< اعداد 16 >
یک روز قورح پسر یصهار نوهٔ قهات از قبیلهٔ لاوی، با داتان و ابیرام پسران الیاب و اون پسر فالت که هر سه از قبیلهٔ رئوبین بودند با هم توطئه کردند که علیه موسی شورش کنند. دویست و پنجاه نفر از سران معروف اسرائیل که توسط مردم انتخاب شده بودند در این توطئه شرکت داشتند. | 1 |
Now Korah, the son of Izhar, the son of Kohath, the son of Levi, took Dathan and Abiram, the sons of Eliab, and On, the son of Peleth, son of Reuben,
and they rose up before Moses, with certain of the children of Israel, two hundred fifty leaders of the congregation, called to the assembly, men of renown;
ایشان نزد موسی و هارون رفته گفتند: «شما از حد خود تجاوز میکنید! شما از هیچکدام از ما بهتر نیستید. همهٔ قوم اسرائیل مقدّسند و خداوند با همگی ما میباشد؛ پس چه حقی دارید خود را در رأس قوم خداوند قرار دهید؟» | 3 |
and they assembled themselves together against Moses and against Aaron, and said to them, "You take too much on yourself, since all the congregation are holy, everyone of them, and the LORD is among them: why then lift yourselves up above the assembly of the LORD?"
موسی وقتی سخنان ایشان را شنید به خاک افتاد. | 4 |
When Moses heard it, he fell on his face:
سپس به قورح و آنانی که با او بودند گفت: «فردا صبح خداوند به شما نشان خواهد داد چه کسی به او تعلق دارد و مقدّس است. خداوند فقط به کسانی که خود برگزیده است اجازه خواهد داد به حضور او وارد شوند. | 5 |
and he spoke to Korah and to all his company, saying, "In the morning the LORD will show who are his, and who is holy, and will bring him near to him. The one whom he has chosen he will bring near to him.
ای قورح، تو و تمام کسانی که با تو هستند فردا صبح، آتشدانها گرفته، آتش در آنها بگذارید و در حضور خداوند بخور در آنها بریزید. آنگاه خواهیم دید خداوند چه کسی را انتخاب کرده است. ای پسران لاوی، این شما هستید که از حد خود تجاوز میکنید!» | 6 |
Do this: take censers, Korah, and all his company;
and put fire in them, and put incense on them before the LORD tomorrow: and it shall be that the man whom the LORD chooses, he shall be holy. You have gone too far, you sons of Levi."
موسی به قورح و آنانی که با او بودند گفت: «ای لاویان گوش دهید. آیا به نظر شما این امر کوچکی است که خدای اسرائیل شما را از میان تمام قوم اسرائیل برگزیده است تا در خیمهٔ مقدّس خداوند کار کنید و به او نزدیک باشید و برای خدمت به قوم در حضور آنها بایستید؟ | 8 |
Moses said to Korah, "Hear now, you sons of Levi.
Is it a small thing to you, that the God of Israel has separated you from the congregation of Israel, to bring you near to himself, to do the service of the tabernacle of the LORD, and to stand before the congregation to minister to them;
آیا این وظیفه را که خداوند فقط به شما لاویان داده است ناچیز میدانید که اکنون خواهان مقام کاهنی هم هستید؟ | 10 |
and that he has brought you near, and all your brothers the sons of Levi with you? and do you seek the priesthood also?
با این کار در واقع بر ضد خداوند قیام کردهاید. مگر هارون چه کرده است که از او شکایت میکنید؟» | 11 |
Therefore you and all your company are gathered together against God. And Aaron, what is he that you murmur against him?"
بعد موسی به دنبال داتان و ابیرام پسران الیاب فرستاد، ولی آنها نیامدند | 12 |
Moses sent to call Dathan and Abiram, the sons of Eliab; and they said, "We won't come up:
و در جواب گفتند: «مگر این امر کوچکی است که تو ما را از سرزمین حاصلخیز مصر بیرون آوردی تا در این بیابان بیآب و علف از بین ببری و حالا هم خیال داری بر ما حکومت کنی؟ | 13 |
is it a small thing that you have brought us up out of a land flowing with milk and honey, to kill us in the wilderness, but you must also make yourself a prince over us?
از این گذشته، هنوز که ما را به سرزمین حاصلخیزی که وعده داده بودی نرسانیدهای و مزرعه و تاکستانی به ما ندادهای. چه کسی را میخواهی فریب دهی؟ ما نمیخواهیم بیاییم.» | 14 |
Moreover you haven't brought us into a land flowing with milk and honey, nor given us inheritance of fields and vineyards: will you put out the eyes of these men? We won't come up."
پس موسی بسیار خشمناک شده، به خداوند گفت: «قربانیهای ایشان را قبول نکن! من حتی الاغی هم از ایشان نگرفتهام و زیانی به یکی از آنها نرسانیدهام.» | 15 |
Moses was very angry, and said to the LORD, "Do not respect their offering: I have not taken one donkey from them, neither have I hurt one of them."
