< مزامیر 44 >

برای رهبر سرایندگان. قصیدۀ پسران قورَح. ای خدا، ما به گوشهای خود شنیده‌ایم و اجدادمان برای ما تعریف کرده‌اند که تو در گذشته چه کارهای شگفت‌انگیزی برای آنان انجام داده‌ای. 1
Kumutungamiri wokuimba waVanakomana vaKora. Masikiri. Haiwa Mwari, takanzwa nenzeve dzedu; madzibaba edu akatiudza zvamakaita pamazuva avo, pamazuva ekare.
تو به دست خود قومهای بت‌پرست را از این سرزمین بیرون راندی و اجداد ما را به جای آنها مستقر نمودی. قومهای خدانشناس را از بین بردی، اما بنی‌اسرائیل را در سرزمین موعود تثبیت نمودی. 2
Noruoko rwenyu makadzinga ndudzi uye mukasima madzibaba edu; makapwanya marudzi mukaita kuti madzibaba edu abudirire.
قوم تو به زور شمشیر این سرزمین را تسخیر نکردند و به قدرت بازوی خویش نجات نیافتند، بلکه قدرت و توانایی تو و اطمینان به حضور تو ایشان را رهانید، زیرا از ایشان خرسند بودی. 3
Havana kuzviwanira nyika nomunondo wavo, uye ruoko rwavo haruna kuvakundisa; rwakanga rwuri ruoko rwenyu rworudyi, irwo ruoko rwenyu, nokupenya kwechiso chenyu, nokuti imi makavada.
ای خدا، تو پادشاه من هستی؛ اکنون نیز قوم خود اسرائیل را پیروز گردان. 4
Ndimi Mambo wangu naMwari wangu, anorayira kukunda kwaJakobho.
ما با کمک تو دشمنان خود را شکست خواهیم داد و به نام تو کسانی را که بر ضد ما برخاسته‌اند، پایمال خواهیم کرد. 5
Kubudikidza nemi, tinosunda vavengi vedu shure; kubudikidza nezita renyu, tinotsika vavengi vedu netsoka dzedu.
امید من به تیر و کمانم نیست، و نه به شمشیرم که مرا نجات دهد، 6
Handivimbi nouta hwangu, munondo wangu haundivigiri kukunda;
زیرا این تو بودی که ما را از دست دشمنان نجات دادی، و آنانی را که از ما متنفر بودند شکست دادی. 7
asi imi munotipa kukunda pamusoro pavavengi vedu, munonyadzisa vadzivisi vedu.
برای همیشه تو را ستایش خواهیم کرد، و تا ابد از تو سپاسگزار خواهیم بود. 8
Tinozvirumbidza muna Mwari zuva rose, uye ticharumbidza zita renyu nokusingaperi. Sera
اما اکنون تو ما را دور انداخته‌ای و رسوا ساخته‌ای؛ دیگر لشکرهای ما را در جنگ کمک نمی‌کنی. 9
Asi zvino matiramba uye matininipisa; hamuchabudi nehondo dzedu.
تو ما را در مقابل دشمنان شکست داده‌ای و آنها اکنون ما را غارت می‌کنند. 10
Makaita kuti tidududze pamberi pavavengi vedu, uye vadzivisi vedu vakatipamba.
ما را همچون گوسفندان به کشتارگاه فرستاده‌ای و در میان قومهای خدانشناس پراکنده ساخته‌ای. 11
Makatiramwira kumudyi samakwai uye makatiparadzira pakati pendudzi.
تو قوم برگزیده‌ات را ارزان فروخته‌ای و از فروش آنها سودی نبرده‌ای. 12
Makatengesa vanhu venyu pasina, hamuna kuwana kana chinhu pakuvatengesa.
ما را نزد همسایگان خوار ساخته‌ای و ما مورد تمسخر و توهین اطرافیان قرار گرفته‌ایم. 13
Makatiita chiseko kuvavakidzani vedu, chinozvidzwa nechinosekwa chaavo vakatipoteredza.
ما را در میان قومهای خدانشناس انگشت‌نما ساخته‌ای و آنها ما را به باد ریشخند گرفته‌اند. 14
Makatiita tsumo pakati pendudzi; vanhu vanotidzungudzira misoro.
از تحقیر دائمی آنها گریزی نیست؛ صورتهای ما از شرم پوشیده شده است. 15
Kunyadziswa kwangu kuri pamberi pangu zuva rose, uye chiso changu chafukidzwa nenyadzi
از هر سو دشنامهای مخالفان به گوش ما می‌رسد و در برابر خود دشمنان انتقامجو را می‌بینیم. 16
pakuseka kwaavo vanondizvidza nokundirwisa, nokuda kwomuvengi, agarira kutsiva.
این همه بر ما واقع شده است، ولی تو را فراموش نکرده‌ایم و پیمانی را که با ما بسته‌ای نشکسته‌ایم. 17
Zvose izvi zvakaitika kwatiri kunyange takanga tisina kukukanganwai, kana kuva vasina kutendeka kusungano yenyu.
نسبت به تو دلسرد نشده‌ایم و از راه تو منحرف نگشته‌ایم. 18
Mwoyo yedu yakanga isati yafuratira; tsoka dzedu dzakanga dzisati dzatsauka panzira yenyu.
با وجود این، تو ما را در میان حیوانات وحشی رها نموده‌ای و با مرگ روبرو ساخته‌ای. 19
Asi makatipwanya mukatiita nzvimbo yamakava uye mukatifukidza nerima guru.
اگر ما نام خدای خود را فراموش می‌کردیم و دستهای خود را به سوی بتها دراز می‌کردیم، 20
Dai takanga takanganwa zita raMwari wedu, kana kutambanudzira maoko edu kuna mwari wavatorwa,
آیا خدا که اسرار دل هر کس را می‌داند، این را نمی‌دانست؟ 21
Mwari haaizviziva here, sezvo achiziva zvakavanzika zvomwoyo?
تو می‌دانی که ما به خاطر تو هر روز با مرگ روبرو می‌شویم و با ما همچون گوسفندانی که باید قربانی شوند رفتار می‌کنند. 22
Asi nokuda kwenyu takatarisana norufu zuva rose; tinotorwa samakwai anobayiwa.
ای خداوند، بیدار شو! چرا خوابیده‌ای؟ بیدار شو و ما را تا ابد دور نیانداز! 23
Mukai, imi Ishe! Munovatireiko? Zvisimudzei! Regai kutiramba nokusingaperi.
چرا روی خود را از ما برمی‌گردانی و ذلت و خواری ما را نادیده می‌گیری؟ 24
Ko, munovanzirei chiso chenyu muchikanganwa kutambudzika nokudzvinyirirwa kwedu?
اینک به خاک افتاده و مغلوب شده‌ایم. 25
Takawisirwa muguruva; miviri yedu inonamatira pavhu.
برخیز و به کمک ما بشتاب و ما را نجات ده زیرا تو سراسر، رحمت و محبتی! 26
Simukai mutibatsire; tidzikinurei nokuda kworudo rwenyu rusingaperi.

< مزامیر 44 >