< مزامیر 119 >
خوشا به حال آنان که راستکردارند، و مطابق شریعت خداوند رفتار میکنند. | 1 |
Heureux ceux qui sont intègres dans leur voie, Qui marchent selon la loi de l’Éternel!
خوشا به حال کسانی که احکام خداوند را بجا میآورند، از صمیم قلب او را اطاعت میکنند | 2 |
Heureux ceux qui gardent ses préceptes, Qui le cherchent de tout leur cœur,
و به راههای کج نمیروند، بلکه در راههایی گام برمیدارند که خدا نشان داده است. | 3 |
Qui ne commettent point d’iniquité, Et qui marchent dans ses voies!
خداوندا، تو فرمانهای خود را به ما دادهای و فرمودهای که آنها را با جدیت انجام دهیم. | 4 |
Tu as prescrit tes ordonnances, Pour qu’on les observe avec soin.
چقدر آرزو دارم که در انجام فرایض تو مطیع و وفادار باشم! | 5 |
Puissent mes actions être bien réglées, Afin que je garde tes statuts!
اگر تمام دستورهای تو را پیوسته در نظر داشته باشم، هیچوقت شرمنده نخواهم شد! | 6 |
Alors je ne rougirai point, A la vue de tous tes commandements.
وقتی قوانین منصفانهٔ تو را بیاموزم، از صمیم قلب تو را حمد خواهم گفت! | 7 |
Je te louerai dans la droiture de mon cœur, En apprenant les lois de ta justice.
ای خداوند، فرایض تو را بجا خواهم آورد؛ تو هیچگاه مرا ترک نکن! | 8 |
Je veux garder tes statuts: Ne m’abandonne pas entièrement!
مرد جوان چگونه میتواند زندگی خود را پاک نگاه دارد؟ بهوسیلۀ خواندن کلام خدا و اطاعت از دستورهای آن! | 9 |
Comment le jeune homme rendra-t-il pur son sentier? En se dirigeant d’après ta parole.
خداوندا، با تمام وجودم تو را میجویم، پس نگذار از احکام تو منحرف شوم. | 10 |
Je te cherche de tout mon cœur: Ne me laisse pas égarer loin de tes commandements!
کلام تو را در دل خود حفظ میکنم و به خاطر میسپارم تا مبادا نسبت به تو گناه ورزم! | 11 |
Je serre ta parole dans mon cœur, Afin de ne pas pécher contre toi.
ای خداوند متبارک، فرایض خود را به من بیاموز! | 12 |
Béni sois-tu, ô Éternel! Enseigne-moi tes statuts!
تمام قوانین تو را با صدای بلند بیان خواهم کرد. | 13 |
De mes lèvres j’énumère Toutes les sentences de ta bouche.
بیش از هر چیز دیگر، از پیروی قوانین تو لذت میبرم! در کلام تو تفکر خواهم کرد و فرمانهایت را به خاطر خواهم سپرد. | 14 |
Je me réjouis en suivant tes préceptes, Comme si je possédais tous les trésors.
Je médite tes ordonnances, J’ai tes sentiers sous les yeux.
از فرایض تو لذت میبرم و هرگز آنها را فراموش نخواهم کرد. | 16 |
Je fais mes délices de tes statuts, Je n’oublie point ta parole.
خداوندا، به خدمتگزارت احسان نما تا زنده بمانم و کلام تو را اطاعت کنم. | 17 |
Fais du bien à ton serviteur, pour que je vive Et que j’observe ta parole!
چشمانم را بگشا تا حقایق شگفتانگیز شریعت تو را ببینم. | 18 |
Ouvre mes yeux, pour que je contemple Les merveilles de ta loi!
من در این دنیا غریب هستم؛ ای خدا، احکام خود را از من مخفی مدار. | 19 |
Je suis un étranger sur la terre: Ne me cache pas tes commandements!
اشتیاق به دانستن قوانین تو، همچون آتش همواره جانم را میسوزاند! | 20 |
Mon âme est brisée par le désir Qui toujours la porte vers tes lois.
تو متکبران ملعون را که از احکام تو منحرف میشوند، مجازات خواهی کرد. | 21 |
Tu menaces les orgueilleux, ces maudits, Qui s’égarent loin de tes commandements.
ننگ و رسوایی را از من بگیر، زیرا احکام تو را انجام دادهام. | 22 |
Décharge-moi de l’opprobre et du mépris! Car j’observe tes préceptes.
حکمرانان مینشینند و بر ضد من توطئه میچینند، اما من به فرایض تو فکر میکنم. | 23 |
Des princes ont beau s’asseoir et parler contre moi, Ton serviteur médite tes statuts.