موسی به قورح گفت: «تو و تمامی یارانت فردا صبح به حضور خداوند بیایید، هارون نیز اینجا خواهد بود. | 16 |
Moses said to Korah, "You and all your company go before the LORD, you, and they, and Aaron, tomorrow:
فراموش نکنید آتشدانها را با خودتان آورده، بخور بر آنها بگذارید. هر کس یک آتشدان، یعنی جمعاً دویست و پنجاه آتشدان با خودتان بیاورید. هارون هم با آتشدان خود به حضور خداوند بیاید.» | 17 |
and each man take his censer, and put incense on them, and each man bring before the LORD his censer, two hundred fifty censers; you also, and Aaron, each his censer."
آنها همین کار را کردند. همگی آتشدانهای خود را آورده، روشن کردند و بخور بر آنها گذاشتند و با موسی و هارون کنار مدخل خیمهٔ ملاقات ایستادند. | 18 |
They each took his censer, and put fire in them, and laid incense thereon, and stood at the door of the Tent of Meeting with Moses and Aaron.
در این بین، قورح تمامی قوم اسرائیل را علیه موسی و هارون تحریک کرده بود و همگی آنها نزد در خیمۀ ملاقات جمع شده بودند. آنگاه حضور پرجلال خداوند بر تمام قوم اسرائیل نمایان شد. | 19 |
Korah assembled all the congregation against them to the door of the Tent of Meeting: and the glory of the LORD appeared to all the congregation.
خداوند به موسی و هارون فرمود: | 20 |
The LORD spoke to Moses and to Aaron, saying,
«از کنار این قوم دور شوید تا بیدرنگ آنها را هلاک کنم.» | 21 |
"Separate yourselves from among this congregation, that I may consume them in a moment."
ولی موسی و هارون رو به خاک نهاده، عرض کردند: «ای خدایی که خدای تمام افراد بشر هستی، آیا به خاطر گناه یک نفر، نسبت به تمامی قوم خشمگین میشوی؟» | 22 |
They fell on their faces, and said, "God, the God of the spirits of all flesh, shall one man sin, and will you be angry with all the congregation?"
خداوند به موسی فرمود: «پس به بنیاسرائیل بگو که از کنار خیمههای قورح و داتان و ابیرام دور شوند.» | 23 |
The LORD spoke to Moses, saying,
"Speak to the congregation, saying, 'Get away from around the tent of Korah, Dathan, and Abiram.'"
پس موسی در حالی که مشایخ اسرائیل او را همراهی میکردند به سوی خیمههای داتان و ابیرام شتافت. | 25 |
Moses rose up and went to Dathan and Abiram; and the elders of Israel followed him.
او به قوم اسرائیل گفت: «از اطراف خیمههای این مردان بدکار دور شوید و به چیزی که مال آنهاست دست نزنید مبادا شریک گناهان ایشان شده، با ایشان هلاک شوید.» | 26 |
He spoke to the congregation, saying, "Depart, please, from the tents of these wicked men, and touch nothing of theirs, lest you be consumed in all their sins."
پس قوم اسرائیل از اطراف خیمههای قورح و داتان و ابیرام دور شدند. داتان و ابیرام با زنان و پسران و اطفال خود از خیمههایشان بیرون آمده، دم در ایستادند. | 27 |
So they went away from the tent of Korah, Dathan, and Abiram, on every side: and Dathan and Abiram came out, and stood at the door of their tents, and their wives, and their sons, and their little ones.
موسی گفت: «حال خواهید دانست که خداوند مرا فرستاده است تا تمامی این کارها را انجام بدهم و اینکه به ارادهٔ خودم کاری نکردهام. | 28 |
Moses said, "Hereby you shall know that the LORD has sent me to do all these works; for they are not from my own mind.
اگر این مردان به مرگ طبیعی یا در اثر تصادف یا بیماری بمیرند، پس خداوند مرا نفرستاده است. | 29 |
If these men die the common death of all men, or if they be visited after the visitation of all men; then the LORD hasn't sent me.
اما اگر خداوند معجزهای نموده، زمین باز شود و ایشان را با هر چه که دارند ببلعد و زنده به گور شوند، آنگاه بدانید که این مردان به خداوند اهانت کردهاند.» (Sheol ) | 30 |
But if the LORD make a new thing, and the ground open its mouth, and swallow them up, with all that appertain to them, and they go down alive into Sheol; then you shall understand that these men have despised the LORD." (Sheol )
به محض اینکه سخنان موسی تمام شد، ناگهان زمین زیر پای قورح و داتان و ابیرام دهان گشود | 31 |
It happened, as he made an end of speaking all these words, that the ground split apart that was under them;
و آنها را با خانوادهها و همدستانی که با آنها ایستاده بودند، همراه با دار و ندارشان، فرو برد. | 32 |
and the earth opened its mouth, and swallowed them up, and their households, and all the men who appertained to Korah, and all their goods.
