ارمیا 51
| خداوند می‌فرماید: «من مرد ویرانگری را علیه بابِل برخواهم انگیخت تا آن را با ساکنانش نابود کند. | 1 |
Tā saka Tas Kungs: redzi, Es celšu maitātāja garu pret Bābeli un pret tiem, kas dzīvo Manu pretinieku serdē.
| بیگانگان را خواهم فرستاد تا بابِل را مانند خرمن بکوبند و ویران سازند و در آن روز بلا، از هر طرف آن را احاطه کنند. | 2 |
Un Es sūtīšu Bābelei vētītājus, kas tos vētīs un iztukšos viņas zemi, jo tie būs visapkārt ap viņu nelaimes dienā.
| تیرهای دشمن، کمانداران بابِل را از پای در خواهد آورد و زرهٔ مردان جنگی او را خواهد شکافت؛ هیچ‌یک از ایشان جان به در نخواهد برد؛ پیر و جوان، یکسان نابود خواهند شد. | 3 |
Lai strēlnieks stopu uzvelk pret strēlnieku un pret to, kas lepojās savās krūšu bruņās. Un nežēlojiet viņas jaunekļus, izdeldiet visu viņas spēku,
| جنازه‌های ایشان در تمام سرزمین دیده خواهند شد و مجروحینشان در کوچه‌ها خواهند افتاد، | 4 |
Ka nokauti krīt Kaldeju zemē un nodurti pa viņas ielām.
| چون سرزمین آنان غرق گناه است، گناه در حق من که خدای قدوس اسرائیل می‌باشم. اما من که خداوند لشکرهای آسمان هستم، مردم اسرائیل و یهودا را که در این سرزمین پر از گناه زندگی می‌کنند، فراموش نکرده‌ام. | 5 |
Jo Israēls un Jūda savā atraitnībā netaps pamesti no sava Dieva, Tā Kunga Cebaot, jebšu viņu zeme noziegusies pret to Svēto iekš Israēla.
| «از بابِل فرار کنید! جانتان را نجات دهید! مبادا زمانی که بابِل را به مکافات گناهانش می‌رسانم، شما نیز هلاک شوید. | 6 |
Bēdziet no Bābeles un izglābiet ikviens savu dvēseli, ka neejat bojā viņas noziegumā, jo šis ir Tā Kunga atriebšanas laiks, Viņš tai atmaksā algu.
| بابِل در دست من مثل یک جام طلایی بود که تمام مردم جهان از آن شراب نوشیده، مست و دیوانه می‌شدند. | 7 |
Bābele bija zelta biķeris Tā Kunga rokā, kas piedzirdināja visu pasauli; tautas dzēra no viņas vīna, tāpēc tautas palika trakas.
| ولی این جام طلایی، ناگهان افتاده، خواهد شکست! پس برایش گریه کنید؛ برای او دارو بیاورید، شاید شفا یابد! | 8 |
Bābele ir piepeši kritusi un satriekta. Kauciet par viņu, ņemiet zāles viņas vātīm, varbūt tā taps dziedināta.
| بیگانگانی که در بابِل ساکنند، می‌گویند:”ما خواستیم به او کمک کنیم، اما نتوانستیم. اکنون دیگر هیچ چیز نمی‌تواند نجاتش بدهد. پس او را به حال خودش بگذاریم و به وطنمان برگردیم، چون این خداست که او را مجازات می‌کند.“ | 9 |
Mēs Bābeli dziedinājām, bet tā nav sadzijusi. Atstājiet viņu, un ejam ikviens uz savu zemi, jo viņas sodība iet līdz pat debesīm un aizsniedz padebešus.
| آنگاه قوم من نیز که در بابِل اسیرند، فریاد برآورده، خواهند گفت:”خداوند از ما حمایت کرده است؛ پس بیایید تمام کارهایی را که او در حق ما انجام داده، برای اهالی اورشلیم بیان کنیم.“» | 10 |
Tas Kungs ir gaismā nesis mūsu taisnību, nāciet, lai izteicam Ciānā Tā Kunga, sava Dieva, darbu.