احکام تو موجب شادی من است و همیشه مرا راهنمایی کرده است. | 24 |
Tes préceptes font mes délices, Ce sont mes conseillers.
ای خداوند، جانم به خاک چسبیده است؛ مطابق کلامت مرا زنده ساز! | 25 |
Mon âme est attachée à la poussière: Rends-moi la vie selon ta parole!
راههای خود را آشکار کردم و تو مرا اجابت فرمودی. اکنون فرایض خود را به من بیاموز. | 26 |
Je raconte mes voies, et tu m’exauces: Enseigne-moi tes statuts!
فرمانهایت را به من یاد ده تا دربارهٔ کلام شگفتانگیز تو تفکر نمایم. | 27 |
Fais-moi comprendre la voie de tes ordonnances, Et je méditerai sur tes merveilles!
جان من از حزن و اندوه پژمرده میشود؛ با کلامت جان مرا تازه ساز! | 28 |
Mon âme pleure de chagrin: Relève-moi selon ta parole!
نگذار به راه خطا روم؛ شریعت خود را به من بشناسان. | 29 |
Éloigne de moi la voie du mensonge, Et accorde-moi la grâce de suivre ta loi!
من راه وفاداری را اختیار نمودهام و قوانین تو را از نظر خود دور نداشتهام. | 30 |
Je choisis la voie de la vérité, Je place tes lois sous mes yeux.
خداوندا، احکام تو را بجا میآورم؛ مگذار شرمنده شوم. | 31 |
Je m’attache à tes préceptes: Éternel, ne me rends point confus!
با اشتیاق فراوان در احکام تو گام برمیدارم، زیرا تو دل مرا از بند رها ساختی. | 32 |
Je cours dans la voie de tes commandements, Car tu élargis mon cœur.
ای خداوند، راه اجرای فرایض خود را به من بیاموز و من همیشه آنها را انجام خواهم داد. | 33 |
Enseigne-moi, Éternel, la voie de tes statuts, Pour que je la retienne jusqu’à la fin!
به من فهم و حکمت بده تا با تمام دل شریعت تو را نگاه دارم. | 34 |
Donne-moi l’intelligence, pour que je garde ta loi Et que je l’observe de tout mon cœur!
مرا در راه احکامت هدایت کن، زیرا از آنها لذت میبرم. | 35 |
Conduis-moi dans le sentier de tes commandements! Car je l’aime.
دل مرا به سوی احکامت مایل ساز، نه به سوی حرص و طمع! | 36 |
Incline mon cœur vers tes préceptes, Et non vers le gain!
مگذار به آنچه بیارزش است توجه کنم؛ مرا با کلامت احیا کن! | 37 |
Détourne mes yeux de la vue des choses vaines, Fais-moi vivre dans ta voie!
طبق وعدهای که به من دادهای عمل نما همان وعدهای که تو به مطیعان خود میدهی! | 38 |
Accomplis envers ton serviteur ta promesse, Qui est pour ceux qui te craignent!
از آن رسوایی که میترسم مرا برهان، زیرا قوانین تو نیکوست! | 39 |
Éloigne de moi l’opprobre que je redoute! Car tes jugements sont pleins de bonté.
خداوندا، مشتاق فرمانهای تو هستم! ای خدای عادل، جان مرا تازه ساز! | 40 |
Voici, je désire pratiquer tes ordonnances: Fais-moi vivre dans ta justice!
ای خداوند، بر من محبت فرما و طبق وعدهات مرا نجات ده | 41 |
Éternel, que ta miséricorde vienne sur moi, Ton salut selon ta promesse!
تا بتوانم پاسخ مخالفانم را بدهم، زیرا آنان مرا برای اینکه بر تو اعتماد دارم، سرزنش میکنند. | 42 |
Et je pourrai répondre à celui qui m’outrage, Car je me confie en ta parole.
قدرت بیان حقیقت را از من مگیر، زیرا به قوانین تو امید بستهام. | 43 |
N’ôte pas entièrement de ma bouche la parole de la vérité! Car j’espère en tes jugements.
پیوسته شریعت تو را نگاه خواهم داشت، تا ابدالآباد! | 44 |
Je garderai ta loi constamment, A toujours et à perpétuité.
در آزادی کامل زندگی خواهم کرد، زیرا همیشه مطیع فرمانهایت هستم. | 45 |
Je marcherai au large, Car je recherche tes ordonnances.
احکام تو را در حضور پادشاهان اعلام خواهم کرد و از این کار خود شرمنده نخواهم شد. | 46 |
Je parlerai de tes préceptes devant les rois, Et je ne rougirai point.
