خوشا به حال آنان که راستکردارند، و مطابق شریعت خداوند رفتار میکنند. | 1 |
אשרי תמימי-דרך-- ההלכים בתורת יהוה |
خوشا به حال کسانی که احکام خداوند را بجا میآورند، از صمیم قلب او را اطاعت میکنند | 2 |
אשרי נצרי עדתיו בכל-לב ידרשוהו |
و به راههای کج نمیروند، بلکه در راههایی گام برمیدارند که خدا نشان داده است. | 3 |
אף לא-פעלו עולה בדרכיו הלכו |
خداوندا، تو فرمانهای خود را به ما دادهای و فرمودهای که آنها را با جدیت انجام دهیم. | 4 |
אתה צויתה פקדיך-- לשמר מאד |
چقدر آرزو دارم که در انجام فرایض تو مطیع و وفادار باشم! | 5 |
אחלי יכנו דרכי-- לשמר חקיך |
اگر تمام دستورهای تو را پیوسته در نظر داشته باشم، هیچوقت شرمنده نخواهم شد! | 6 |
אז לא-אבוש-- בהביטי אל-כל-מצותיך |
وقتی قوانین منصفانهٔ تو را بیاموزم، از صمیم قلب تو را حمد خواهم گفت! | 7 |
אודך בישר לבב-- בלמדי משפטי צדקך |
ای خداوند، فرایض تو را بجا خواهم آورد؛ تو هیچگاه مرا ترک نکن! | 8 |
את-חקיך אשמר אל-תעזבני עד-מאד |
مرد جوان چگونه میتواند زندگی خود را پاک نگاه دارد؟ بهوسیلۀ خواندن کلام خدا و اطاعت از دستورهای آن! | 9 |
במה יזכה-נער את-ארחו-- לשמר כדברך |
خداوندا، با تمام وجودم تو را میجویم، پس نگذار از احکام تو منحرف شوم. | 10 |
בכל-לבי דרשתיך אל-תשגני ממצותיך |
کلام تو را در دل خود حفظ میکنم و به خاطر میسپارم تا مبادا نسبت به تو گناه ورزم! | 11 |
בלבי צפנתי אמרתך-- למען לא אחטא-לך |
ای خداوند متبارک، فرایض خود را به من بیاموز! | 12 |
ברוך אתה יהוה-- למדני חקיך |
تمام قوانین تو را با صدای بلند بیان خواهم کرد. | 13 |
בשפתי ספרתי-- כל משפטי-פיך |
بیش از هر چیز دیگر، از پیروی قوانین تو لذت میبرم! در کلام تو تفکر خواهم کرد و فرمانهایت را به خاطر خواهم سپرد. | 14 |
בדרך עדותיך ששתי-- כעל כל-הון |
15 |
בפקודיך אשיחה ואביטה ארחתיך |
از فرایض تو لذت میبرم و هرگز آنها را فراموش نخواهم کرد. | 16 |
בחקתיך אשתעשע לא אשכח דברך |
خداوندا، به خدمتگزارت احسان نما تا زنده بمانم و کلام تو را اطاعت کنم. | 17 |
גמל על-עבדך אחיה ואשמרה דברך |
چشمانم را بگشا تا حقایق شگفتانگیز شریعت تو را ببینم. | 18 |
גל-עיני ואביטה-- נפלאות מתורתך |
من در این دنیا غریب هستم؛ ای خدا، احکام خود را از من مخفی مدار. | 19 |
גר אנכי בארץ אל-תסתר ממני מצותיך |
اشتیاق به دانستن قوانین تو، همچون آتش همواره جانم را میسوزاند! | 20 |
גרסה נפשי לתאבה-- אל-משפטיך בכל-עת |
تو متکبران ملعون را که از احکام تو منحرف میشوند، مجازات خواهی کرد. | 21 |
גערת זדים ארורים-- השגים ממצותיך |
ننگ و رسوایی را از من بگیر، زیرا احکام تو را انجام دادهام. | 22 |
גל מעלי חרפה ובוז כי עדתיך נצרתי |
حکمرانان مینشینند و بر ضد من توطئه میچینند، اما من به فرایض تو فکر میکنم. | 23 |
