آیا این درست است که ادعا میکنی که در حضور خدا بیگناهی، و میگویی: «از این پاکی و بیگناهی خود سودی نبردهام»؟ | 1 |
وَقَالَ أَلِيهُو أَيْضاً: | ١ |
2 |
«أَتَحْسِبُ هَذَا عَدْلاً؟ ثُمَّ تَقُولُ: إِنَّ هَذَا حَقِّي أَمَامَ اللهِ، | ٢ |
3 |
وَتَسْأَلُ: أَيَّةُ مَنْفَعَةٍ لِي؟ هَلْ أَكُونُ فِي حَالٍ أَفْضَلَ لَوْ لَمْ أُخْطِئْ؟ | ٣ |
من جواب تو و همهٔ دوستانت را میدهم. | 4 |
سَأُجِيبُكَ أَنْتَ وَأَصْدِقَاءَكَ مَعَكَ: | ٤ |
به آسمان بلندی که بر فراز سر توست نگاه کن. | 5 |
انْظُرْ إِلَى السَّمَاوَاتِ وَتَأَمَّلْ: تَفَرَّسْ فِي السُّحُبِ الشَّامِخَةِ فَوْقَكَ. | ٥ |
اگر گناه کنی چه لطمهای به خدا میزنی؟ اگر خطاهای تو زیاد شود چه تأثیری بر او دارد؟ | 6 |
إِنْ أَثِمْتَ فَمَاذَا يُؤَثِّرُ هَذَا فِيهِ؟ وَإِنْ كَثَّرْتَ خَطَايَاكَ فَأَيُّ شَيْءٍ يَلْحَقُ بِهِ؟ | ٦ |
یا اگر گناه نکنی، چه نفعی به او میرسانی؟ | 7 |
وَإِنْ كُنْتَ بَارّاً فَمَاذَا تُعْطِيهِ؟ أَوْ مَاذَا يَأْخُذُ مِنْ يَدِكَ؟ | ٧ |
خواه گناه کنی، و خواه کار خوب انجام دهی، تأثیر آن فقط بر انسانهاست. | 8 |
إِنَّ شَرَّكَ يُؤَثِّرُ فِي إِنْسَانٍ نَظِيرِكَ، وَبِرَّكَ يَفِيدُ فَقَطْ أَبْنَاءَ النَّاسِ. | ٨ |
وقتی به انسانها ظلم میشود، آنها ناله میکنند و فریاد برمیآورند تا کسی به دادشان برسد. | 9 |
لأَنَّ مِنْ كَثْرَةِ الْجَوْرِ يَسْتَغِيثُ الْمَظْلُومُونَ طَلَباً لِلْخَلاصِ مِنْ قَبْضَةِ الْعُتَاةِ، | ٩ |
اما کسی نمیگوید: «خدای آفرینندۀ من کجاست، که شبانگاه سرودها میبخشد؟ | 10 |
وَلَكِنْ لَا أَحَدَ يَقُولُ: أَيْنَ اللهُ صَانِعِي، الْوَاهِبُ تَرْنِيماً فِي اللَّيْلِ، | ١٠ |
او که ما را توسط حیوانات زمین تعلیم میدهد، و توسط پرندگان آسمان حکیم میسازد؟» | 11 |
الَّذِي عَلَّمَنَا أَكْثَرَ مِنْ وُحُوشِ الأَرْضِ، وَجَعَلَنَا أَعْظَمَ حِكْمَةً مِنْ طُيُورِ السَّمَاءِ. | ١١ |
فریاد برمیآورند و کمک میطلبند اما خدا پاسخی نمیدهد، زیرا متکبر و شرور هستند. | 12 |
يَسْتَغِيثُونَ بِهِ فَلا يُجِيبُ مِنْ جَرَّاءِ تَشَامُخِ الأَشْرَارِ | ١٢ |
فریاد آنها سودی ندارد، زیرا خدای قادر مطلق آن را نمیشنود و به آن توجهی ندارد. | 13 |
فَإِنْ كَانَ اللهُ لَا يَسْمَعُ لِصُرَاخِهِمِ الفَارِغِ، وَلا يَأْبَهُ القَدِيرُ لَهُ | ١٣ |
پس چقدر بیشتر، وقتی میگویی او را نمیبینی و دعویات در حضور وی است، و منتظر او هستی، خدا تو را نخواهد شنید | 14 |
فَكَمْ بِالأَحْرَى لَا يَسْمَعُ لَكَ عِنْدَمَا تَقُولُ إِنَّكَ لَا تَرَاهُ! لَكِنِ اصْبِرْ، فَدَعْوَاكَ أَمَامَهُ | ١٤ |
میگویی: «خدا گناهکار را مجازات نمیکند و به گناهان او توجهی ندارد.» | 15 |
وَالآنَ، لأَنَّهُ لَمْ يُجَازِ فِي غَضَبِهِ وَلَمْ يُبَالِ بِمُعَاقَبَةِ الإِثْمِ، | ١٥ |
اما ای ایوب، تو از روی نادانی سخن میگویی و سخنانت پوچ و باطل است. | 16 |
فَغَرَ أَيُّوبُ فَاهُ بِالْبَاطِلِ، وَأَكْثَرَ مِنَ الْكَلامِ بِجَهْلٍ!» | ١٦ |