| خداوند پادشاهان ماد را برانگیخته است تا بر بابِل هجوم ببرند و آن را خراب کنند. این است انتقام خداوند از کسانی که به قوم او ظلم کردند و خانه‌اش را بی‌حرمت نمودند. پس تیرها را تیز کنید؛ سپرها را به دست گیرید! برای حمله به دیوارهای بابِل، علائم را بر پا نمایید؛ تعداد نگهبانان و کشیکچیان را اضافه کنید و کمین بگذارید! خداوند هر چه دربارهٔ بابِل گفته است، به انجام خواهد رسانید. | 11 |
Trinat bultas, sagrābiet bruņas; Tas Kungs pamodinājis Mēdiešu ķēniņu sirdi, jo Viņa padoms ir pret Bābeli, to samaitāt; jo šī ir Tā Kunga atriebšana, atriebšana Viņa nama dēļ.
| 12 |
Izceļat karogu uz Bābeles mūriem, vairojiet sargāšanu, ieceļat sargus, liekat karotājus slepenās vietās; jo Tas Kungs ir ko apņēmies un darīs arīdzan, ko Viņš runājis pret Bābeles iedzīvotājiem.
| ای بندرگاه ثروتمند، ای مرکز بزرگ تجارت، دوره‌ات به پایان رسیده و رشتهٔ عمرت پاره شده است! | 13 |
Tu, kas pie tā lielā ūdens dzīvo, kam daudz mantas, tavs gals nācis, un tavas mantas kārības mērs ir pilns.
| خداوند لشکرهای آسمان به ذات خود قسم خورده و گفته است که سربازان دشمن، همچون دسته‌های ملخ که مزرعه را می‌پوشانند، شهرهای بابِل را پر خواهند ساخت و فریاد پیروزی ایشان به آسمان خواهد رسید. | 14 |
Tas Kungs Cebaot ir zvērējis pie Savas dvēseles: “Lai gan Es tevi esmu pildījis ar cilvēkiem kā ar siseņiem; tomēr pret tevi dziedās prieka dziesmu.”
| خدای ما با قدرت خود زمین را آفرید و با حکمتش جهان را بنیاد نهاد و با دانایی خود آسمانها را به وجود آورد. | 15 |
Kas zemi radījis ar Savu spēku, kas pasauli iztaisījis ar Savu gudrību un debesis izpletis ar Savu saprašanu.
| به فرمان اوست که ابرها در آسمان می‌غرند؛ اوست که ابرها را از نقاط دور دست می‌آورد، برق ایجاد می‌کند، باران می‌فرستد، و باد را از خزانه‌های خود بیرون می‌آورد. | 16 |
Kad viņa balss atskan, tad ūdeņi krāc debesīs; Viņš liek miglai celties no zemes galiem. Viņš dara zibeņus ar lietu un liek vējam ārā nākt no savām alām.
| پس آنانی که در مقابل بتهایشان سجده می‌کنند، چقدر نادانند! سازندگان بتها شرمسار و رسوا خواهند شد، زیرا مجسمه را خدا می‌نامند، در حالی که نشانی از زندگی در آن نیست. | 17 |
Visi cilvēki paliek stulbi bez saprašanas, visi kausētāji top kaunā ar saviem tēliem; jo ko tie lej, ir meli, un dvašas tur nav.
| همهٔ این بتها، بی‌ارزش و مسخره‌اند! وقتی سازندگانشان از بین بروند، خودشان هم از میان خواهند رفت. | 18 |
Tie ir nelietība un apsmejams darbs, piemeklēšanas laikā tie iet bojā.
| اما خدای یعقوب مثل این بتها نیست؛ او خالق همهٔ موجودات است و اسرائیل، قوم خاص او می‌باشد؛ نام او خداوند لشکرهای آسمان است. | 19 |
Tā kā šie nav Jēkaba daļa, jo viņš ir visu lietu un savas tautas Radītājs, Kungs Cebaot ir viņa vārds.
| خداوند می‌فرماید: «ای بابِل، تو گرز من هستی. از تو برای در هم کوبیدن قومها و نابود کردن ممالک استفاده کرده‌ام. | 20 |
Tu esi Mans veseris, Manas kara bruņas, un caur tevi Es sadauzu tautas, un caur tevi Es maitāju valstis,
| به دست تو لشکرها را تار و مار نموده‌ام و اسب و سوارش، ارابه و ارابه‌ران را از بین برده‌ام. | 21 |
Un caur tevi Es sadauzu zirgu un viņa jātnieku, un caur tevi Es sadauzu ratus un braucējus.