از اطاعت کردن احکامت لذت میبرم، زیرا آنها را دوست دارم. | 47 |
Je fais mes délices de tes commandements. Je les aime.
احکام تو را با جان و دل میپذیرم و دربارهٔ فرایض تو تفکر میکنم. | 48 |
Je lève mes mains vers tes commandements que j’aime, Et je veux méditer tes statuts.
خداوندا، قولی را که به بندهٔ خود دادهای به یاد آور، زیرا مرا بهوسیلۀ آن امیدوار ساختهای. | 49 |
Souviens-toi de ta promesse à ton serviteur, Puisque tu m’as donné l’espérance!
در زمان مصیبت بهوسیلۀ کلامت تسلی یافتم، زیرا وعدهٔ تو حیات به جان من بخشید. | 50 |
C’est ma consolation dans ma misère, Car ta promesse me rend la vie.
متکبران مرا بسیار مسخره کردند، اما من هرگز شریعت تو را ترک نکردم. | 51 |
Des orgueilleux me chargent de railleries; Je ne m’écarte point de ta loi.
ای خداوند، قوانین تو را که در زمانهای قدیم صادر کرده بودی، به یاد آوردم و بهوسیلۀ آنها خود را دلداری دادم. | 52 |
Je pense à tes jugements d’autrefois, ô Éternel! Et je me console.
وقتی میبینم بدکاران شریعت تو را میشکنند، بسیار خشمگین میشوم. | 53 |
Une colère ardente me saisit à la vue des méchants Qui abandonnent ta loi.
هر جا مسکن گزینم، فرایض تو سرود من خواهند بود. | 54 |
Tes statuts sont le sujet de mes cantiques, Dans la maison où je suis étranger.
ای خداوند، در شب نیز افکارم متوجهٔ توست و دربارهٔ شریعت تو میاندیشم. | 55 |
La nuit je me rappelle ton nom, ô Éternel! Et je garde ta loi.
سعادت من در این است که از فرامین تو اطاعت کنم. | 56 |
C’est là ce qui m’est propre, Car j’observe tes ordonnances.
ای خداوند، تو نصیب من هستی! قول میدهم که کلامت را نگاه دارم. | 57 |
Ma part, ô Éternel! Je le dis, C’est de garder tes paroles.
با تمام دل خود طالب رضامندی تو میباشم، طبق وعدهات بر من رحم فرما! | 58 |
Je t’implore de tout mon cœur: Aie pitié de moi, selon ta promesse!
دربارهٔ زندگی خود بسیار اندیشیدم و به سوی تو آمدم تا از احکام تو پیروی کنم. | 59 |
Je réfléchis à mes voies, Et je dirige mes pieds vers tes préceptes.
با شتاب آمدم تا احکام تو را اجرا کنم. | 60 |
Je me hâte, je ne diffère point D’observer tes commandements.
بدکاران کوشیدند مرا به گناه بکشانند، اما من شریعت تو را فراموش نکردم. | 61 |
Les pièges des méchants m’environnent; Je n’oublie point ta loi.
در نیمههای شب برمیخیزم تا تو را به سبب قوانین عادلانهات ستایش کنم. | 62 |
Au milieu de la nuit je me lève pour te louer, A cause des jugements de ta justice.
من دوست همهٔ کسانی هستم که تو را گرامی میدارند و فرمانهایت را انجام میدهند. | 63 |
Je suis l’ami de tous ceux qui te craignent, Et de ceux qui gardent tes ordonnances.
ای خداوند، زمین از محبت تو پر است! فرایض خود را به من بیاموز! | 64 |
La terre, ô Éternel! Est pleine de ta bonté; Enseigne-moi tes statuts!
خداوندا، همانگونه که وعده دادی، بر بندهات احسان فرمودهای. | 65 |
Tu fais du bien à ton serviteur, O Éternel! Selon ta promesse.
حکمت و قضاوت صحیح را به من یاد ده، زیرا به احکام تو ایمان دارم. | 66 |
Enseigne-moi le bon sens et l’intelligence! Car je crois à tes commandements.
پیش از اینکه تو مرا تنبیه کنی، من گمراه بودم، اما اینک پیرو کلام تو هستم. | 67 |
Avant d’avoir été humilié, je m’égarais; Maintenant j’observe ta parole.
تو نیک هستی و نیکی میکنی! فرایض خود را به من بیاموز! | 68 |
Tu es bon et bienfaisant; Enseigne-moi tes statuts!
متکبران دروغها دربارهٔ من میگویند، اما من از صمیم قلب مطیع فرمانهایت هستم. | 69 |
Des orgueilleux imaginent contre moi des faussetés; Moi, je garde de tout mon cœur tes ordonnances.