גם ישבו שרים בי נדברו-- עבדך ישיח בחקיך |
احکام تو موجب شادی من است و همیشه مرا راهنمایی کرده است. | 24 |
גם-עדתיך שעשעי-- אנשי עצתי |
ای خداوند، جانم به خاک چسبیده است؛ مطابق کلامت مرا زنده ساز! | 25 |
דבקה לעפר נפשי חיני כדברך |
راههای خود را آشکار کردم و تو مرا اجابت فرمودی. اکنون فرایض خود را به من بیاموز. | 26 |
דרכי ספרתי ותענני למדני חקיך |
فرمانهایت را به من یاد ده تا دربارهٔ کلام شگفتانگیز تو تفکر نمایم. | 27 |
דרך-פקודיך הבינני ואשיחה בנפלאותיך |
جان من از حزن و اندوه پژمرده میشود؛ با کلامت جان مرا تازه ساز! | 28 |
דלפה נפשי מתוגה קימני כדברך |
نگذار به راه خطا روم؛ شریعت خود را به من بشناسان. | 29 |
דרך-שקר הסר ממני ותורתך חנני |
من راه وفاداری را اختیار نمودهام و قوانین تو را از نظر خود دور نداشتهام. | 30 |
דרך-אמונה בחרתי משפטיך שויתי |
خداوندا، احکام تو را بجا میآورم؛ مگذار شرمنده شوم. | 31 |
דבקתי בעדותיך יהוה אל-תבישני |
با اشتیاق فراوان در احکام تو گام برمیدارم، زیرا تو دل مرا از بند رها ساختی. | 32 |
דרך-מצותיך ארוץ כי תרחיב לבי |
ای خداوند، راه اجرای فرایض خود را به من بیاموز و من همیشه آنها را انجام خواهم داد. | 33 |
הורני יהוה דרך חקיך ואצרנה עקב |
به من فهم و حکمت بده تا با تمام دل شریعت تو را نگاه دارم. | 34 |
הבינני ואצרה תורתך ואשמרנה בכל-לב |
مرا در راه احکامت هدایت کن، زیرا از آنها لذت میبرم. | 35 |
הדריכני בנתיב מצותיך כי-בו חפצתי |
دل مرا به سوی احکامت مایل ساز، نه به سوی حرص و طمع! | 36 |
הט-לבי אל-עדותיך ואל אל-בצע |
مگذار به آنچه بیارزش است توجه کنم؛ مرا با کلامت احیا کن! | 37 |
העבר עיני מראות שוא בדרכך חיני |
طبق وعدهای که به من دادهای عمل نما همان وعدهای که تو به مطیعان خود میدهی! | 38 |
הקם לעבדך אמרתך-- אשר ליראתך |
از آن رسوایی که میترسم مرا برهان، زیرا قوانین تو نیکوست! | 39 |
העבר חרפתי אשר יגרתי כי משפטיך טובים |
خداوندا، مشتاق فرمانهای تو هستم! ای خدای عادل، جان مرا تازه ساز! | 40 |
הנה תאבתי לפקדיך בצדקתך חיני |
ای خداوند، بر من محبت فرما و طبق وعدهات مرا نجات ده | 41 |
ויבאני חסדך יהוה תשועתך כאמרתך |
تا بتوانم پاسخ مخالفانم را بدهم، زیرا آنان مرا برای اینکه بر تو اعتماد دارم، سرزنش میکنند. | 42 |
ואענה חרפי דבר כי-בטחתי בדברך |
قدرت بیان حقیقت را از من مگیر، زیرا به قوانین تو امید بستهام. | 43 |
ואל-תצל מפי דבר-אמת עד-מאד כי למשפטך יחלתי |
پیوسته شریعت تو را نگاه خواهم داشت، تا ابدالآباد! | 44 |
ואשמרה תורתך תמיד-- לעולם ועד |
در آزادی کامل زندگی خواهم کرد، زیرا همیشه مطیع فرمانهایت هستم. | 45 |
ואתהלכה ברחבה כי פקדיך דרשתי |
احکام تو را در حضور پادشاهان اعلام خواهم کرد و از این کار خود شرمنده نخواهم شد. | 46 |
ואדברה בעדתיך נגד מלכים ולא אבוש |