| بله، به‌وسیلۀ تو مردم همهٔ سرزمینها را از مرد و زن، پیر و جوان، هلاک ساخته‌ام، | 22 |
Un caur tevi Es sadauzu vīrus un sievas, un caur tevi Es sadauzu vecus un jaunus, un caur tevi Es sadauzu jaunekļus un jaunietes.
| چوپانها و گله‌ها، کشاورزان و گاوهایشان را از بین برده‌ام و حاکمان و فرماندهان را نابود کرده‌ام. | 23 |
Un caur tevi Es sadauzu ganu un viņa ganāmo pulku, caur tevi Es sadauzu arāju un viņa jūgu, un caur tevi Es sadauzu kungus un valdniekus.
| ولی من، تو و مردمت را به خاطر تمام بدیهایی که به قوم من کرده‌اید، مجازات خواهم نمود.» این است فرمودۀ خداوند. | 24 |
Bet Bābelei un visiem Kaldeju zemes iedzīvotājiem Es atmaksāšu pēc visas viņu bezdievības, ko tie darījuši pie Ciānas priekš jūsu acīm, saka Tas Kungs.
| «ای بابِل، ای کوه مستحکم، ای ویران کنندهٔ جهان، اینک من دشمن توام! دستم را بر ضد تو بلند می‌کنم و تو را از آن بلندی فرود می‌آورم. از تو چیزی جز یک تپه خاکستر باقی نخواهم گذارد. | 25 |
Redzi, saka Tas Kungs, Es celšos pret tevi, maitātāja kalns, kas visu pasauli samaitā, un Es izstiepšu Savu roku pret tevi un tevi novelšu no taviem akmeņu kalniem, un darīšu tevi par degošu kalnu,
| تو برای همیشه ویران خواهی ماند، حتی سنگهایت نیز دیگر برای بنای ساختمان به کار نخواهد رفت.» این است فرمودۀ خداوند. | 26 |
Ka no tevis nevar ņemt nedz stūra akmeni nedz pamata akmeni, jo tu būsi par mūžīgu posta vietu, saka Tas Kungs.
| «به قومها خبر دهید تا برای جنگ با بابِل بسیج شوند! شیپور جنگ بنوازید. به سپاهیان آرارات، مینی و اشکناز بگویید که حمله کنند. فرماندهانی تعیین کنید تا دستور حمله را بدهند. اسبان زیاد فراهم آورید! | 27 |
Izceļat karogu virs zemes, bazūnējat ar bazūnēm starp tautām, sataisiet tautas uz karu pret viņu, aicinājiet pret viņu Ararata, Meni un Aškenasa valstis, ieceļat kara virsnieku pret viņu, atvediet zirgus kā briesmīgus siseņus;
| لشکریان پادشاهان ماد و فرماندهانشان و سپاهیان تمام کشورهایی را که زیر سلطهٔ آنها هستند، فرا خوانید!» | 28 |
Sataisiet tautas uz karu pret viņu, Medijas ķēniņus, viņas valdniekus un visus viņas lielkungus un visas viņu valstis!
| بابِل می‌لرزد و از درد به خود می‌پیچد، چون نقشه‌هایی که خداوند بر ضد او دارد، تغییر نمی‌پذیرند. بابِل ویران خواهد شد و کسی در آن باقی نخواهد ماند. | 29 |
Tad zeme drebēs un trīcēs, jo Tā Kunga domas pret Bābeli piepildās, darīt Bābeles zemi par posta vietu bez iedzīvotāja.
| سربازان شجاعش دیگر نمی‌جنگند، همه در استحکامات خود می‌مانند؛ زیرا جرأتشان را از دست داده‌اند و همچون زنان، ضعیف شده‌اند. نیروهای مهاجم، خانه‌ها را سوزانده و دروازه‌های شهر را شکسته‌اند. | 30 |
Bābeles varenie mitējušies karot, tie paliek stiprās pilīs, viņu vara ir izsīkusi, tie ir tapuši par bābām, viņas māju vietas iededzinātas, viņas aizšaujamie salauzti.
| قاصدان یکی پس از دیگری می‌شتابند تا به پادشاه بابِل خبر رسانند که همه چیز از دست رفته است! | 31 |
Bēglis tek bēglim pretī un vēstnesis vēstnesim, un stāsta Bābeles ķēniņam, ka viņa pilsēta ieņemta no visām pusēm,
| تمام راهها بسته شده‌اند، استحکامات و برج و باروها سوخته و سربازان به وحشت افتاده‌اند. | 32 |
Un ka braslas ieņemtas, un dīķi ugunī nodeguši, un karavīri noguruši.
