< متی 4 >

آنگاه روح خدا عیسی را به بیابان برد تا در آنجا ابلیس او را وسوسه و آزمایش کند. 1
Alors Jésus fut emmené par l'Esprit au désert, pour y être tenté par le diable.
او پس از آنکه چهل شبانه روز را در روزه به سر برد، بسیار گرسنه شد. 2
Et quand il eut jeûné quarante jours, et quarante nuits, finalement il eut faim.
در این حال، آن وسوسه‌کننده به سراغ او آمد و گفت: «اگر پسر خدا هستی، به این سنگها بگو تا نان شوند.» 3
Et le Tentateur s'approchant, lui dit: Si tu es le Fils de Dieu, dis que ces pierres deviennent des pains.
اما عیسی به او فرمود: «نوشته شده که:”انسان تنها به نان زنده نیست، بلکه به هر کلامی که از دهان خدا صادر می‌شود.“» 4
Mais [Jésus] répondit, et dit: Il est écrit: L'homme ne vivra point de pain seulement, mais de toute parole qui sort de la bouche de Dieu.
سپس ابلیس او را به اورشلیم، آن شهر مقدّس برد و بر روی بام معبد قرار داد، 5
Alors le diable le transporta dans la sainte ville, et le mit sur les créneaux du Temple;
و گفت: «اگر پسر خدایی، خود را از اینجا به پایین پرت کن، چون نوشته شده است:”به فرشتگان خود فرمان خواهد داد و آنها تو را بر دستهای خود بلند خواهند کرد تا حتی پایت هم به سنگی نخورَد.“» 6
Et il lui dit: Si tu es le Fils de Dieu, jette-toi en bas; car il est écrit: Il ordonnera à ses Anges de te porter en leurs mains, de peur que tu ne heurtes ton pied contre quelque pierre.
عیسی پاسخ داد: «بله، ولی این نیز نوشته شده که:”خداوند، خدای خود را آزمایش نکن.“» 7
Jésus lui dit: il est aussi écrit: tu ne tenteras point le Seigneur ton Dieu.
سپس ابلیس او را به قلهٔ کوهی بسیار بلند برد و تمام ممالک جهان، و شکوه و جلال آنها را به او نشان داد، 8
Le diable le transporta encore sur une fort haute montagne, et lui montra tous les Royaumes du monde et leur gloire;
و گفت: «اگر زانو بزنی و مرا پرستش کنی، همهٔ اینها را به تو خواهم بخشید.» 9
Et il lui dit: je te donnerai toutes ces choses, si en te prosternant en terre, tu m'adores.
عیسی به او گفت: «دور شو از من، ای شیطان! زیرا در کتب مقدّس آمده:”خداوند، خدای خود را بپرست و تنها او را عبادت کن.“» 10
Mais Jésus lui dit: va Satan: car il est écrit: Tu adoreras le Seigneur ton Dieu, et tu le serviras lui seul.
آنگاه ابلیس از او دور شد و فرشتگان آمدند و از وی مراقبت کردند. 11
Alors le diable le laissa, et voilà, les Anges s'approchèrent, et le servirent.
وقتی عیسی از دستگیری یحیی آگاهی یافت، دیار یهودیه را ترک گفت و به جلیل بازگشت. 12
Or Jésus ayant ouï dire que Jean avait été mis en prison, se retira en Galilée.
ابتدا به شهر ناصره رفت و پس از مدتی، رهسپار کَفَرناحوم شد، شهری که در کرانهٔ دریاچهٔ جلیل، در ناحیۀ زبولون و نفتالی واقع بود. 13
Et ayant quitté Nazareth, il alla demeurer à Capernaüm, ville maritime, sur les confins de Zabulon, et de Nephthali.
