد. | 6 |
למען ידעו דור אחרון--בנים יולדו יקמו ויספרו לבניהם |
به این ترتیب آنها یاد میگیرند که بر خدا توکل نمایند و کارهایی را که او برای نیاکانشان انجام داده است، فراموش نکنند و پیوسته مطیع دستورهایش باشند. | 7 |
וישימו באלהים כסלם ולא ישכחו מעללי-אל ומצותיו ינצרו |
در نتیجه آنها مانند نیاکان خود مردمی سرکش و یاغی نخواهند شد که ایمانی سست و ناپایدار داشتند و نسبت به خدا وفادار نبودند. | 8 |
ולא יהיו כאבותם-- דור סורר ומרה דור לא-הכין לבו ולא-נאמנה את-אל רוחו |
افراد قبیلهٔ افرایم با وجود اینکه به تیر و کمان مجهز بودند و در تیراندازی مهارت خاص داشتند، هنگام جنگ پا به فرار نهادند. | 9 |
בני-אפרים נושקי רומי-קשת הפכו ביום קרב |
آنان پیمان خود را که با خدا بسته بودند، شکستند و نخواستند مطابق دستورهای او زندگی کنند. | 10 |
לא שמרו ברית אלהים ובתורתו מאנו ללכת |
کارها و معجزات او را که برای ایشان و نیاکانشان در مصر انجام داده بود، فراموش کردند، | 11 |
וישכחו עלילותיו ונפלאותיו אשר הראם |
کارهای شگفتانگیزی که برای نیاکانشان در دشت صوعن در سرزمین مصر انجام داده بود. | 12 |
נגד אבותם עשה פלא בארץ מצרים שדה-צען |
خدا دریای سرخ را شکافت و آبها را مانند دیوار بر پا نگه داشت تا ایشان از آن عبور کنند. | 13 |
בקע ים ויעבירם ויצב-מים כמו-נד |
بنیاسرائیل را در روز بهوسیلۀ ستون ابر راهنمایی میکرد و در شب توسط روشنایی آتش! | 14 |
וינחם בענן יומם וכל-הלילה באור אש |
در بیابان صخرهها را شکافت و برای آنها آب فراهم آورد. | 15 |
יבקע צרים במדבר וישק כתהמות רבה |
بله، از صخره چشمههای آب جاری ساخت! | 16 |
ויוצא נוזלים מסלע ויורד כנהרות מים |
ولی با وجود این، ایشان بار دیگر نسبت به خدای متعال گناه ورزیدند و در صحرا از فرمان او سر پیچیدند. | 17 |
ויוסיפו עוד לחטא-לו-- למרות עליון בציה |
آنها خدا را امتحان کردند و از او خوراک خواستند. | 18 |
וינסו-אל בלבבם-- לשאל-אכל לנפשם |
حتی بر ضد خدا حرف زدند و گفتند: «آیا خدا میتواند در این بیابان برای ما خوراک تهیه کند؟ | 19 |
וידברו באלהים אמרו היוכל אל--לערך שלחן במדבר |
درست است که او از صخره آب بیرون آورد و بر زمین جاری ساخت، ولی آیا میتواند نان و گوشت را نیز برای قوم خود فراهم کند؟» | 20 |
הן הכה-צור ויזובו מים-- ונחלים ישטפו הגם-לחם יוכל תת אם-יכין שאר לעמו |
خداوند چون این را شنید غضبناک شد و آتش خشم او علیه اسرائیل شعلهور گردید، | 21 |
לכן שמע יהוה-- ויתעבר ואש נשקה ביעקב וגם-אף עלה בישראל |
زیرا آنها ایمان نداشتند که خدا قادر است احتیاج آنها را برآورد. | 22 |
כי לא האמינו באלהים ולא בטחו בישועתו |
با وجود این، خدا درهای آسمان را گشود | 23 |
ויצו שחקים ממעל ודלתי שמים פתח |
و نان آسمانی را برای ایشان بارانید تا بخورند و سیر شوند. | 24 |
וימטר עליהם מן לאכל ודגן-שמים נתן למו |
بله، آنها خوراک فرشتگان را خوردند و تا آنجا که میتوانستند بخورند خدا به ایشان عطا فرمود. | 25 |
לחם אבירים אכל איש צידה שלח להם לשבע |
سپس با قدرت الهی خود، بادهای شرقی و جنوبی را فرستاد | 26 |
יסע קדים בשמים וינהג בעזו תימן |
تا پرندگان بیشماری همچون شنهای ساحل دریا برای قوم او بیاورند. | 27 |
