برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود. ای خداوند، تو مرا آزموده و شناختهای. | 1 |
למנצח לדוד מזמור יהוה חקרתני ותדע׃ |
تو از نشستن و برخاستن من آگاهی. فکرهای من از تو پوشیده نیست. | 2 |
אתה ידעת שבתי וקומי בנתה לרעי מרחוק׃ |
تو کار کردن و خوابیدن مرا زیر نظر داری و از همهٔ راهها و روشهای من باخبر هستی. | 3 |
ארחי ורבעי זרית וכל דרכי הסכנתה׃ |
حتی پیش از آنکه سخنی بر زبان آورم تو آن را میدانی. | 4 |
כי אין מלה בלשוני הן יהוה ידעת כלה׃ |
مرا از هر سو احاطه کردهای و دست محافظ خود را بر من نهادهای. | 5 |
אחור וקדם צרתני ותשת עלי כפכה׃ |
شناختی که تو از من داری بسیار عمیق است و من یارای درک آن را ندارم. | 6 |
פלאיה דעת ממני נשגבה לא אוכל לה׃ |
از روح کجا میتوانم بگریزم؟ از حضور تو کجا میتوانم بروم؟ | 7 |
אנה אלך מרוחך ואנה מפניך אברח׃ |
اگر به آسمان صعود کنم، تو در آنجا هستی؛ اگر به اعماق زمین فرو روم، تو در آنجا هستی. (Sheol h7585) | 8 |
אם אסק שמים שם אתה ואציעה שאול הנך׃ (Sheol h7585) |
اگر بر بالهای سحر سوار شوم و به آن سوی دریاها پرواز کنم، | 9 |
אשא כנפי שחר אשכנה באחרית ים׃ |
در آنجا نیز حضور داری و با نیروی دست خود مرا هدایت خواهی کرد. | 10 |
גם שם ידך תנחני ותאחזני ימינך׃ |
اگر خود را در تاریکی پنهان کنم یا روشنایی اطراف خود را به ظلمت شب تبدیل کنم، | 11 |
ואמר אך חשך ישופני ולילה אור בעדני׃ |
نزد تو تاریکی تاریک نخواهد بود و شب همچون روز روشن خواهد بود. شب و روز در نظر تو یکسان است. | 12 |
גם חשך לא יחשיך ממך ולילה כיום יאיר כחשיכה כאורה׃ |
تو همۀ اعضای ظریف درون بدن مرا آفریدی؛ تو مرا در رَحِم مادرم در هم تنیدی. | 13 |
כי אתה קנית כליתי תסכני בבטן אמי׃ |
تو را شکر میکنم که مرا اینچنین شگفتانگیز آفریدهای! با تمام وجود دریافتهام که کارهای تو عظیم و شگفتانگیز است. | 14 |
אודך על כי נוראות נפליתי נפלאים מעשיך ונפשי ידעת מאד׃ |
وقتی استخوانهایم در رحم مادرم به دقت شکل میگرفت و من در نهان نمو میکردم، تو از وجود من آگاه بودی؛ | 15 |
לא נכחד עצמי ממך אשר עשיתי בסתר רקמתי בתחתיות ארץ׃ |
حتی پیش از آنکه من به وجود بیایم تو مرا دیده بودی. پیش از آنکه روزهای زندگی من آغاز شود، تو همهٔ آنها را در دفتر خود ثبت کرده بودی. | 16 |
גלמי ראו עיניך ועל ספרך כלם יכתבו ימים יצרו ולא אחד בהם׃ |
خدایا، چه عالی و چه گرانبها هستند نقشههایی که تو برای من داشتهای! | 17 |
ולי מה יקרו רעיך אל מה עצמו ראשיהם׃ |
حتی قادر به شمارش آنها نیستم؛ آنها از دانههای شن نیز بیشترند! هر روز که از خواب بیدار میشوم کماکان خود را در حضور تو میبینم. | 18 |
אספרם מחול ירבון הקיצתי ועודי עמך׃ |
خدایا، بدکاران را نابود کن! ای جنایتکاران از من دور شوید! | 19 |
אם תקטל אלוה רשע ואנשי דמים סורו מני׃ |
خداوندا، آنان دربارهٔ تو سخنان زشت بر زبان میآورند و به تو کفر میگویند. | 20 |
אשר יאמרך למזמה נשא לשוא עריך׃ |
پس ای خداوند، آیا حق ندارم از کسانی که از تو نفرت دارند، متنفر باشم؟ | 21 |
הלוא משנאיך יהוה אשנא ובתקוממיך אתקוטט׃ |
آری، از آنها بسیار متنفر خواهم بود و دشمنان تو را دشمنان خود تلقی خواهم کرد! | 22 |
תכלית שנאה שנאתים לאויבים היו לי׃ |
خدایا، مرا بیازما و دلم را بشناس؛ مرا امتحان کن و افکار پریشانم را بدان. | 23 |
חקרני אל ודע לבבי בחנני ודע שרעפי׃ |
ببین آیا فساد و نادرستی در من هست؟ تو مرا به راه حیات جاوید هدایت فرما. | 24 |
וראה אם דרך עצב בי ונחני בדרך עולם׃ |