| خداوند لشکرهای آسمان، خدای اسرائیل می‌فرماید: «به‌زودی بابِل مثل گندم زیر پاهای خرمن‌کوبان، کوبیده خواهد شد.» | 33 |
Jo tā saka Tas Kungs Cebaot, Israēla Dievs: Bābeles meita ir kā klons kuļamā laikā; vēl maķenīt, tad viņai nāks pļaujamais laiks.
| یهودیان بابِل می‌گویند: «نِبوکَدنِصَّر، پادشاه بابِل، ما را دریده و خرد کرده و همه چیزمان را نابود ساخته است؛ مثل اژدها ما را بلعیده و شکم خود را از ثروت ما پر کرده و ما را از سرزمین‌مان بیرون رانده است. ای کاش ظلم و ستمی که بر ما روا داشته، بر سر خودش بیاید! خدا انتقام خون ما را از او بگیرد!» | 34 |
Nebukadnecars, Bābeles ķēniņš, mani aprijis, viņš mani sadauzījis, viņš mani darījis par tukšu trauku, viņš mani aprijis kā pūķis, viņš savu vēderu pildījis ar maniem gardumiem, viņš mani aizdzinis.
| 35 |
Tas varas darbs, kas man un manai miesai darīts, lai nāk pār Bābeli, tā lai saka Ciānas iedzīvotāja, un manas asinis lai nāk pār Kaldejas iedzīvotājiem, tā lai saka Jeruzāleme.
| خداوند جواب می‌دهد: «من به دعوی شما رسیدگی خواهم کرد و انتقامتان را خواهم گرفت. من رودخانه‌ها و چشمه‌های بابِل را خشک خواهم کرد. | 36 |
Tādēļ Tas Kungs tā saka: “Redzi, Es tiesāšu tavu lietu un tevi atriebšu, un Es viņas jūrai likšu izsīkt un viņas avotiem izžūt.
| این سرزمین به ویرانه‌ای تبدیل خواهد شد و حیوانات وحشی در آن زندگی خواهند کرد؛ هر که بر آن نظر اندازد، به وحشت خواهد افتاد و کسی در آن ساکن نخواهد شد. | 37 |
Un Bābele taps par akmeņu kopu, par šakāļu mājokli, par tuksnesi un par apsmieklu, bez iedzīvotāja.
| بابِلی‌ها همگی مانند شیرها خواهند غرید، و همچون شیربچگان نعره خواهند زد. | 38 |
Tie kopā rūks kā lauvas un ņurdēs kā jauni lauvas.
| و وقتی همه مست شراب شدند، آنگاه بزم دیگری برایشان تدارک خواهم دید و چنان مستشان خواهم کرد تا به خواب ابدی فرو روند و هرگز از آن بیدار نشوند. | 39 |
Kad tie būs iekarsēti, tad es tiem celšu priekšā viņu dzērienu un tos piedzirdināšu, ka tie bļaustīsies, bet aizmigsies uz mūžīgu miegu un ne mūžam vairs neuzmodīsies,” saka Tas Kungs.
| ایشان را مثل بره و قوچ و بز به کشتارگاه خواهم کشاند. | 40 |
“Es tos vedīšu kā jērus pie kaušanas, kā aunus ar āžiem.
| «ببینید بابِل چگونه سقوط کرده، آن بابِل بزرگ که مورد ستایش تمام دنیا بود! همۀ قومهای جهان از دیدن آن به وحشت خواهند افتاد! | 41 |
Kā Šešaks tā ir ieņemts un pasaules slava tā pārvarēta! Kā Bābele ir tapusi par biedēkli starp tautām!
| دریا بر بابِل طغیان کرده، امواجش آن را خواهد پوشانید. | 42 |
Jūra ir plūdusi pār Bābeli, un ar viņas viļņu pulku tā ir apklāta.
| شهرهایش ویران گشته، تمام سرزمینش به بیابانی خشک تبدیل خواهد شد. هیچ‌کس در آنجا زندگی نخواهد کرد و مسافری نیز از آن عبور نخواهد نمود، | 43 |
Viņas pilsētas palikušas par tuksnesi, par izkaltušu sausu zemi, par zemi, kur neviens nedzīvo, kur cilvēka bērns nestaigā.