וימטר עליהם כעפר שאר וכחול ימים עוף כנף |
پرندگان در اردوی اسرائیل، اطراف خیمهها فرود آمدند. | 28 |
ויפל בקרב מחנהו סביב למשכנתיו |
پس خوردند و سیر شدند؛ آنچه را که خواستند خدا به ایشان داد. | 29 |
ויאכלו וישבעו מאד ותאותם יבא להם |
اما پیش از آنکه هوس آنها ارضا شود، در حالی که هنوز غذا در دهانشان بود، | 30 |
לא-זרו מתאותם עוד אכלם בפיהם |
غضب خدا بر ایشان افروخته شد و شجاعان و جوانان اسرائیل را کشت. | 31 |
ואף אלהים עלה בהם ויהרג במשמניהם ובחורי ישראל הכריע |
با وجود این همه معجزات، بنیاسرائیل باز نسبت به خدا گناه کردند و به کارهای شگفتانگیز او ایمان نیاوردند. | 32 |
בכל-זאת חטאו-עוד ולא-האמינו בנפלאותיו |
بنابراین خدا کاری کرد که آنها روزهایشان را در بیابان تلف کنند و عمرشان را با ترس و لرز بگذرانند. | 33 |
ויכל-בהבל ימיהם ושנותם בבהלה |
هنگامی که خدا عدهای از آنان را کشت بقیه توبه کرده، به سوی او بازگشت نمودند | 34 |
אם-הרגם ודרשוהו ושבו ושחרו-אל |
و به یاد آوردند که خدای متعال پناهگاه و پشتیبان ایشان است. | 35 |
ויזכרו כי-אלהים צורם ואל עליון גאלם |
اما توبهٔ آنها از صمیم قلب نبود؛ آنها به خدا دروغ گفتند. | 36 |
ויפתוהו בפיהם ובלשונם יכזבו-לו |
دل بنیاسرائیل از خدا دور بود و آنها نسبت به عهد او وفادار نماندند. | 37 |
ולבם לא-נכון עמו ולא נאמנו בבריתו |
اما خدا باز بر آنها ترحم فرموده، گناه ایشان را بخشید و آنها را از بین نبرد. بارها غضب خود را از بنیاسرائیل برگردانید، | 38 |
והוא רחום יכפר עון-- ולא-ישחית והרבה להשיב אפו ולא-יעיר כל-חמתו |
زیرا میدانست که ایشان بشر فانی هستند و عمرشان دمی بیش نیست. | 39 |
ויזכר כי-בשר המה רוח הולך ולא ישוב |
بنیاسرائیل در بیابان چندین مرتبه سر از فرمان خداوند پیچیدند و او را رنجاندند. | 40 |
כמה ימרוהו במדבר יעציבוהו בישימון |
بارها و بارها خدای مقدّس اسرائیل را آزمایش کردند و به او بیحرمتی نمودند. | 41 |
וישובו וינסו אל וקדוש ישראל התוו |
قدرت عظیم او را فراموش کردند و روزی را که او ایشان را از دست دشمن رهانیده بود به یاد نیاوردند. | 42 |
לא-זכרו את-ידו יום אשר-פדם מני-צר |
بلاهایی را که او در منطقهٔ صوعن بر مصریها نازل کرده بود، فراموش کردند. | 43 |
אשר-שם במצרים אתותיו ומופתיו בשדה-צען |
در آن زمان خدا آبهای مصر را به خون تبدیل نمود تا مصریها نتوانند از آن بنوشند. | 44 |
ויהפך לדם יאריהם ונזליהם בל-ישתיון |
انواع پشهها را به میان مصریها فرستاد تا آنها را بگزند. خانههای آنها را پر از قورباغه کرد. | 45 |
ישלח בהם ערב ויאכלם וצפרדע ותשחיתם |
محصولات و مزارع ایشان را بهوسیلۀ کرم و ملخ از بین برد. | 46 |
ויתן לחסיל יבולם ויגיעם לארבה |
تاکستانها و درختان انجیرشان را با تگرگ درشت خراب کرد. | 47 |
יהרג בברד גפנם ושקמותם בחנמל |
رمهها و گلههایشان را با رعد و برق و تگرگ تلف کرد. | 48 |
ויסגר לברד בעירם ומקניהם לרשפים |
او آتش خشم خود را همچون فرشتگان مرگ به جان ایشان فرستاد. | 49 |
ישלח-בם חרון אפו--עברה וזעם וצרה משלחת מלאכי רעים |
او غضب خود را از ایشان باز نداشت بلکه بلایی فرستاد و جان آنها را گرفت. | 50 |
יפלס נתיב לאפו לא-חשך ממות נפשם וחיתם לדבר הסגיר |