پس به این ترتیب، زمین بر ایشان به هم آمد و ایشان زنده به گور شدند و از بین رفتند. (Sheol ) | 33 |
So they, and all that appertained to them, went down alive into Sheol: and the earth closed on them, and they perished from among the assembly. (Sheol )
اسرائیلیهایی که نزدیک آنها ایستاده بودند از فریاد آنها پا به فرار گذاشتند، چون ترسیدند زمین، ایشان را هم به کام خود فرو برد. | 34 |
All Israel that were around them fled at their cry; for they said, "Lest the earth swallow us up."
سپس آتشی از جانب خداوند فرود آمد و آن دویست و پنجاه نفری را که بخور تقدیم میکردند، سوزانید. | 35 |
Fire came forth from the LORD, and devoured the two hundred fifty men who offered the incense.
خداوند به موسی فرمود: «به العازار پسر هارون کاهن بگو که آن آتشدانها را از داخل آتش بیرون آورد، چون آنها وقف خداوند شده، مقدّس میباشند. او باید خاکستر آتشدانهای این مردانی را که به قیمت جان خود گناه کردند دور بریزد. بعد آتشدانها را در هم کوبیده، از آن ورقهای برای پوشش مذبح درست کند، زیرا این آتشدانها مقدّسند. این پوشش مذبح برای قوم اسرائیل، خاطرهٔ عبرتانگیزی خواهد بود.» | 36 |
The LORD spoke to Moses, saying,
"Speak to Eleazar the son of Aaron the priest, that he take up the censers out of the burning, and scatter the fire yonder; for they are holy,
even the censers of these sinners against their own lives; and let them be made beaten plates for a covering of the altar: for they offered them before the LORD; therefore they are holy; and they shall be a sign to the children of Israel."
پس العازار کاهن، آن آتشدانهای مفرغین را گرفته، در هم کوبید و از آن ورقهای فلزی برای پوشش مذبح ساخت، | 39 |
Eleazar the priest took the bronze censers, which those who were burnt had offered; and they beat them out for a covering of the altar,
تا برای قوم اسرائیل عبرتی باشد که هیچکس، غیر از نسل هارون، جرأت نکند در حضور خداوند بخور بسوزاند، مبادا همان بلایی بر سرش آید که بر سر قورح و طرفدارانش آمد. بدین ترتیب آنچه خداوند به موسی فرموده بود، عملی گردید. | 40 |
to be a memorial to the children of Israel, to the end that no stranger, who isn't of the descendants of Aaron, comes near to burn incense before the LORD; that he not be as Korah, and as his company: as the LORD spoke to him by Moses.
اما فردای همان روز، بنیاسرائیل دوباره علیه موسی و هارون زبان به شکایت گشودند و گفتند: «شما قوم خداوند را کشتهاید!» | 41 |
But on the next day all the congregation of the children of Israel murmured against Moses and against Aaron, saying, "You have killed the LORD's people."
ولی وقتی آنها دور موسی و هارون را گرفته بودند ناگهان ابر، خیمۀ ملاقات را پوشاند و حضور پرجلال خداوند نمایان شد. | 42 |
It happened, when the congregation was assembled against Moses and against Aaron, that they looked toward the Tent of Meeting: and look, the cloud covered it, and the glory of the LORD appeared.
موسی و هارون آمدند و کنار در خیمهٔ ملاقات ایستادند و خداوند به موسی فرمود: | 43 |
Moses and Aaron came to the front of the Tent of Meeting.
The LORD spoke to Moses, saying,
«از کنار این قوم دور شوید تا بیدرنگ آنها را هلاک کنم.» ولی موسی و هارون در حضور خداوند به خاک افتادند. | 45 |
"Get away from among this congregation, that I may consume them in a moment." They fell on their faces.
موسی به هارون گفت: «آتشدان خود را برداشته، آتش از روی مذبح در آن بگذار و بخور بر آن بریز و فوراً به میان قوم ببر و برای ایشان کفاره کن تا گناهانشان آمرزیده شود، زیرا خشم خداوند بر ایشان افروخته و بلا شروع شده است.» | 46 |
Moses said to Aaron, "Take your censer, and put fire from off the altar in it, and lay incense on it, and carry it quickly to the congregation, and make atonement for them; for wrath has gone out from the LORD. The plague has begun."
هارون مطابق دستور موسی عمل کرد و به میان قوم شتافت، زیرا بلا شروع شده بود، پس بخور بر آتش نهاد و برای ایشان کفاره نمود. | 47 |
Aaron did as Moses said, and ran into the midst of the assembly; and look, the plague has begun among the people: and he put on the incense, and made atonement for the people.
او بین زندگان و مردگان ایستاد و بلا متوقف شد. | 48 |
He stood between the dead and the living; and the plague was stayed.
با این حال، علاوه بر آنانی که روز پیش با قورح به هلاکت رسیده بودند چهارده هزار و هفتصد نفر دیگر هم مردند. | 49 |
Now those who died by the plague were fourteen thousand and seven hundred, besides those who died about the matter of Korah.
هارون نزد موسی به در خیمهٔ ملاقات بازگشت و بدین ترتیب بلا رفع شد. | 50 |
Aaron returned to Moses to the door of the Tent of Meeting: and the plague was stayed.