< مزامیر 104 >
ای جان من، خداوند را ستایش کن! ای یهوه، ای خدای من، تو چه عظیمی! | 1 |
Ipsi David. Benedic, anima mea, Domino: Domine Deus meus, magnificatus es vehementer. Confessionem et decorem induisti,
تو خود را با عزت و جلال آراسته و خویشتن را با نور پوشانیدهای. آسمان را مثل خیمه گسترانیدهای | 2 |
amictus lumine sicut vestimento. Extendens cælum sicut pellem,
و خانهٔ خود را بر آبهای آن بنا کردهای. ابرها را ارابه خود نمودهای و بر بالهای باد میرانی. | 3 |
qui tegis aquis superiora ejus: qui ponis nubem ascensum tuum; qui ambulas super pennas ventorum:
بادها فرستادگان تو هستند و شعلههای آتش خدمتگزاران تو. | 4 |
qui facis angelos tuos spiritus, et ministros tuos ignem urentem.
ای خداوند، تو زمین را بر اساسش استوار کردی تا هرگز از مسیرش منحرف نشود. | 5 |
Qui fundasti terram super stabilitatem suam: non inclinabitur in sæculum sæculi.
دریاها همچون ردایی آن را در برگرفت و آب دریاها کوهها را پوشاند. | 6 |
Abyssus sicut vestimentum amictus ejus; super montes stabunt aquæ.
اما آبها از هیبت صدای تو گریختند و پراکنده شدند. | 7 |
Ab increpatione tua fugient; a voce tonitrui tui formidabunt.
به فراز کوهها برآمدند و به دشتها سرازیر شده، به مکانی که برای آنها ساخته بودی، جاری شدند. | 8 |
Ascendunt montes, et descendunt campi, in locum quem fundasti eis.
برای دریاها حدی تعیین نمودهای تا از آنها نگذرند و زمین را دوباره نپوشانند. | 9 |
Terminum posuisti quem non transgredientur, neque convertentur operire terram.
در درهها، چشمهها به وجود آوردهای تا آب آنها در کوهپایهها جاری شود. | 10 |
Qui emittis fontes in convallibus; inter medium montium pertransibunt aquæ.
تمام حیوانات صحرا از این چشمهها آب مینوشند و گورخرها تشنگی خود را برطرف میسازند. | 11 |
Potabunt omnes bestiæ agri; expectabunt onagri in siti sua.
پرندگان بر شاخههای درختان لانه میسازند و آواز میخوانند. | 12 |
Super ea volucres cæli habitabunt; de medio petrarum dabunt voces.
از آسمان بر کوهها باران میبارانی و زمین از نعمتهای گوناگون تو پر میشود. | 13 |
Rigans montes de superioribus suis; de fructu operum tuorum satiabitur terra:
تو علف را برای خوراک چارپایان، و گیاهان را برای استفاده انسان، از زمین میرویانی. | 14 |
producens fœnum jumentis, et herbam servituti hominum, ut educas panem de terra,
تا دل انسان از شراب شاد گردد، روغن روی او را شاداب سازد و نان به جان او نیرو بخشد. | 15 |
et vinum lætificet cor hominis: ut exhilaret faciem in oleo, et panis cor hominis confirmet.
درختان سرو لبنان که تو ای خداوند، آنها را کاشتهای سبز و خرمند. | 16 |
Saturabuntur ligna campi, et cedri Libani quas plantavit:
مرغان هوا در درختان سرو لانه میسازند و لکلکها بر شاخههای درختان صنوبر. | 17 |
illic passeres nidificabunt: herodii domus dux est eorum.
کوههای بلند، چراگاه بزهای کوهی است و صخرهها، پناهگاه خرگوشان. | 18 |
Montes excelsi cervis; petra refugium herinaciis.
ماه را برای تعیین ماههای سال آفریدی و آفتاب را برای تعیین روزها. | 19 |
Fecit lunam in tempora; sol cognovit occasum suum.
به فرمان تو شب میشود. در تاریکی شب همهٔ حیوانات وحشی از لانههای خود بیرون میآیند. | 20 |
Posuisti tenebras, et facta est nox; in ipsa pertransibunt omnes bestiæ silvæ:
شیربچگان برای شکار غرش میکنند و روزی خود را از خدا میخواهند. | 21 |
catuli leonum rugientes ut rapiant, et quærant a Deo escam sibi.
هنگامی که آفتاب طلوع میکند، آنها به لانههای خود برمیگردند و میخوابند. | 22 |
Ortus est sol, et congregati sunt, et in cubilibus suis collocabuntur.
آنگاه انسانها برای کسب معاش، از خانه بیرون میروند و تا شامگاه کار میکنند. | 23 |
Exibit homo ad opus suum, et ad operationem suam usque ad vesperum.
خداوندا، کارهای دست تو چه بسیارند. همه آنها را از روی حکمت انجام دادهای. زمین از مخلوقات تو پر است. | 24 |
Quam magnificata sunt opera tua, Domine! omnia in sapientia fecisti; impleta est terra possessione tua.
در دریاهای بزرگی که آفریدهای جانوران بزرگ و کوچک به فراوانی یافت میشوند. | 25 |
Hoc mare magnum et spatiosum manibus; illic reptilia quorum non est numerus: animalia pusilla cum magnis.
کشتیها بر روی آب میروند، و لِویاتان، که تو برای بازی در دریا ساختی، در آن بازی میکند. | 26 |
Illic naves pertransibunt; draco iste quem formasti ad illudendum ei.
تمام مخلوقات تو منتظرند تا تو روزیشان را به آنها بدهی. | 27 |
Omnia a te expectant ut des illis escam in tempore.
تو دست خود را باز میکنی، به آنها روزی میدهی و آنها را با چیزهای نیکو سیر میکنی. | 28 |
Dante te illis, colligent; aperiente te manum tuam, omnia implebuntur bonitate.
هنگامی که روی خود را از آنها برمیگردانی مضطرب میشوند؛ و وقتی جان آنها را میگیری، میمیرند و به خاکی که از آن ساخته شدهاند، برمیگردند. | 29 |
Avertente autem te faciem, turbabuntur; auferes spiritum eorum, et deficient, et in pulverem suum revertentur.
اما زمانی که به مخلوقات جان میبخشی، زنده میشوند و به زمین طراوت میبخشند. | 30 |
Emittes spiritum tuum, et creabuntur, et renovabis faciem terræ.
شکوه و عظمت خداوند جاودانی است و او از آنچه آفریده است خشنود میباشد. | 31 |
Sit gloria Domini in sæculum; lætabitur Dominus in operibus suis.
خداوند به زمین نگاه میکند و زمین میلرزد؛ کوهها را لمس مینماید و دود از آنها بلند میشود. | 32 |
Qui respicit terram, et facit eam tremere; qui tangit montes, et fumigant.
تا زندهام، خداوند را با سرود، پرستش خواهم کرد و تا وجود دارم او را ستایش خواهم نمود. | 33 |
Cantabo Domino in vita mea; psallam Deo meo quamdiu sum.
باشد که او از تفکرات من خشنود شود، زیرا او سرچشمه همهٔ خوشیهای من است. | 34 |
Jucundum sit ei eloquium meum; ego vero delectabor in Domino.
باشد که همهٔ گناهکاران نابود شوند و بدکاران دیگر وجود نداشته باشند. ای جان من، خداوند را ستایش کن! سپاس بر خداوند! | 35 |
Deficiant peccatores a terra, et iniqui, ita ut non sint. Benedic, anima mea, Domino.