از اطاعت کردن احکامت لذت میبرم، زیرا آنها را دوست دارم. | 47 |
ואשתעשע במצותיך אשר אהבתי |
احکام تو را با جان و دل میپذیرم و دربارهٔ فرایض تو تفکر میکنم. | 48 |
ואשא-כפי--אל-מצותיך אשר אהבתי ואשיחה בחקיך |
خداوندا، قولی را که به بندهٔ خود دادهای به یاد آور، زیرا مرا بهوسیلۀ آن امیدوار ساختهای. | 49 |
זכר-דבר לעבדך-- על אשר יחלתני |
در زمان مصیبت بهوسیلۀ کلامت تسلی یافتم، زیرا وعدهٔ تو حیات به جان من بخشید. | 50 |
זאת נחמתי בעניי כי אמרתך חיתני |
متکبران مرا بسیار مسخره کردند، اما من هرگز شریعت تو را ترک نکردم. | 51 |
זדים הליצני עד-מאד מתורתך לא נטיתי |
ای خداوند، قوانین تو را که در زمانهای قدیم صادر کرده بودی، به یاد آوردم و بهوسیلۀ آنها خود را دلداری دادم. | 52 |
זכרתי משפטיך מעולם יהוה ואתנחם |
وقتی میبینم بدکاران شریعت تو را میشکنند، بسیار خشمگین میشوم. | 53 |
זלעפה אחזתני מרשעים-- עזבי תורתך |
هر جا مسکن گزینم، فرایض تو سرود من خواهند بود. | 54 |
זמרות היו-לי חקיך-- בבית מגורי |
ای خداوند، در شب نیز افکارم متوجهٔ توست و دربارهٔ شریعت تو میاندیشم. | 55 |
זכרתי בלילה שמך יהוה ואשמרה תורתך |
سعادت من در این است که از فرامین تو اطاعت کنم. | 56 |
זאת היתה-לי כי פקדיך נצרתי |
ای خداوند، تو نصیب من هستی! قول میدهم که کلامت را نگاه دارم. | 57 |
חלקי יהוה אמרתי-- לשמר דבריך |
با تمام دل خود طالب رضامندی تو میباشم، طبق وعدهات بر من رحم فرما! | 58 |
חליתי פניך בכל-לב חנני כאמרתך |
دربارهٔ زندگی خود بسیار اندیشیدم و به سوی تو آمدم تا از احکام تو پیروی کنم. | 59 |
חשבתי דרכי ואשיבה רגלי אל-עדתיך |
با شتاب آمدم تا احکام تو را اجرا کنم. | 60 |
חשתי ולא התמהמהתי-- לשמר מצותיך |
بدکاران کوشیدند مرا به گناه بکشانند، اما من شریعت تو را فراموش نکردم. | 61 |
חבלי רשעים עודני תורתך לא שכחתי |
در نیمههای شب برمیخیزم تا تو را به سبب قوانین عادلانهات ستایش کنم. | 62 |
חצות-לילה--אקום להודות לך על משפטי צדקך |
من دوست همهٔ کسانی هستم که تو را گرامی میدارند و فرمانهایت را انجام میدهند. | 63 |
חבר אני לכל-אשר יראוך ולשמרי פקודיך |
ای خداوند، زمین از محبت تو پر است! فرایض خود را به من بیاموز! | 64 |
חסדך יהוה מלאה הארץ חקיך למדני |
خداوندا، همانگونه که وعده دادی، بر بندهات احسان فرمودهای. | 65 |
טוב עשית עם-עבדך-- יהוה כדברך |
حکمت و قضاوت صحیح را به من یاد ده، زیرا به احکام تو ایمان دارم. | 66 |
טוב טעם ודעת למדני כי במצותיך האמנתי |
پیش از اینکه تو مرا تنبیه کنی، من گمراه بودم، اما اینک پیرو کلام تو هستم. | 67 |
טרם אענה אני שגג ועתה אמרתך שמרתי |
تو نیک هستی و نیکی میکنی! فرایض خود را به من بیاموز! | 68 |
טוב-אתה ומטיב למדני חקיך |
متکبران دروغها دربارهٔ من میگویند، اما من از صمیم قلب مطیع فرمانهایت هستم. | 69 |