دل آنها سخت و بیاحساس است، اما من از شریعت تو لذت میبرم. | 70 |
Leur cœur est insensible comme la graisse; Moi, je fais mes délices de ta loi.
تو مرا تنبیه کردی و این به نفع من تمام شد، زیرا باعث شد فرایض تو را بیاموزم. | 71 |
Il m’est bon d’être humilié, Afin que j’apprenne tes statuts.
شریعت تو برای من از تمام زر و سیم دنیا با ارزشتر است. | 72 |
Mieux vaut pour moi la loi de ta bouche Que mille objets d’or et d’argent.
ای خداوند، تو مرا آفریدهای؛ پس به من دانش عطا کن تا احکام تو را بیاموزم. | 73 |
Tes mains m’ont créé, elles m’ont formé; Donne-moi l’intelligence, pour que j’apprenne tes commandements!
آنان که تو را گرامی میدارند، از دیدن من خوشحال میشوند، زیرا من نیز بر کلام تو توکل دارم. | 74 |
Ceux qui te craignent me voient et se réjouissent, Car j’espère en tes promesses.
ای خداوند، میدانم که قوانین تو عدل است، و مرا منصفانه تنبیه نمودهای. | 75 |
Je sais, ô Éternel! Que tes jugements sont justes; C’est par fidélité que tu m’as humilié.
اکنون طبق وعدهای که فرمودهای، بگذار محبت تو مایهٔ تسلی من شود. | 76 |
Que ta bonté soit ma consolation, Comme tu l’as promis à ton serviteur!
بر من رحم فرما تا جانم تازه شود، زیرا از شریعت تو لذت میبرم! | 77 |
Que tes compassions viennent sur moi, pour que je vive! Car ta loi fait mes délices.
باشد که متکبران شرمنده شوند، زیرا با دروغهای خود مرا آزار رساندند؛ اما من دربارهٔ فرمانهایت تفکر خواهم کرد. | 78 |
Qu’ils soient confondus, les orgueilleux qui m’oppriment sans cause! Moi, je médite sur tes ordonnances.
ای خداوند، بگذار آنانی که تو را گرامی میدارند و با احکام تو آشنا هستند، نزد من آیند. | 79 |
Qu’ils reviennent à moi, ceux qui te craignent, Et ceux qui connaissent tes préceptes!
مرا یاری ده که به طور کامل از فرایض تو اطاعت کنم تا شرمنده نشوم! | 80 |
Que mon cœur soit sincère dans tes statuts, Afin que je ne sois pas couvert de honte!
خداوندا، آنقدر انتظار کشیدم مرا نجات دهی که خسته و فرسوده شدم؛ اما هنوز به وعدهٔ تو امیدوارم! | 81 |
Mon âme languit après ton salut; J’espère en ta promesse.
از بس منتظر شدم به وعدهٔ خود وفا کنی، چشمانم تار گردید! خداوندا، چه وقت به کمک من خواهی آمد؟ | 82 |
Mes yeux languissent après ta promesse; Je dis: Quand me consoleras-tu?
مانند مشک دوده گرفته و چروکیده شدهام؛ اما فرایض تو را فراموش نکردهام. | 83 |
Car je suis comme une outre dans la fumée; Je n’oublie point tes statuts.
تا به کی باید منتظر باشم؟ کی آزاردهندگان مرا مجازات خواهی کرد؟ | 84 |
Quel est le nombre des jours de ton serviteur? Quand feras-tu justice de ceux qui me persécutent?
متکبران که با شریعت تو مخالفت میکنند، برای من چاه کندهاند تا مرا گرفتار سازند. | 85 |
Des orgueilleux creusent des fosses devant moi; Ils n’agissent point selon ta loi.
ای خداوند، تمام احکام تو قابل اعتماد میباشند. متکبران به ناحق مرا عذاب دادند. خداوندا، به دادم برس! | 86 |
Tous tes commandements ne sont que fidélité; Ils me persécutent sans cause: secours-moi!
نزدیک بود مرا از بین ببرند، اما من از فرامین تو غافل نشدم. | 87 |
Ils ont failli me terrasser et m’anéantir; Et moi, je n’abandonne point tes ordonnances.
خداوندا، تو پر از محبتی؛ به جان من حیات ببخش تا احکامت را بجا آورم. | 88 |
Rends-moi la vie selon ta bonté, Afin que j’observe les préceptes de ta bouche!
ای خداوند، کلام تو تا ابد در آسمانها پایدار خواهد ماند. | 89 |
A toujours, ô Éternel! Ta parole subsiste dans les cieux.