به این ترتیب، آنچه خدا از زبان اشعیای نبی گفته بود، انجام شد: 14
Afin que fût accompli ce dont il avait été parlé par Esaïe le Prophète, disant:
«خطۀ زبولون و نفتالی، کنار دریاچه، آن سوی اردن و تا خود جلیل، که بیگانگان در آن زندگی می‌کنند؛ 15
Le pays de Zabulon, et le pays de Nephthali, vers le chemin de la mer, au-delà du Jourdain, la Galilée des Gentils;
مردمانی که در تاریکی به سر می‌بردند، نوری عظیم دیدند، و بر آنان که در دیاری ساکن بودند که مرگ بر آن سایه افکنده بود، نوری تابید.» 16
Ce peuple, qui était assis dans les ténèbres, a vu une grande lumière; et à ceux qui étaient assis dans la région et dans l'ombre de la mort, la lumière s'est levée.
از آن هنگام، عیسی به اعلام پیغام خدا شروع کرد که: «از گناهان خود توبه کنید، زیرا ملکوت آسمان نزدیک شده است.» 17
Dès lors Jésus commença à prêcher, et à dire: Convertissez-vous: car le Royaume des cieux est proche.
روزی عیسی در کنارۀ دریاچهٔ جلیل قدم می‌زد که دو برادر را دید به نامهای شمعون، ملقب به پطرس، و برادرش آندریاس که تور به دریا می‌انداختند، زیرا شغل هر دو ماهیگیری بود. 18
Et comme Jésus marchait le long de la mer de Galilée, il vit deux frères, [savoir], Simon, [qui fut] appelé Pierre, et André son frère, qui jetaient leurs filets dans la mer: car ils étaient pêcheurs.
عیسی ایشان را فرا خوانده، گفت: «به دنبال من بیایید و من به شما نشان خواهم داد که چگونه انسان‌ها را برای خدا صید کنید.» 19
Et il leur dit: venez après moi, et je vous ferai pêcheurs d'hommes.
ایشان نیز بی‌درنگ تورهای خود را بر زمین گذاشتند و به دنبال او به راه افتادند. 20
Et ayant aussitôt quitté leurs filets, ils le suivirent.
قدری جلوتر از آنجا، دو برادر دیگر یعنی یعقوب و یوحنا را دید که با پدرشان زِبِدی در قایق نشسته بودند و تورهای خود را تعمیر می‌کردند. او ایشان را نیز دعوت کرد تا به دنبالش بروند. 21
Et de là étant allé plus avant, il vit deux autres frères, Jacques, fils de Zébédée, et Jean, son frère, dans une nacelle, avec Zébédée leur père, qui raccommodaient leurs filets, et il les appela.
ایشان بی‌درنگ، قایق و پدر خود را رها کرده، به دنبال او به راه افتادند. 22
Et ayant aussitôt quitté leur nacelle, et leur père, ils le suivirent.
عیسی در سرتاسر دیار جلیل می‌گشت و در کنیسه‌ها تعلیم می‌داد و مژدۀ ملکوت خدا را اعلام می‌کرد و هر نوع مرض و بیماری را شفا می‌بخشید. 23
Et Jésus allait par toute la Galilée, enseignant dans leurs Synagogues, prêchant l'Evangile du Royaume, et guérissant toute sorte de maladies, et toute sorte de langueurs parmi le peuple.
شهرت او در سراسر سوریه پیچید، و مردم همۀ بیماران را که به انواع مرضها و دردها دچار بودند، و نیز دیوزدگان، افراد دچار صرع و معلولان را نزد عیسی می‌آوردند و او ایشان را شفا می‌بخشید. 24
Et sa renommée se répandit par toute la Syrie; et on lui présentait tous ceux qui se portaient mal, tourmentés de diverses maladies, les démoniaques, les lunatiques, les paralytiques; et il les guérissait.
او به هر جا که قدم می‌گذاشت، انبوه جمعیت از دیار جلیل، منطقه دِکاپولیس، شهر اورشلیم و سرتاسر دیار یهودیه، و از شرق رود اردن، به دنبالش به راه می‌افتادند. 25
Et de grandes troupes [de peuple] le suivirent de Galilée, et de Décapolis, et de Jérusalem, et de Judée, et de delà le Jourdain.

< متی 4 >