טפלו עלי שקר זדים אני בכל-לב אצר פקודיך |
دل آنها سخت و بیاحساس است، اما من از شریعت تو لذت میبرم. | 70 |
טפש כחלב לבם אני תורתך שעשעתי |
تو مرا تنبیه کردی و این به نفع من تمام شد، زیرا باعث شد فرایض تو را بیاموزم. | 71 |
טוב-לי כי-עניתי-- למען אלמד חקיך |
شریعت تو برای من از تمام زر و سیم دنیا با ارزشتر است. | 72 |
טוב-לי תורת-פיך-- מאלפי זהב וכסף |
ای خداوند، تو مرا آفریدهای؛ پس به من دانش عطا کن تا احکام تو را بیاموزم. | 73 |
ידיך עשוני ויכוננוני הבינני ואלמדה מצותיך |
آنان که تو را گرامی میدارند، از دیدن من خوشحال میشوند، زیرا من نیز بر کلام تو توکل دارم. | 74 |
יראיך יראוני וישמחו כי לדברך יחלתי |
ای خداوند، میدانم که قوانین تو عدل است، و مرا منصفانه تنبیه نمودهای. | 75 |
ידעתי יהוה כי-צדק משפטיך ואמונה עניתני |
اکنون طبق وعدهای که فرمودهای، بگذار محبت تو مایهٔ تسلی من شود. | 76 |
יהי-נא חסדך לנחמני-- כאמרתך לעבדך |
بر من رحم فرما تا جانم تازه شود، زیرا از شریعت تو لذت میبرم! | 77 |
יבאוני רחמיך ואחיה כי-תורתך שעשעי |
باشد که متکبران شرمنده شوند، زیرا با دروغهای خود مرا آزار رساندند؛ اما من دربارهٔ فرمانهایت تفکر خواهم کرد. | 78 |
יבשו זדים כי-שקר עותוני אני אשיח בפקודיך |
ای خداوند، بگذار آنانی که تو را گرامی میدارند و با احکام تو آشنا هستند، نزد من آیند. | 79 |
ישובו לי יראיך וידעו (וידעי) עדתיך |
مرا یاری ده که به طور کامل از فرایض تو اطاعت کنم تا شرمنده نشوم! | 80 |
יהי-לבי תמים בחקיך-- למען לא אבוש |
خداوندا، آنقدر انتظار کشیدم مرا نجات دهی که خسته و فرسوده شدم؛ اما هنوز به وعدهٔ تو امیدوارم! | 81 |
כלתה לתשועתך נפשי לדברך יחלתי |
از بس منتظر شدم به وعدهٔ خود وفا کنی، چشمانم تار گردید! خداوندا، چه وقت به کمک من خواهی آمد؟ | 82 |
כלו עיני לאמרתך-- לאמר מתי תנחמני |
مانند مشک دوده گرفته و چروکیده شدهام؛ اما فرایض تو را فراموش نکردهام. | 83 |
כי-הייתי כנאד בקיטור-- חקיך לא שכחתי |
تا به کی باید منتظر باشم؟ کی آزاردهندگان مرا مجازات خواهی کرد؟ | 84 |
כמה ימי-עבדך מתי תעשה ברדפי משפט |
متکبران که با شریعت تو مخالفت میکنند، برای من چاه کندهاند تا مرا گرفتار سازند. | 85 |
כרו-לי זדים שיחות-- אשר לא כתורתך |
ای خداوند، تمام احکام تو قابل اعتماد میباشند. متکبران به ناحق مرا عذاب دادند. خداوندا، به دادم برس! | 86 |
כל-מצותיך אמונה שקר רדפוני עזרני |
نزدیک بود مرا از بین ببرند، اما من از فرامین تو غافل نشدم. | 87 |
כמעט כלוני בארץ ואני לא-עזבתי פקדיך |
خداوندا، تو پر از محبتی؛ به جان من حیات ببخش تا احکامت را بجا آورم. | 88 |
כחסדך חיני ואשמרה עדות פיך |
ای خداوند، کلام تو تا ابد در آسمانها پایدار خواهد ماند. | 89 |
לעולם יהוה-- דברך נצב בשמים |
