آنگاه صوفر نعماتی پاسخ داد: | 1 |
و صوفر نعماتی در جواب گفت: | ۱ |
آیا به این همه سخنان بیمعنی نباید پاسخ گفت؟ آیا کسی با پرحرفی میتواند خود را تبرئه کند؟ | 2 |
«آیابه کثرت سخنان جواب نباید داد و مردپرگو عادل شمرده شود؟ | ۲ |
ای ایوب، آیا فکر میکنی ما نمیتوانیم جواب تو را بدهیم؟ وقتی که خدا را مسخره میکنی، آیا کسی نباید تو را شرمنده سازد؟ | 3 |
آیا بیهودهگویی تومردمان را ساکت کند و یا سخریه کنی و کسی تورا خجل نسازد؟ | ۳ |
ادعا میکنی که سخنانت درست است و در نظر خدا پاک هستی! | 4 |
و میگویی تعلیم من پاک است، و من در نظر تو بیگناه هستم. | ۴ |
ای کاش خدا صحبت میکرد و میگفت که نظرش دربارهٔ تو چیست. | 5 |
و لیکن کاش که خدا سخن بگوید و لبهای خود را بر تو بگشاید، | ۵ |
ای کاش اسرار حکمتش را بر تو آشکار میکرد، زیرا حکمت او ورای درک انسان است. بدان که خدا کمتر از آنچه که سزاوار بودهای تو را تنبیه کرده است. | 6 |
و اسرار حکمت را برای تو بیان کند. زیرا که درماهیت خود دو طرف دارد. پس بدان که خدا کمتراز گناهانت تو را سزا داده است. | ۶ |
آیا تو میتوانی اسرار خدای قادر مطلق را درک کنی؟ آیا میتوانی عمقهای او را کشف کنی؟ | 7 |
آیا عمق های خدا را میتوانی دریافت نمود؟ یا به کنه قادرمطلق توانی رسید؟ | ۷ |
آنها بلندتر از آسمانهاست؛ تو کی هستی؟ و عمیقتر از هاویه؛ تو چه میدانی؟ (Sheol h7585) | 8 |
مثل بلندیهای آسمان است؛ چه خواهی کرد؟ گودتر از هاویه است؛ چه توانی دانست؟ (Sheol h7585) | ۸ |
طول آنها از زمین درازتر است، و عرض آنها از دریا وسیعتر. | 9 |
پیمایش آن از جهان طویل تر واز دریا پهن تر است. | ۹ |
وقتی خدا کسی را میگیرد و محاکمه میکند، کیست که با او مخالفت کند؟ | 10 |
اگر سخت بگیرد و حبس نماید و به محاکمه دعوت کند کیست که او راممانعت نماید؟ | ۱۰ |
زیرا او خوب میداند چه کسی گناهکار است و از شرارت انسان آگاه میباشد. | 11 |
زیرا که بطالت مردم را میداندو شرارت را میبیند اگرچه در آن تامل نکند. | ۱۱ |
دانا شدن مرد نادان همانقدر غیرممکن است که خر وحشی انسان بزاید! | 12 |
ومرد جاهل آنوقت فهیم میشود که بچه خروحشی، انسان متولد شود. | ۱۲ |
حال دل خود را پاک کن و دستهایت را به سوی خدا برافراز؛ | 13 |
اگر تو دل خود راراست سازی و دستهای خود را بسوی او درازکنی، | ۱۳ |
گناهانت را از خود دور کن و از بدی دست بردار؛ | 14 |
اگر در دست تو شرارت باشد، آن را ازخود دور کن، و بیانصافی در خیمه های تو ساکن نشود. | ۱۴ |
آنگاه چهرهات از بیگناهی خواهد درخشید و با جرأت و اطمینان زندگی خواهی کرد. | 15 |
پس یقین روی خود را بیعیب برخواهی افراشت، و مستحکم شده، نخواهی ترسید. | ۱۵ |
تمام سختیهای خود را فراموش خواهی کرد و از آنها همچون آب رفته یاد خواهی نمود. | 16 |
زیرا که مشقت خود را فراموش خواهی کرد، و آن را مثل آب رفته به یاد خواهی آورد، | ۱۶ |
زندگی تو از آفتاب نیمروز درخشانتر خواهد شد و تیرگی زندگیت مانند صبح روشن خواهد گشت. | 17 |
و روزگار تو از وقت ظهر روشن ترخواهد شد، و اگرچه تاریکی باشد، مثل صبح خواهد گشت. | ۱۷ |
در زندگی امید و اطمینان خواهی داشت و خدا به تو آرامش و امنیت خواهد بخشید. | 18 |
و مطمئن خواهی بود چونکه امید داری، و اطراف خود را تجسس نموده، ایمن خواهی خوابید. | ۱۸ |
از دشمنان ترسی نخواهی داشت و بسیاری دست نیاز به سوی تو دراز خواهند کرد. | 19 |
و خواهی خوابید وترسانندهای نخواهد بود، و بسیاری تو راتملق خواهند نمود. | ۱۹ |
اما چشمان شریران تار خواهد شد و برای آنها راه فراری نخواهد بود و تنها امیدشان مرگ خواهد بود. | 20 |
لیکن چشمان شریران کاهیده میشود و ملجای ایشان از ایشان نابود میگردد و امید ایشان جان کندن ایشان است.» | ۲۰ |