وفاداری تو در همهٔ نسلها همچنان پا برجا خواهد بود و مانند زمینی که آفریدهای ثابت خواهد ماند. | 90 |
De génération en génération ta fidélité subsiste; Tu as fondé la terre, et elle demeure ferme.
همهٔ کاینات به فرمان تو تا به حال باقی ماندهاند، زیرا تمام آنها در خدمت تو هستند. | 91 |
C’est d’après tes lois que tout subsiste aujourd’hui, Car toutes choses te sont assujetties.
اگر شریعت تو مایهٔ شادمانی من نشده بود، بدون شک تا به حال از غصه مرده بودم! | 92 |
Si ta loi n’eût fait mes délices, J’eusse alors péri dans ma misère.
فرمانهایت را هرگز فراموش نخواهم کرد، زیرا بهوسیلۀ آنها مرا حیات بخشیدی. | 93 |
Je n’oublierai jamais tes ordonnances, Car c’est par elles que tu me rends la vie.
من از آن تو هستم، نجاتم ده. کوشیدهام فرمانهای تو را نگاه دارم. | 94 |
Je suis à toi: sauve-moi! Car je recherche tes ordonnances.
بدکاران منتظرند مرا نابود کنند اما من به احکام تو میاندیشم. | 95 |
Des méchants m’attendent pour me faire périr; Je suis attentif à tes préceptes.
برای هر کمالی انتهایی دیدم، اما حکم تو کامل و بیانتهاست! | 96 |
Je vois des bornes à tout ce qui est parfait: Tes commandements n’ont point de limite.
خداوندا، شریعت تو را چقدر دوست دارم! تمام روز در آن تفکر میکنم. | 97 |
Combien j’aime ta loi! Elle est tout le jour l’objet de ma méditation.
احکام تو مرا از مخالفانم حکیمتر ساخته است، زیرا همیشه در ذهن و وجود من است. | 98 |
Tes commandements me rendent plus sage que mes ennemis, Car je les ai toujours avec moi.
آری، حتی از معلمان خود نیز داناتر شدهام، زیرا همیشه در احکامت تفکر میکنم. | 99 |
Je suis plus instruit que tous mes maîtres, Car tes préceptes sont l’objet de ma méditation.
از ریشسفیدان قوم خود نیز خردمندتر شدهام، زیرا فرمانهای تو را اطاعت کردهام. | 100 |
J’ai plus d’intelligence que les vieillards, Car j’observe tes ordonnances.
از رفتن به راه بد پرهیز کردهام، زیرا خواست من این بوده که کلام تو را اطاعت کنم. | 101 |
Je retiens mon pied loin de tout mauvais chemin, Afin de garder ta parole.
از قوانین تو دور نشدهام، زیرا تعلیم تو برای من نیک بوده است. | 102 |
Je ne m’écarte pas de tes lois, Car c’est toi qui m’enseignes.
کلام تو برای جان من شیرین است؛ حتی شیرینتر از عسل! | 103 |
Que tes paroles sont douces à mon palais, Plus que le miel à ma bouche!
از فرامین تو دانش و حکمت کسب کردم، به همین جهت از هر راه کج بیزار و گریزانم. | 104 |
Par tes ordonnances je deviens intelligent, Aussi je hais toute voie de mensonge.
کلام تو چراغ راهنمای من است؛ نوری است که راه را پیش پایم روشن میسازد! | 105 |
Ta parole est une lampe à mes pieds, Et une lumière sur mon sentier.
قول دادهام که از قوانین عادلانهٔ تو اطاعت کنم و به قول خود وفادار خواهم ماند. | 106 |
Je jure, et je le tiendrai, D’observer les lois de ta justice.
ای خداوند، بسیار درمانده و پریشان هستم؛ همانگونه که وعده فرمودهای، جان مرا حیات ببخش! | 107 |
Je suis bien humilié: Éternel, rends-moi la vie selon ta parole!
خداوندا، دعای شکرگزاری مرا بپذیر و قوانین خود را به من بیاموز. | 108 |
Agrée, ô Éternel! Les sentiments que ma bouche exprime, Et enseigne-moi tes lois!
جان من دائم در معرض خطر قرار میگیرد؛ اما من شریعت تو را فراموش نمیکنم. | 109 |
Ma vie est continuellement exposée, Et je n’oublie point ta loi.
بدکاران بر سر راه من دام مینهند؛ اما من از فرمانهای تو منحرف نمیشوم. | 110 |
Des méchants me tendent des pièges, Et je ne m’égare pas loin de tes ordonnances.