وفاداری تو در همهٔ نسلها همچنان پا برجا خواهد بود و مانند زمینی که آفریدهای ثابت خواهد ماند. | 90 |
לדר ודר אמונתך כוננת ארץ ותעמד |
همهٔ کاینات به فرمان تو تا به حال باقی ماندهاند، زیرا تمام آنها در خدمت تو هستند. | 91 |
למשפטיך עמדו היום כי הכל עבדיך |
اگر شریعت تو مایهٔ شادمانی من نشده بود، بدون شک تا به حال از غصه مرده بودم! | 92 |
לולי תורתך שעשעי-- אז אבדתי בעניי |
فرمانهایت را هرگز فراموش نخواهم کرد، زیرا بهوسیلۀ آنها مرا حیات بخشیدی. | 93 |
לעולם לא-אשכח פקודיך כי בם חייתני |
من از آن تو هستم، نجاتم ده. کوشیدهام فرمانهای تو را نگاه دارم. | 94 |
לך-אני הושיעני כי פקודיך דרשתי |
بدکاران منتظرند مرا نابود کنند اما من به احکام تو میاندیشم. | 95 |
לי קוו רשעים לאבדני עדתיך אתבונן |
برای هر کمالی انتهایی دیدم، اما حکم تو کامل و بیانتهاست! | 96 |
לכל-תכלה ראיתי קץ רחבה מצותך מאד |
خداوندا، شریعت تو را چقدر دوست دارم! تمام روز در آن تفکر میکنم. | 97 |
מה-אהבתי תורתך כל-היום היא שיחתי |
احکام تو مرا از مخالفانم حکیمتر ساخته است، زیرا همیشه در ذهن و وجود من است. | 98 |
מאיבי תחכמני מצותך כי לעולם היא-לי |
آری، حتی از معلمان خود نیز داناتر شدهام، زیرا همیشه در احکامت تفکر میکنم. | 99 |
מכל-מלמדי השכלתי כי עדותיך שיחה לי |
از ریشسفیدان قوم خود نیز خردمندتر شدهام، زیرا فرمانهای تو را اطاعت کردهام. | 100 |
מזקנים אתבונן כי פקודיך נצרתי |
از رفتن به راه بد پرهیز کردهام، زیرا خواست من این بوده که کلام تو را اطاعت کنم. | 101 |
מכל-ארח רע כלאתי רגלי-- למען אשמר דברך |
از قوانین تو دور نشدهام، زیرا تعلیم تو برای من نیک بوده است. | 102 |
ממשפטיך לא-סרתי כי-אתה הורתני |
کلام تو برای جان من شیرین است؛ حتی شیرینتر از عسل! | 103 |
מה-נמלצו לחכי אמרתך-- מדבש לפי |
از فرامین تو دانش و حکمت کسب کردم، به همین جهت از هر راه کج بیزار و گریزانم. | 104 |
מפקודיך אתבונן על כן שנאתי כל-ארח שקר |
کلام تو چراغ راهنمای من است؛ نوری است که راه را پیش پایم روشن میسازد! | 105 |
נר-לרגלי דברך ואור לנתיבתי |
قول دادهام که از قوانین عادلانهٔ تو اطاعت کنم و به قول خود وفادار خواهم ماند. | 106 |
נשבעתי ואקימה-- לשמר משפטי צדקך |
ای خداوند، بسیار درمانده و پریشان هستم؛ همانگونه که وعده فرمودهای، جان مرا حیات ببخش! | 107 |
נעניתי עד-מאד יהוה חיני כדברך |
خداوندا، دعای شکرگزاری مرا بپذیر و قوانین خود را به من بیاموز. | 108 |
נדבות פי רצה-נא יהוה ומשפטיך למדני |
جان من دائم در معرض خطر قرار میگیرد؛ اما من شریعت تو را فراموش نمیکنم. | 109 |
נפשי בכפי תמיד ותורתך לא שכחתי |
بدکاران بر سر راه من دام مینهند؛ اما من از فرمانهای تو منحرف نمیشوم. | 110 |
נתנו רשעים פח לי ומפקודיך לא תעיתי |