همهٔ پسران نخستزادهٔ مصری را کشت. | 51 |
ויך כל-בכור במצרים ראשית אונים באהלי-חם |
آنگاه بنیاسرائیل را از مصر بیرون آورد و آنها را همچون گلهٔ گوسفند به بیابان هدایت کرد. | 52 |
ויסע כצאן עמו וינהגם כעדר במדבר |
ایشان را به راههای امن و بیخطر راهنمایی کرد تا نترسند؛ اما دشمنان آنها در دریای سرخ غرق شدند. | 53 |
וינחם לבטח ולא פחדו ואת-אויביהם כסה הים |
سرانجام خدا اجداد ما را به این سرزمین مقدّس آورد، یعنی همین کوهستانی که با دست توانای خود آن را تسخیر نمود. | 54 |
ויביאם אל-גבול קדשו הר-זה קנתה ימינו |
ساکنان این سرزمین را از پیش روی ایشان بیرون راند؛ سرزمین موعود را بین قبایل اسرائیل تقسیم نمود و به آنها اجازه داد که در خانههای آنجا سکونت گزینند. | 55 |
ויגרש מפניהם גוים-- ויפילם בחבל נחלה וישכן באהליהם שבטי ישראל |
اما با این همه، خدای متعال را امتحان کردند و از فرمان او سر پیچیدند و دستورهایش را اجرا نکردند. | 56 |
וינסו וימרו את-אלהים עליון ועדותיו לא שמרו |
مانند اجداد خود از خدا روی برتافتند و به او خیانت کردند و همچون کمانی کج، غیرقابل اعتماد شدند. | 57 |
ויסגו ויבגדו כאבותם נהפכו כקשת רמיה |
بتکدهها ساختند و به پرستش بتها پرداختند و به این وسیله خشم خداوند را برانگیختند. | 58 |
ויכעיסוהו בבמותם ובפסיליהם יקניאוהו |
وقتی خدا چنین بیوفایی از اسرائیل دید، بسیار غضبناک گردید و آنها را به کلی طرد کرد. | 59 |
שמע אלהים ויתעבר וימאס מאד בישראל |
خیمهٔ عبادت را که در شیلوه بر پا ساخته بود ترک کرد | 60 |
ויטש משכן שלו אהל שכן באדם |
و صندوق مقدّس را که مظهر قدرت و حضورش در بین اسرائیل بود، به دست دشمن سپرد. | 61 |
ויתן לשבי עזו ותפארתו ביד-צר |
بر قوم برگزیدهٔ خویش غضبناک گردید و آنها را به دم شمشیر دشمنان سپرد. | 62 |
ויסגר לחרב עמו ובנחלתו התעבר |
جوانانشان در آتش جنگ سوختند و دخترانشان لباس عروسی بر تن نکردند. | 63 |
בחוריו אכלה-אש ובתולתיו לא הוללו |
کاهنانشان به دم شمشیر افتادند و زنهایشان نتوانستند برای آنها سوگواری کنند. | 64 |
כהניו בחרב נפלו ואלמנתיו לא תבכינה |
سرانجام خداوند همچون کسی که از خواب بیدار شود، و مانند شخص نیرومندی که از باده سرخوش گردد، به یاری اسرائیل برخاست. | 65 |
ויקץ כישן אדני כגבור מתרונן מיין |
دشمنان قوم خود را شکست داده، آنها را برای همیشه رسوا ساخت. | 66 |
ויך-צריו אחור חרפת עולם נתן למו |
او فرزندان یوسف و قبیلهٔ افرایم را طرد نمود | 67 |
וימאס באהל יוסף ובשבט אפרים לא בחר |
اما قبیلهٔ یهودا و کوه صهیون را که از قبل دوست داشت، برگزید. | 68 |
ויבחר את-שבט יהודה את-הר ציון אשר אהב |
در آنجا خانهٔ مقدّس خود را مانند کوههای محکم و پابرجای دنیا، جاودانه بر پا نمود. | 69 |
ויבן כמו-רמים מקדשו כארץ יסדה לעולם |
سپس خدمتگزار خود داوود را که گوسفندان پدرش را میچرانید، برگزید. | 70 |
ויבחר בדוד עבדו ויקחהו ממכלאת צאן |
او را از چوپانی گرفت و به پادشاهی اسرائیل نصب نمود. | 71 |
מאחר עלות הביאו לרעות ביעקב עמו ובישראל נחלתו |
داوود با صمیم قلب از اسرائیل مراقبت نمود و با مهارت کامل ایشان را رهبری کرد. | 72 |
וירעם כתם לבבו ובתבונות כפיו ינחם |