احکام تو تا ابد در خزانهٔ قلبم خواهد ماند، زیرا مایهٔ شادی قلبم میباشد. | 111 |
Tes préceptes sont pour toujours mon héritage, Car ils sont la joie de mon cœur.
با خود عهد بستهام که تا دم مرگ فرایض تو را اطاعت کنم! | 112 |
J’incline mon cœur à pratiquer tes statuts, Toujours, jusqu’à la fin.
از مردمان دورو و متظاهر بیزارم، اما شریعت تو را دوست دارم. | 113 |
Je hais les hommes indécis, Et j’aime ta loi.
تو پناهگاه و سپر من هستی؛ امید من به وعدهٔ توست. | 114 |
Tu es mon asile et mon bouclier; J’espère en ta promesse.
ای بدکاران، از من دور شوید؛ زیرا من احکام خدای خود را بجا میآورم. | 115 |
Éloignez-vous de moi, méchants, Afin que j’observe les commandements de mon Dieu!
خداوندا، طبق وعدهای که به من دادهای قدرت عطا فرما تا زنده بمانم. مگذار امیدم به یاس و نومیدی تبدیل شود. | 116 |
Soutiens-moi selon ta promesse, afin que je vive, Et ne me rends point confus dans mon espérance!
از من حمایت کن تا از دست دشمنانم ایمن باشم و به حفظ فرایض تو بپردازم. | 117 |
Sois mon appui, pour que je sois sauvé, Et que je m’occupe sans cesse de tes statuts!
تو همهٔ کسانی را که فرایض تو را قبول نمیکنند از خود میرانی و تمام نقشههای اغفال کنندهٔ آنها را بیاثر میسازی. | 118 |
Tu méprises tous ceux qui s’écartent de tes statuts, Car leur tromperie est sans effet.
تمام بدکاران روی زمین را مانند تفاله دور خواهی انداخت، به همین دلیل است که من احکام تو را دوست دارم. | 119 |
Tu enlèves comme de l’écume tous les méchants de la terre; C’est pourquoi j’aime tes préceptes.
ای خداوند، ترس تو در دل من است و از داوریهای تو هراسانم. | 120 |
Ma chair frissonne de l’effroi que tu m’inspires, Et je crains tes jugements.
خداوندا، مرا به دست دشمنانم تسلیم نکن، زیرا آنچه را که درست و عادلانه بوده است، انجام دادهام. | 121 |
J’observe la loi et la justice: Ne m’abandonne pas à mes oppresseurs!
به من اطمینان بده که مرا یاری خواهی کرد؛ مگذار متکبران بر من ظلم کنند. | 122 |
Prends sous ta garantie le bien de ton serviteur, Ne me laisse pas opprimer par des orgueilleux!
آنقدر چشم انتظار ماندم که بیایی و مرا نجات دهی که چشمانم تار شد. | 123 |
Mes yeux languissent après ton salut, Et après la promesse de ta justice.
با من طبق محبت خود عمل نما و فرایض خود را به من بیاموز. | 124 |
Agis envers ton serviteur selon ta bonté, Et enseigne-moi tes statuts!
من خدمتگزار تو هستم؛ به من دانایی عنایت فرما تا احکامت را درک نمایم. | 125 |
Je suis ton serviteur: donne-moi l’intelligence, Pour que je connaisse tes préceptes!
خداوندا، زمان آن رسیده که تو اقدام کنی، زیرا مردم از شریعت تو سرپیچی میکنند. | 126 |
Il est temps que l’Éternel agisse: Ils transgressent ta loi.
من احکام تو را دوست دارم؛ آنها را بیش از طلا و زر خالص دوست دارم. | 127 |
C’est pourquoi j’aime tes commandements, Plus que l’or et que l’or fin;
همهٔ فرمانهای تو را، در هر موردی، صحیح میدانم؛ اما از هر نوع تعلیم دروغ متنفرم. | 128 |
C’est pourquoi je trouve justes toutes tes ordonnances, Je hais toute voie de mensonge.
ای خداوند، احکام تو بسیار عالی است؛ از صمیم قلب آنها را اطاعت میکنم. | 129 |
Tes préceptes sont admirables: Aussi mon âme les observe.
درک کلام تو به انسان نور میبخشد و سادهدلان را خردمند میسازد. | 130 |
La révélation de tes paroles éclaire, Elle donne de l’intelligence aux simples.
دهان خود را باز میکنم و لَهلَه میزنم، زیرا مشتاق احکام تو هستم. | 131 |
J’ouvre la bouche et je soupire, Car je suis avide de tes commandements.
