< ایوب 21 >
به من گوش دهید! تنها تسلیای که میتوانید به من بدهید این است که بگذارید حرفم را بزنم. پس از آن اگر خواستید، باز هم مرا مسخره کنید. | 2 |
Słuchajcie uważnie moich słów, a to będzie dla mnie wasza pociecha.
Pozwólcie mi mówić, a potem, gdy powiem, naśmiewajcie się ze mnie.
من از خدا شکایت دارم، نه از انسان. بیتابی من به همین دلیل است. | 4 |
Czy swoją skargę kieruję do człowieka? A jeśli tak, to dlaczego mój duch nie miałby być wzburzony?
به من نگاه کنید و از تعجب دست روی دهان بگذارید و سکوت نمایید. | 5 |
Spójrzcie na mnie, zdumiewajcie się i połóżcie rękę na swoje usta.
وقتی این را به یاد میآورم، از ترس به لرزه میافتم. | 6 |
Gdy tylko sobie przypomnę, jestem przerażony i strach ogarnia moje ciało.
چرا بدکاران تا سن پیری و کهولت زنده میمانند و کامیاب میشوند؟ | 7 |
Czemu niegodziwi żyją, starzeją się, a nawet wzrastają w bogactwie?
فرزندان و نوههایشان بزرگ میشوند و دورشان را میگیرند. | 8 |
Ich potomstwo utrwala się przed nimi, a ich rodzina [wzrasta] na ich oczach.
خانههای آنها از هر خطری در امان است و خدا ایشان را مجازات نمیکند. | 9 |
Ich domy są bezpieczne, bez strachu i nie dotyka ich rózga Boga.
گلههای آنها زاد و ولد میکنند و زیاد میشوند. | 10 |
Ich byk zapładnia i nie zawodzi, ich krowa cieli się i nie roni.
فرزندانشان از خوشحالی مانند گوسفندان جست و خیز میکنند و میرقصند | 11 |
Wypuszczają swe malutkie [dzieci] jak trzodę, a ich synowie podskakują.
و با نوای دف و بربط آواز میخوانند و با صدای نی به شادی میپردازند. | 12 |
Chwytają za bęben i harfę i weselą się przy dźwięku fletu.
آنها روزهای خود را در سعادتمندی به سر میبرند و راحت میمیرند، (Sheol ) | 13 |
Spędzają swoje dni w dobrobycie, a w mgnieniu oka zstępują do grobu. (Sheol )
در حالی که هرگز طالب خدا نبودهاند و نخواستهاند راههای خدا را بشناسند. | 14 |
Dlatego mówią do Boga: Odejdź od nas, bo nie chcemy poznać twoich dróg.
شریران میگویند: «قادر مطلق کیست که او را عبادت نماییم؟ چه فایده اگر دست دعا به سویش دراز کنیم؟» | 15 |
Kim jest Wszechmocny, abyśmy mieli mu służyć? Cóż nam pomoże [to], że będziemy się modlić do niego?
گناهکاران به هر کاری دست بزنند موفق میشوند! ولی من نمیخواهم با آنها سروکار داشته باشم. | 16 |
Oto ich dobra nie są w ich rękach. Rada niegodziwych daleka [jest] ode mnie.
تا به حال چند بار اتفاق افتاده که چراغ بدکاران خاموش شود و آنها به بدبختی دچار گردند؟ و یا چند بار اتفاق افتاده که خدا آنها را مجازات کند، | 17 |
Jak często gaśnie pochodnia niegodziwych? [Jak często] przychodzi na nich zguba? [Bóg] im wydziela cierpienie w swoim gniewie.
و ایشان را مثل کاه در برابر باد و مانند خاک در برابر طوفان پراکنده سازد؟ | 18 |
Są jak słoma na wietrze i jak plewa, którą wicher porywa.
ولی شما میگویید: «خدا فرزندان مرد شرور را مجازات میکند!» اما من میگویم که خدا باید خود شرور را مجازات کند! بگذار مزهٔ مجازات را خودش بچشد! | 19 |
Bóg zachowuje jego nieprawość dla jego synów; odpłaca mu, aby to poczuł.
بله، بگذار مرد شرور خودش به سزای اعمالش برسد و پیالهٔ خشم خدای قادر مطلق را سر بکشد. | 20 |
Jego oczy ujrzą jego nieszczęście i będzie pił z gniewu Wszechmocnego.
وقتی انسان میمیرد دیگر چه احساسی میتواند دربارهٔ خانوادهاش داشته باشد؟ | 21 |
Jaką bowiem ma on rozkosz w swoim domu, po swojej [śmierci], gdy liczba jego miesięcy zostanie skrócona?
کیست که بتواند به خدا چیزی بیاموزد؟ حتی خردمندان را او داوری میکند. | 22 |
Czy [ktoś] może uczyć Boga wiedzy, wiedząc, że on sam sądzi najwyższych?
او از یک سو اشخاص قوی و سالم، مرفه و ثروتمند را هلاک میکند | 23 |
Jeden umiera w pełni swoich sił, bezpieczny ze wszystkich stron i spokojny;
Jego piersi są pełne mleka, a jego kości zwilża szpik.
و از سوی دیگر کسانی را که در شدت فقر و تنگدستی به سر میبرند و در زندگی هرگز طعم خوشی را نچشیدهاند از بین میبرد. | 25 |
Drugi zaś umiera w goryczy ducha i nigdy nie jadał z uciechą.
هر دو دسته در خاک دفن میشوند و کرمها بدن آنها را میخورند. | 26 |
Razem będą leżeć w prochu i okryją ich robaki.
از افکارتان و نقشههایی که برای آزار من میکشید آگاه هستم. | 27 |
Oto znam wasze myśli i zamiary, [jakie] przeciwko mnie złośliwie obmyślacie.
میخواهید بگویید: «اشخاص ثروتمند و شرور برای گناهانشان دچار بلا و بدبختی شدهاند.» | 28 |
Mówicie bowiem: Gdzie [jest] dom księcia? A gdzie mieszkanie niegodziwych?
ولی من میگویم: «از هر فرد دنیا دیدهای که بپرسید خواهد گفت | 29 |
Czy nie pytaliście podróżnych? Czy nie chcecie poznać ich znaków;
که آدم بدکار معمولاً در روز بلا و مصیبت در امان است و جان به در میبرد. هیچکس مرد شرور را رو در رو متهم نمیکند و کسی وی را به سزای اعمالش نمیرساند. حتی بعد از مرگش او را با احترام به خاک میسپارند و بر سر قبرش نگهبان قرار میدهند؛ | 30 |
Że niegodziwy jest zachowany na dzień zatracenia? Zostanie przyprowadzony na dzień gniewu.
Któż mu wypomni w oczy jego drogę? A kto mu odpłaci za to, co uczynił?
Zaprowadzą go do grobu i zostanie w grobowcu.
بسیاری در مراسم تدفین او شرکت میکنند و با خاک نرم او را میپوشانند.» | 33 |
Słodkie mu będą bryły ziemi z doliny i pociągnie za sobą wszystkich ludzi; a ci, którzy szli przed nim, są niezliczeni.
شما چگونه میتوانید با این یاوهگوییها و دروغها مرا دلداری دهید؟ | 34 |
Czemu więc daremnie mnie pocieszacie, skoro w waszych odpowiedziach pozostaje fałsz?