| دیوارهای بابِل فرو خواهد ریخت. من بل، خدای بابِل را مجازات خواهم کرد و آنچه بلعیده است، از دهانش بیرون خواهم آورد و قومها دیگر برای پرستش آن نخواهند آمد. | 44 |
Un Es piemeklēšu Belu Bābelē un izraušu no viņa rīkles, ko viņš ierijis, un tautas vairs netecēs pie viņa, jo arī Bābeles mūri ir krituši.
| «ای قوم من، از بابِل فرار کنید. خود را از خشم من نجات دهید. | 45 |
Izejiet, Mani ļaudis, no viņas vidus, un izglābiet ikviens savu dvēseli no Tā Kunga bardzības karstuma.
| وقتی شایعهٔ نزدیک شدن نیروهای دشمن را شنیدید، مضطرب نشوید. این شایعات در تمام این سالها شنیده خواهد شد. سپس ظلم و ستم بر سرزمین حکمفرما شده، بابِل درگیر جنگ داخلی خواهد گشت. | 46 |
Un jūsu sirds lai netop bailīga, un neizbīstaties no tās baumas, kas tai zemē taps dzirdēta; jo bauma nāks vienā gadā, un pēc tam cita bauma otrā gadā, un varas darbs būs tai zemē, valdnieks pret valdnieku.
| آنگاه زمانی فرا خواهد رسید که من بابِل را با تمام بتهایش مجازات خواهم کرد و کوچه‌هایش از جنازه‌ها پر خواهند شد. | 47 |
Tāpēc redzi, nāk dienas, tad Es piemeklēšu Bābeles dievekļus, un visa viņas zeme taps kaunā un visi viņas nokautie gulēs viņas vidū.
| آسمان و زمین شادی خواهند نمود، چون از شمال، لشکریان ویرانگر به جنگ بابِل خواهند آمد. | 48 |
Un par Bābeli gavilēs debesis un zeme, un viss, kas tur ir, ka no ziemeļa puses pār viņu nāk postītāji, saka Tas Kungs.
| همان‌طور که بابِل باعث هلاکت بسیاری از قوم اسرائیل شد، خود نیز به همان‌گونه نابود خواهد گشت. | 49 |
Un kā Bābele gāzusi Israēla nokautos, tā Bābelē kritīs visas zemes nokautie.
| حال، ای شما که از خطر شمشیر، جان به در برده‌اید، بروید! درنگ نکنید! هر چند که دور از وطن هستید و به اورشلیم می‌اندیشید، خداوند را به یاد آرید! | 50 |
Jūs no zobena izglābtie, ejat un nestāviet! Pieminiet To Kungu tālā zemē un turat Jeruzālemi savā sirdī.
| «شما می‌گویید:”ما رسوا شده‌ایم، چون بابِلی‌های بیگانه، خانهٔ خداوند را بی‌حرمت ساخته‌اند.“ | 51 |
Mēs esam palikuši kaunā, jo mēs esam dzirdējuši apsmieklu; kauns ir apklājis mūsu vaigu, tāpēc ka sveši nākuši pār Tā Kunga nama svētumu.”
| ولی بدانید که زمان نابودی بتهای بابِل هم فرا خواهد رسید. در سراسر این سرزمین نالهٔ مجروحین شنیده خواهد شد. | 52 |
“Tāpēc redzi, nāk dienas,” saka Tas Kungs, “tad Es piemeklēšu viņas dievekļus, un visā viņas zemē vaidēs nāvīgi ievainotie.
| حتی اگر بابِل می‌توانست خود را تا به آسمان برافرازد و برج محکمی در آنجا بسازد، باز من غارتگران را به سراغ او می‌فرستادم تا نابودش کنند. من، خداوند، این را می‌گویم. | 53 |
Jebšu Bābele kāptu debesīs un stiprinātu savu varu augstībā, tad tomēr postītāji no Manis nāks pār viņu,” saka Tas Kungs.
| «گوش کنید! از بابِل صدای گریه به گوش می‌رسد، صدای نابودی عظیم! | 54 |
Kliegšanas balss ir dzirdama no Bābeles un liels posts no Kaldejas.