احکام تو تا ابد در خزانهٔ قلبم خواهد ماند، زیرا مایهٔ شادی قلبم میباشد. | 111 |
נחלתי עדותיך לעולם כי-ששון לבי המה |
با خود عهد بستهام که تا دم مرگ فرایض تو را اطاعت کنم! | 112 |
נטיתי לבי לעשות חקיך-- לעולם עקב |
از مردمان دورو و متظاهر بیزارم، اما شریعت تو را دوست دارم. | 113 |
סעפים שנאתי ותורתך אהבתי |
تو پناهگاه و سپر من هستی؛ امید من به وعدهٔ توست. | 114 |
סתרי ומגני אתה לדברך יחלתי |
ای بدکاران، از من دور شوید؛ زیرا من احکام خدای خود را بجا میآورم. | 115 |
סורו-ממני מרעים ואצרה מצות אלהי |
خداوندا، طبق وعدهای که به من دادهای قدرت عطا فرما تا زنده بمانم. مگذار امیدم به یاس و نومیدی تبدیل شود. | 116 |
סמכני כאמרתך ואחיה ואל-תבישני משברי |
از من حمایت کن تا از دست دشمنانم ایمن باشم و به حفظ فرایض تو بپردازم. | 117 |
סעדני ואושעה ואשעה בחקיך תמיד |
تو همهٔ کسانی را که فرایض تو را قبول نمیکنند از خود میرانی و تمام نقشههای اغفال کنندهٔ آنها را بیاثر میسازی. | 118 |
סלית כל-שוגים מחקיך כי-שקר תרמיתם |
تمام بدکاران روی زمین را مانند تفاله دور خواهی انداخت، به همین دلیل است که من احکام تو را دوست دارم. | 119 |
סגים--השבת כל-רשעי-ארץ לכן אהבתי עדתיך |
ای خداوند، ترس تو در دل من است و از داوریهای تو هراسانم. | 120 |
סמר מפחדך בשרי וממשפטיך יראתי |
خداوندا، مرا به دست دشمنانم تسلیم نکن، زیرا آنچه را که درست و عادلانه بوده است، انجام دادهام. | 121 |
עשיתי משפט וצדק בל-תניחני לעשקי |
به من اطمینان بده که مرا یاری خواهی کرد؛ مگذار متکبران بر من ظلم کنند. | 122 |
ערב עבדך לטוב אל-יעשקני זדים |
آنقدر چشم انتظار ماندم که بیایی و مرا نجات دهی که چشمانم تار شد. | 123 |
עיני כלו לישועתך ולאמרת צדקך |
با من طبق محبت خود عمل نما و فرایض خود را به من بیاموز. | 124 |
עשה עם-עבדך כחסדך וחקיך למדני |
من خدمتگزار تو هستم؛ به من دانایی عنایت فرما تا احکامت را درک نمایم. | 125 |
עבדך-אני הבינני ואדעה עדתיך |
خداوندا، زمان آن رسیده که تو اقدام کنی، زیرا مردم از شریعت تو سرپیچی میکنند. | 126 |
עת לעשות ליהוה-- הפרו תורתך |
من احکام تو را دوست دارم؛ آنها را بیش از طلا و زر خالص دوست دارم. | 127 |
על-כן אהבתי מצותיך-- מזהב ומפז |
همهٔ فرمانهای تو را، در هر موردی، صحیح میدانم؛ اما از هر نوع تعلیم دروغ متنفرم. | 128 |
על-כן כל-פקודי כל ישרתי כל-ארח שקר שנאתי |
ای خداوند، احکام تو بسیار عالی است؛ از صمیم قلب آنها را اطاعت میکنم. | 129 |
פלאות עדותיך על-כן נצרתם נפשי |
درک کلام تو به انسان نور میبخشد و سادهدلان را خردمند میسازد. | 130 |
פתח דבריך יאיר מבין פתיים |
دهان خود را باز میکنم و لَهلَه میزنم، زیرا مشتاق احکام تو هستم. | 131 |
פי-פערתי ואשאפה כי למצותיך יאבתי |
همانگونه که بر دوستداران خود رحمت میفرمایی، بر من نیز نظر لطف بیفکن و مرا مورد رحمت خود قرار ده. | 132 |