همانگونه که بر دوستداران خود رحمت میفرمایی، بر من نیز نظر لطف بیفکن و مرا مورد رحمت خود قرار ده. | 132 |
Tourne vers moi ta face, et aie pitié de moi, Selon ta coutume à l’égard de ceux qui aiment ton nom!
با کلامت مرا راهنمایی کن تا مغلوب بدی نشوم. | 133 |
Affermis mes pas dans ta parole, Et ne laisse aucune iniquité dominer sur moi!
مرا از دست ظالمان نجات ده تا فرمانهای تو را انجام دهم. | 134 |
Délivre-moi de l’oppression des hommes, Afin que je garde tes ordonnances!
روی خود را بر خادم خود تابان ساز، و فرایض خود را به من بیاموز. | 135 |
Fais luire ta face sur ton serviteur, Et enseigne-moi tes statuts!
اشک همچون سیل از چشمانم سرازیر میشود، زیرا مردم شریعت تو را بجا نمیآورند. | 136 |
Mes yeux répandent des torrents d’eaux, Parce qu’on n’observe point ta loi.
ای خداوند، تو عادل هستی و قوانین تو منصفانه است. | 137 |
Tu es juste, ô Éternel! Et tes jugements sont équitables;
احکامی را که وضع نمودهای تمام از عدل و انصاف سرشار است. | 138 |
Tu fondes tes préceptes sur la justice Et sur la plus grande fidélité.
آتش خشم من وجود مرا میسوزاند، زیرا دشمنانم به احکام تو بیاعتنایی میکنند. | 139 |
Mon zèle me consume, Parce que mes adversaires oublient tes paroles.
کلام تو آزموده شده و پاک است؛ خادمت چقدر آن را دوست میدارد! | 140 |
Ta parole est entièrement éprouvée, Et ton serviteur l’aime.
من کوچک و نالایق هستم، اما از اجرای فرمانهای تو غافل نمیشوم. | 141 |
Je suis petit et méprisé; Je n’oublie point tes ordonnances.
عدالت تو ابدی است و شریعت تو همیشه راست و درست است. | 142 |
Ta justice est une justice éternelle, Et ta loi est la vérité.
من در زحمت و فشار هستم، ولی احکام تو موجب شادی من است! | 143 |
La détresse et l’angoisse m’atteignent: Tes commandements font mes délices.
احکام تو همیشه عادلانه است، مرا در فهم آنها یاری فرما تا روحم تازه شود! | 144 |
Tes préceptes sont éternellement justes: Donne-moi l’intelligence, pour que je vive!
ای خداوند، با تمام قوت خود نزد تو فریاد برمیآورم؛ مرا اجابت فرما تا فرایض تو را بجا آورم. | 145 |
Je t’invoque de tout mon cœur: exauce-moi, Éternel, Afin que je garde tes statuts!
از تو یاری میخواهم؛ مرا نجات ده تا احکام تو را انجام دهم. | 146 |
Je t’invoque: sauve-moi, Afin que j’observe tes préceptes!
پیش از طلوع آفتاب نزد تو دعا و التماس کردم و به انتظار وعدهٔ تو نشستم. | 147 |
Je devance l’aurore et je crie; J’espère en tes promesses.
تمام شب بیدار ماندم تا در کلام تو تفکر نمایم. | 148 |
Je devance les veilles et j’ouvre les yeux, Pour méditer ta parole.
ای خداوند، به سبب محبت خود فریادم را بشنو و طبق قوانین خود جان مرا حفظ کن! | 149 |
Écoute ma voix selon ta bonté! Rends-moi la vie selon ton jugement!
افراد شرور و بدکار، که بویی از شریعت تو نبردهاند، به من نزدیک میشوند؛ | 150 |
Ils s’approchent, ceux qui poursuivent le crime, Ils s’éloignent de la loi.
اما ای خداوند، تو در کنار من هستی. همهٔ احکام تو حقیقت است. | 151 |
Tu es proche, ô Éternel! Et tous tes commandements sont la vérité.
احکام تو را از مدتها پیش آموختهام! تو آنها را چنان تثبیت کردهای که تا ابد پا برجا بمانند. | 152 |
Dès longtemps je sais par tes préceptes Que tu les as établis pour toujours.
ای خداوند، بر رنجهای من نظر کن و مرا نجات ده، زیرا من نسبت به شریعت تو بیاعتنا نبودهام. | 153 |
Vois ma misère, et délivre-moi! Car je n’oublie point ta loi.
از حق من دفاع کن و مرا آزاد ساز! طبق وعدهات جان مرا حفظ کن. | 154 |
Défends ma cause, et rachète-moi; Rends-moi la vie selon ta promesse!