| زیرا من در حال ویران کردن بابِل هستم و صدای بلند آن را خاموش می‌کنم. لشکریان دشمن مانند خروش امواج دریا بر او هجوم می‌آورند | 55 |
Jo Tas Kungs izposta Bābeli un iznīcina no tās to lielo troksni, jo viņu viļņi kauc kā vareni ūdeņi, viņu varenais troksnis skan.
| تا غارتش نمایند و سربازانش را کشته، سلاحهایشان را بشکنند. من خدایی هستم که مجازات می‌کنم، بنابراین، بابِل را به سزای اعمالش خواهم رساند. | 56 |
Jo postītājs nāk pār viņu, pār Bābeli, un viņas varenie top gūstīti, viņu stopi top salauzti. Jo Tas Kungs ir Dievs, tas atmaksātājs, atmaksādams viņš atmaksā.
| بزرگان، حکیمان، رهبران، فرماندهان و مردان جنگی او را مست خواهم ساخت تا به خواب ابدی فرو رفته، دیگر هرگز بیدار نشوند! این است کلام من که پادشاه جهان و خداوند لشکرهای آسمان هستم!» | 57 |
“Un Es piedzirdināšu viņas lielkungus un viņas gudros, viņas valdniekus un viņas virsniekus un viņas varoņus, un tie gulēs mūžīgu miegu un neuzmodīsies,” saka tas ķēniņš, kam vārds ir Kungs Cebaot.
| خداوند لشکرهای آسمان می‌فرماید: «دیوارهای پهن بابِل با خاک یکسان شده، دروازه‌های بلندش خواهند سوخت. معمارهای ممالک گوناگون بیهوده زحمت کشیده‌اند، چون ثمر کارشان با آتش از بین خواهد رفت.» | 58 |
Tā saka Tas Kungs Cebaot: “Platie Bābeles mūri visai(pilnīgi) taps nopostīti, un viņas augstie vārti ar uguni sadedzināti, tā ka tautas velti strādājušas, un ļaudis ugunij par labu pūlējušies.”
| در سال چهارم سلطنت صدقیا، پادشاه یهودا، این پیغام بر من نازل شد تا آن را به سرایا (پسر نیریا، نوهٔ محسیا) برسانم. سرایا، ملتزم صدقیا بود و قرار بود همراه او به بابِل برود. | 59 |
Šis ir tas vārds, ko pravietis Jeremija pavēlēja Serajam, Nerijas dēlam, Mazejas dēla dēlam, kad šis ar Cedeķiju, Jūda ķēniņu, gāja uz Bābeli, viņa valdīšanas ceturtā gadā, un Seraja bija tas ceļa lielkungs.
| تمام بلایایی را که خدا دربارهٔ بابِل فرموده بود، یعنی تمام مطالبی را که در بالا ذکر شده است، روی طوماری نوشتم، | 60 |
Un Jeremija rakstīja visu to ļaunumu, kam bija nākt pār Bābeli, grāmatā, visus šos vārdus, kas rakstīti pret Bābeli.
| و آن را به سرایا داده، گفتم: «وقتی به بابِل رسیدی، هر چه نوشته‌ام بخوان و سپس چنین بگو:”ای خداوند، تو فرموده‌ای بابِل را چنان خراب خواهی کرد که هیچ موجود زنده‌ای در آن یافت نشود و تا ابد ویران بماند.“ | 61 |
Un Jeremija sacīja uz Seraju: “Kad tu nonāksi Bābelē, tad pielūko un lasi visus šos vārdus,
| 62 |
Un saki: ak Kungs, Tu pret šo vietu esi runājis, ka to gribi izdeldēt, tā ka tur vairs nepaliek iedzīvotāju, ne cilvēku ne lopu, bet ka tai jāpaliek par mūžīgu posta vietu.
| بعد از خواندن طومار، سنگی به آن ببند و آن را در رود فرات بینداز، | 63 |
Un kad tu šo grāmatu esi izlasījis, tad piesien pie tās akmeni un iemet to Eifrat upē,
| و بگو:”بابِل نیز به همین شکل غرق خواهد شد و به سبب بلایی که بر سرش خواهد آمد، دیگر هرگز سر بلند نخواهد کرد.“» (پیغامهای ارمیا در اینجا پایان می‌پذیرد.) | 64 |
Un saki: tāpat Bābele nogrims un nenāks vairs augšā aiz tās nelaimes, ko Es pār viņu vedīšu, un tie nogurs.” Tik tālu Jeremijas vārdi.