פנה-אלי וחנני-- כמשפט לאהבי שמך |
با کلامت مرا راهنمایی کن تا مغلوب بدی نشوم. | 133 |
פעמי הכן באמרתך ואל-תשלט-בי כל-און |
مرا از دست ظالمان نجات ده تا فرمانهای تو را انجام دهم. | 134 |
פדני מעשק אדם ואשמרה פקודיך |
روی خود را بر خادم خود تابان ساز، و فرایض خود را به من بیاموز. | 135 |
פניך האר בעבדך ולמדני את-חקיך |
اشک همچون سیل از چشمانم سرازیر میشود، زیرا مردم شریعت تو را بجا نمیآورند. | 136 |
פלגי-מים ירדו עיני-- על לא-שמרו תורתך |
ای خداوند، تو عادل هستی و قوانین تو منصفانه است. | 137 |
צדיק אתה יהוה וישר משפטיך |
احکامی را که وضع نمودهای تمام از عدل و انصاف سرشار است. | 138 |
צוית צדק עדתיך ואמונה מאד |
آتش خشم من وجود مرا میسوزاند، زیرا دشمنانم به احکام تو بیاعتنایی میکنند. | 139 |
צמתתני קנאתי כי-שכחו דבריך צרי |
کلام تو آزموده شده و پاک است؛ خادمت چقدر آن را دوست میدارد! | 140 |
צרופה אמרתך מאד ועבדך אהבה |
من کوچک و نالایق هستم، اما از اجرای فرمانهای تو غافل نمیشوم. | 141 |
צעיר אנכי ונבזה פקדיך לא שכחתי |
عدالت تو ابدی است و شریعت تو همیشه راست و درست است. | 142 |
צדקתך צדק לעולם ותורתך אמת |
من در زحمت و فشار هستم، ولی احکام تو موجب شادی من است! | 143 |
צר-ומצוק מצאוני מצותיך שעשעי |
احکام تو همیشه عادلانه است، مرا در فهم آنها یاری فرما تا روحم تازه شود! | 144 |
צדק עדותיך לעולם הבינני ואחיה |
ای خداوند، با تمام قوت خود نزد تو فریاد برمیآورم؛ مرا اجابت فرما تا فرایض تو را بجا آورم. | 145 |
קראתי בכל-לב ענני יהוה חקיך אצרה |
از تو یاری میخواهم؛ مرا نجات ده تا احکام تو را انجام دهم. | 146 |
קראתיך הושיעני ואשמרה עדתיך |
پیش از طلوع آفتاب نزد تو دعا و التماس کردم و به انتظار وعدهٔ تو نشستم. | 147 |
קדמתי בנשף ואשועה לדבריך (לדברך) יחלתי |
تمام شب بیدار ماندم تا در کلام تو تفکر نمایم. | 148 |
קדמו עיני אשמרות-- לשיח באמרתך |
ای خداوند، به سبب محبت خود فریادم را بشنو و طبق قوانین خود جان مرا حفظ کن! | 149 |
קולי שמעה כחסדך יהוה כמשפטך חיני |
افراد شرور و بدکار، که بویی از شریعت تو نبردهاند، به من نزدیک میشوند؛ | 150 |
קרבו רדפי זמה מתורתך רחקו |
اما ای خداوند، تو در کنار من هستی. همهٔ احکام تو حقیقت است. | 151 |
קרוב אתה יהוה וכל-מצותיך אמת |
احکام تو را از مدتها پیش آموختهام! تو آنها را چنان تثبیت کردهای که تا ابد پا برجا بمانند. | 152 |
קדם ידעתי מעדתיך כי לעולם יסדתם |
ای خداوند، بر رنجهای من نظر کن و مرا نجات ده، زیرا من نسبت به شریعت تو بیاعتنا نبودهام. | 153 |
ראה-עניי וחלצני כי-תורתך לא שכחתי |
از حق من دفاع کن و مرا آزاد ساز! طبق وعدهات جان مرا حفظ کن. | 154 |
ריבה ריבי וגאלני לאמרתך חיני |