بدکاران نجات نخواهند یافت، زیرا فرایض تو را اطاعت نمیکنند. | 155 |
Le salut est loin des méchants, Car ils ne recherchent pas tes statuts.
خداوندا، رحمت تو عظیم است! بگذار با حفظ قوانینت زنده بمانم! | 156 |
Tes compassions sont grandes, ô Éternel! Rends-moi la vie selon tes jugements!
دشمنان و آزاردهندگان من بسیارند، اما من از اطاعت نمودن احکام تو غفلت نخواهم کرد. | 157 |
Mes persécuteurs et mes adversaires sont nombreux; Je ne m’écarte point de tes préceptes,
وقتی به بدکاران که کلام تو را اطاعت نمیکنند، نگاه میکنم، از آنها منزجر میشوم. | 158 |
Je vois avec dégoût des traîtres Qui n’observent pas ta parole.
خداوندا، ملاحظه فرما که چقدر فرمانهای تو را دوست میدارم. طبق محبت خود، جان مرا حفظ کن. | 159 |
Considère que j’aime tes ordonnances: Éternel, rends-moi la vie selon ta bonté!
تمام قوانین تو بر حق و داوریهای تو همیشه عادلانه است. | 160 |
Le fondement de ta parole est la vérité, Et toutes les lois de ta justice sont éternelles.
زورمندان با بیانصافی بر من ظلم کردند، اما من کلام تو را گرامی داشتم. | 161 |
Des princes me persécutent sans cause; Mais mon cœur ne tremble qu’à tes paroles.
به سبب وعدههای تو خوشحال هستم، خوشحال مانند کسی که گنج بزرگی یافته باشد! | 162 |
Je me réjouis de ta parole, Comme celui qui trouve un grand butin.
از دروغ متنفر و بیزارم، اما شریعت تو را دوست دارم. | 163 |
Je hais, je déteste le mensonge; J’aime ta loi.
برای قوانین عادلانهٔ تو، روزی هفت بار تو را سپاس میگویم. | 164 |
Sept fois le jour je te célèbre, A cause des lois de ta justice.
آنان که شریعت تو را دوست دارند از سلامتی کامل برخوردارند و هیچ قدرتی باعث لغزش آنان نخواهد شد! | 165 |
Il y a beaucoup de paix pour ceux qui aiment ta loi, Et il ne leur arrive aucun malheur.
ای خداوند، من احکام تو را اطاعت میکنم و امیدم به توست که مرا نجات دهی. | 166 |
J’espère en ton salut, ô Éternel! Et je pratique tes commandements.
احکام تو را انجام میدهم و آنها را از صمیم قلب دوست میدارم. | 167 |
Mon âme observe tes préceptes, Et je les aime beaucoup.
فرامین و احکام تو را نگاه میدارم، زیرا تو ناظر بر همهٔ کارهای من هستی. | 168 |
Je garde tes ordonnances et tes préceptes, Car toutes mes voies sont devant toi.
ای خداوند، فریاد مرا بشنو! طبق وعدهای که دادهای قدرت درک مرا زیاد کن. | 169 |
Que mon cri parvienne jusqu’à toi, ô Éternel! Donne-moi l’intelligence, selon ta promesse!
دعایم را بشنو و طبق وعدهات مرا نجات ده! | 170 |
Que ma supplication arrive jusqu’à toi! Délivre-moi, selon ta promesse!
همیشه تو را سپاس میگویم، زیرا فرایض خود را به من میآموزی. | 171 |
Que mes lèvres publient ta louange! Car tu m’enseignes tes statuts.
کلامت را با سرود ستایش خواهم کرد، زیرا تمام احکام تو عادلانه است! | 172 |
Que ma langue chante ta parole! Car tous tes commandements sont justes.
یار و یاور من باش، زیرا مطیع فرامین تو هستم. | 173 |
Que ta main me soit en aide! Car j’ai choisi tes ordonnances.
ای خداوند، مشتاق دیدن عمل رهاییبخش تو هستم؛ شریعت تو لذت زندگی من است! | 174 |
Je soupire après ton salut, ô Éternel! Et ta loi fait mes délices.
بگذار زنده بمانم و تو را سپاس بگویم! بگذار قوانین تو راهنمای من باشند! | 175 |
Que mon âme vive et qu’elle te loue! Et que tes jugements me soutiennent!
مانند گوسفند گمشده سرگردان هستم! بیا و مرا دریاب، زیرا خادمت احکام تو را فراموش نکرده است. | 176 |
Je suis errant comme une brebis perdue: cherche ton serviteur, Car je n’oublie point tes commandements.