آیا هنوز هم میخواهی با من که خدای قادر مطلق هستم مباحثه کنی؟ تو که از من انتقاد میکنی آیا میتوانی جوابم را بدهی؟ ایوب به خداوند چنین پاسخ داد: | 1 |
וַיַּעַן יְהוָה אֶת־אִיּוֹב וַיֹּאמַֽר׃ |
2 |
הֲרֹב עִם־שַׁדַּי יִסּוֹר מוֹכִיחַ אֱלוֹהַּ יַעֲנֶֽנָּה׃ |
3 |
וַיַּעַן אִיּוֹב אֶת־יְהוָה וַיֹּאמַֽר׃ |
من کوچکتر از آنم که بتوانم به تو جواب دهم. دست بر دهانم میگذارم | 4 |
הֵן קַלֹּתִי מָה אֲשִׁיבֶךָּ יָדִי שַׂמְתִּי לְמוֹ־פִֽי׃ |
و دیگر سخن نمیگویم. | 5 |
אַחַת דִּבַּרְתִּי וְלֹא אֶֽעֱנֶה וּשְׁתַּיִם וְלֹא אוֹסִֽיף׃ |
آنگاه خداوند از میان گردباد بار دیگر به ایوب چنین گفت: | 6 |
וַיַּֽעַן־יְהוָה אֶת־אִיּוֹב מנ סערה מִן ׀ סְעָרָה וַיֹּאמַֽר׃ |
اکنون مثل یک مرد بایست و به سؤال من جواب بده. | 7 |
אֱזָר־נָא כְגֶבֶר חֲלָצֶיךָ אֶשְׁאָלְךָ וְהוֹדִיעֵֽנִי׃ |
آیا مرا به بیعدالتی متهم میسازی و مرا محکوم میکنی تا ثابت کنی که حق با توست؟ | 8 |
הַאַף תָּפֵר מִשְׁפָּטִי תַּרְשִׁיעֵנִי לְמַעַן תִּצְדָּֽק׃ |
آیا تو مانند خدا توانا هستی؟ آیا صدای تو میتواند مانند رعد او طنین اندازد؟ | 9 |
וְאִם־זְרוֹעַ כָּאֵל ׀ לָךְ וּבְקוֹל כָּמֹהוּ תַרְעֵֽם׃ |
اگر چنین است پس خود را به فّر و شکوه ملبس ساز و با جلال و عظمت به پا خیز. | 10 |
עֲדֵה נָא גָֽאוֹן וָגֹבַהּ וְהוֹד וְהָדָר תִּלְבָּֽשׁ׃ |
به متکبران نگاه کن و با خشم خود آنها را به زیر انداز. | 11 |
הָפֵץ עֶבְרוֹת אַפֶּךָ וּרְאֵה כָל־גֵּאֶה וְהַשְׁפִּילֵֽהוּ׃ |
با یک نگاه، متکبران را ذلیل کن و بدکاران را در جایی که ایستادهاند پایمال نما. | 12 |
רְאֵה כָל־גֵּאֶה הַכְנִיעֵהוּ וַהֲדֹךְ רְשָׁעִים תַּחְתָּֽם׃ |
آنها را با هم در خاک دفن کن و ایشان را در دنیای مردگان به بند بکش. | 13 |
טָמְנֵם בֶּעָפָר יָחַד פְּנֵיהֶם חֲבֹשׁ בַּטָּמֽוּן׃ |
اگر بتوانی این کارها را بکنی، آنگاه من قبول میکنم که با قوت خود میتوانی نجات یابی. | 14 |
וְגַם־אֲנִי אוֹדֶךָּ כִּֽי־תוֹשִׁעַ לְךָ יְמִינֶֽךָ׃ |
نگاهی به بهیموت بینداز! من او را آفریدهام، همانطور که تو را آفریدهام! او مثل گاو علف میخورد. | 15 |
הִנֵּה־נָא בְהֵמוֹת אֲשֶׁר־עָשִׂיתִי עִמָּךְ חָצִיר כַּבָּקָר יֹאכֵֽל׃ |
کمر پرقدرت و عضلات شکمش را ملاحظه کن. | 16 |
הִנֵּה־נָא כֹחוֹ בְמָתְנָיו וְאֹנוֹ בִּשְׁרִירֵי בִטְנֽוֹ׃ |
دمش مانند درخت سرو، راست است. رگ و پی رانش محکم به هم بافته شده است. | 17 |
יַחְפֹּץ זְנָבוֹ כְמוֹ־אָרֶז גִּידֵי פחדו פַחֲדָיו יְשֹׂרָֽגוּ׃ |
استخوانهایش مانند تکههای مفرغ و دندههایش چون میلههای آهن، محکم میباشند. | 18 |
עֲצָמָיו אֲפִיקֵי נְחוּשָׁה גְּרָמָיו כִּמְטִיל בַּרְזֶֽל׃ |
او سرآمدِ کارهای دست خداست، و تنها خالقش میتواند با شمشیرش به او نزدیک شود. | 19 |
הוּא רֵאשִׁית דַּרְכֵי־אֵל הָעֹשׂוֹ יַגֵּשׁ חַרְבּֽוֹ׃ |
کوهها بهترین علوفهٔ خود را به او میدهند و حیوانات وحشی در کنار او بازی میکنند. | 20 |
כִּֽי־בוּל הָרִים יִשְׂאוּ־לוֹ וְֽכָל־חַיַּת הַשָּׂדֶה יְשַֽׂחֲקוּ־שָֽׁם׃ |
زیر درختانِ کُنار، در نیزارها دراز میکشد | 21 |
תַּֽחַת־צֶאֱלִים יִשְׁכָּב בְּסֵתֶר קָנֶה וּבִצָּֽה׃ |
و سایهٔ آنها او را میپوشانند و درختان بید کنار رودخانه او را احاطه میکنند. | 22 |
יְסֻכֻּהוּ צֶאֱלִים צִֽלֲלוֹ יְסֻבּוּהוּ עַרְבֵי־נָֽחַל׃ |
طغیان رودخانهها او را مضطرب نمیسازد و حتی اگر امواج جوشان رود اردن بر سرش بریزد، ترس به خود راه نمیدهد. | 23 |
הֵן יַעֲשֹׁק נָהָר לֹא יַחְפּוֹז יִבְטַח ׀ כִּֽי־יָגִיחַ יַרְדֵּן אֶל־פִּֽיהוּ׃ |
هیچکس نمیتواند قلاب به بینی او بزند و او را به دام اندازد. | 24 |
בְּעֵינָיו יִקָּחֶנּוּ בְּמֽוֹקְשִׁים יִנְקָב־אָֽף׃ |