بدکاران نجات نخواهند یافت، زیرا فرایض تو را اطاعت نمیکنند. | 155 |
רחוק מרשעים ישועה כי חקיך לא דרשו |
خداوندا، رحمت تو عظیم است! بگذار با حفظ قوانینت زنده بمانم! | 156 |
רחמיך רבים יהוה כמשפטיך חיני |
دشمنان و آزاردهندگان من بسیارند، اما من از اطاعت نمودن احکام تو غفلت نخواهم کرد. | 157 |
רבים רדפי וצרי מעדותיך לא נטיתי |
وقتی به بدکاران که کلام تو را اطاعت نمیکنند، نگاه میکنم، از آنها منزجر میشوم. | 158 |
ראיתי בגדים ואתקוטטה-- אשר אמרתך לא שמרו |
خداوندا، ملاحظه فرما که چقدر فرمانهای تو را دوست میدارم. طبق محبت خود، جان مرا حفظ کن. | 159 |
ראה כי-פקודיך אהבתי יהוה כחסדך חיני |
تمام قوانین تو بر حق و داوریهای تو همیشه عادلانه است. | 160 |
ראש-דברך אמת ולעולם כל-משפט צדקך |
زورمندان با بیانصافی بر من ظلم کردند، اما من کلام تو را گرامی داشتم. | 161 |
שרים רדפוני חנם ומדבריך (ומדברך) פחד לבי |
به سبب وعدههای تو خوشحال هستم، خوشحال مانند کسی که گنج بزرگی یافته باشد! | 162 |
שש אנכי על-אמרתך-- כמוצא שלל רב |
از دروغ متنفر و بیزارم، اما شریعت تو را دوست دارم. | 163 |
שקר שנאתי ואתעבה תורתך אהבתי |
برای قوانین عادلانهٔ تو، روزی هفت بار تو را سپاس میگویم. | 164 |
שבע ביום הללתיך-- על משפטי צדקך |
آنان که شریعت تو را دوست دارند از سلامتی کامل برخوردارند و هیچ قدرتی باعث لغزش آنان نخواهد شد! | 165 |
שלום רב לאהבי תורתך ואין-למו מכשול |
ای خداوند، من احکام تو را اطاعت میکنم و امیدم به توست که مرا نجات دهی. | 166 |
שברתי לישועתך יהוה ומצותיך עשיתי |
احکام تو را انجام میدهم و آنها را از صمیم قلب دوست میدارم. | 167 |
שמרה נפשי עדתיך ואהבם מאד |
فرامین و احکام تو را نگاه میدارم، زیرا تو ناظر بر همهٔ کارهای من هستی. | 168 |
שמרתי פקודיך ועדתיך כי כל-דרכי נגדך |
ای خداوند، فریاد مرا بشنو! طبق وعدهای که دادهای قدرت درک مرا زیاد کن. | 169 |
תקרב רנתי לפניך יהוה כדברך הבינני |
دعایم را بشنو و طبق وعدهات مرا نجات ده! | 170 |
תבוא תחנתי לפניך כאמרתך הצילני |
همیشه تو را سپاس میگویم، زیرا فرایض خود را به من میآموزی. | 171 |
תבענה שפתי תהלה כי תלמדני חקיך |
کلامت را با سرود ستایش خواهم کرد، زیرا تمام احکام تو عادلانه است! | 172 |
תען לשוני אמרתך כי כל-מצותיך צדק |
یار و یاور من باش، زیرا مطیع فرامین تو هستم. | 173 |
תהי-ידך לעזרני כי פקודיך בחרתי |
ای خداوند، مشتاق دیدن عمل رهاییبخش تو هستم؛ شریعت تو لذت زندگی من است! | 174 |
תאבתי לישועתך יהוה ותורתך שעשעי |
بگذار زنده بمانم و تو را سپاس بگویم! بگذار قوانین تو راهنمای من باشند! | 175 |
תחי-נפשי ותהללך ומשפטך יעזרני |
مانند گوسفند گمشده سرگردان هستم! بیا و مرا دریاب، زیرا خادمت احکام تو را فراموش نکرده است. | 176 |
תעיתי-- כשה אבד בקש עבדך כי מצותיך לא שכחתי |