< ارمیا 32 >
در سال دهم سلطنت صدقیا، پادشاه یهودا، که مصادف با هجدهمین سال سلطنت نِبوکَدنِصَّر بود، پیغامی از طرف خداوند بر من نازل شد. | 1 |
در این زمان که اورشلیم در محاصرهٔ سپاه نِبوکَدنِصَّر، پادشاه بابِل بود، من در حیاط زندان واقع در کاخ پادشاه یهودا، محبوس بودم. | 2 |
صدقیای پادشاه به این علّت مرا زندانی کرده بود که پیوسته از جانب خدا اعلام میکردم که اورشلیم به دست پادشاه بابِل سقوط خواهد کرد، | 3 |
و خود او نیز توسط بابلیان دستگیر شده، برای محاکمه به حضور پادشاه بابِل برده خواهد شد و او را به چشم خود خواهد دید. | 4 |
من بارها از طرف خدا به پادشاه گفته بودم: «نِبوکَدنِصَّر تو را به بابِل خواهد برد و در آنجا سالها در زندان خواهی ماند تا مرگت فرا رسد. پس چرا در برابر ایشان مقاومت میکنی؟ این کار بیفایده است، بهتر است زودتر تسلیم شوی!» | 5 |
در چنین شرایطی بود که این پیغام از طرف خداوند به من رسید: «پسر عمویت حنمئیل (پسر شلوم)، بهزودی نزد تو خواهد آمد و از تو خواهد خواست تا مزرعهاش را در عناتوت از او بخری، چون طبق شریعت، پیش از اینکه آن را به دیگری بفروشد، حق توست که بخری.» | 6 |
پس همانطور که خداوند گفته بود، حنمئیل در حیاط زندان به دیدنم آمد و گفت: «مزرعهٔ مرا در عناتوت، در سرزمین بنیامین بخر، چون طبق قوانین الهی، تو به عنوان نزدیکترین فرد خانواده حق داری آن را بازخرید کنی.» آنگاه مطمئن شدم که پیغامی که شنیده بودم، از طرف خداوند بوده است. | 8 |
پس مزرعه را به قیمت هفده مثقال نقره از حنمئیل خریدم، | 9 |
و در حضور چند شاهد، قباله را نوشته مهر کردم؛ و همان موقع نقره را هم وزن نموده به او پرداختم. | 10 |
سپس قبالهٔ مهر و موم شده را که تمام شرایط در آن قید شده بود و رونوشت باز آن را برداشتم و | 11 |
در حضور پسر عمویم حنمئیل و شاهدانی که قباله را امضا کرده بودند، و نیز در برابر تمام یهودیانی که در حیاط نگهبانان نشسته بودند، به باروک پسر نیریا، نوه محسیا دادم، | 12 |
و در حضور همه به او گفتم که | 13 |
خداوند لشکرهای آسمان، خدای اسرائیل چنین میفرماید: «این قبالهٔ مهر و موم شده و رونوشت آن را بگیر و در یک کوزه بگذار تا سالها محفوظ بماند. | 14 |
زیرا خداوند لشکرهای آسمان، خدای اسرائیل، چنین میفرماید: این اسناد در آینده ارزش خواهند داشت، زیرا روزی خواهد رسید که هر کس بار دیگر صاحب املاک خود خواهد گردید و خانهها و تاکستانها و مزرعهها خرید و فروش خواهند شد.» | 15 |
Thus said the Lord God of Israel; Take the cup of this unmixed wine from mine hand, and you shall cause all the nations to drink, to whom I send you.
بعد از آنکه قبالهها را به باروک دادم، به حضور خداوند دعا کرده، گفتم: | 16 |
And they shall drink, and vomit, and be mad, because of the sword which I send among them.
«ای خداوند، تو آسمانها و زمین را با قدرت بیپایانت آفریدهای و هیچ کاری برای تو مشکل نیست! | 17 |
So I took the cup out of the Lord's hand, and caused the nations to whom the Lord sent me to drink:
هر چند فرزندان را به سزای گناهان پدرانشان میرسانی، با این حال هزاران نفر از احسان تو برخوردار میشوند. تو خدای بزرگ و توانا هستی و نامت، خداوند لشکرهای آسمان است! | 18 |
Jerusalem, and the cities of Juda, and the kings of Juda, and his princes, to make them a desert place, a desolation, and a hissing;
حکمت تو عظیم است و کارهای تو بزرگ! تمام راههای انسان را زیر نظر داری و هر کس را مطابق کارهایش پاداش میدهی. | 19 |
and Pharao king of Egypt, and his servants, and his nobles, and all his people;
در سرزمین مصر معجزات بزرگی انجام دادی، و تا به امروز نیز در اسرائیل و در میان قومها، کارهای عجیب انجام میدهی، و از این راه خود را به همه میشناسانی. | 20 |
and all the mingled [people], and all the kings of the Philistines, and Ascalon, and Gaza, and Accaron, and the remnant of Azotus,
«تو اسرائیل را با معجزات بزرگ و قدرت زیاد که باعث ترس دشمنان گردید، از مصر بیرون آوردی، | 21 |
and Idumea, and the land of Moab, and the children of Ammon,
و این سرزمین حاصلخیز را که شیر و عسل در آن جاری است به ایشان بخشیدی که در گذشته، وعدۀ آن را به اجدادشان داده بودی. | 22 |
and the kings of Tyre, and the kings of Sidon, and the kings in the [country] beyond the sea,
ولی وقتی پدرانمان آمدند و آن را فتح کردند و در آنجا سروسامان گرفتند، از اطاعت تو سر باز زدند و از شریعت تو پیروی نکردند و هیچیک از اوامر تو را انجام ندادند؛ بدین سبب است که به این بلاها، گرفتارشان کردهای! | 23 |
and Daedan, and Thaeman, and Ros, and every one that is shaved round about the face,
بنگر که چگونه بابِلیها دور شهر سنگر ساختهاند! شهر زیر فشار جنگ و قحطی و بیماری به دست آنها خواهد افتاد. همه چیز مطابق گفتهٔ تو روی داده است، همانگونه که خواست تو بود. | 24 |
and all the mingled [people] lodging in the wilderness,
در چنین شرایطی که شهر به دست دشمن میافتد، تو دستور دادی که این مزرعه را بخرم؛ من هم در حضور این گواهان برای آن قیمت خوبی پرداختم، و دستور تو را اطاعت نمودم.» | 25 |
and all the kings of Aelam, and all the kings of the Persians,
آنگاه خداوند به من چنین فرمود: | 26 |
and all the kings from the north, the far and the near, each one with his brother, and all the kingdoms which are on the face of the earth.
«من، خداوند، خدای تمام انسانها هستم! هیچ کاری برای من دشوار نیست. | 27 |
And you shall say to them, Thus said the Lord Almighty; Drink you, be you drunken; and you shall vomit, and shall fall, and shall in nowise rise, because of the sword which I send among you.
بله، من این شهر را به بابِلیها و به نِبوکَدنِصَّر، پادشاه بابِل تسلیم خواهم نمود. ایشان شهر را فتح خواهند کرد، | 28 |
And it shall come to pass, when they refuse to take the cup out of your hand, to drink it, that you shall say, Thus said the Lord; You shall surely drink.
و داخل شده، آن را به آتش خواهند کشید و همهٔ این خانهها را خواهند سوزاند، خانههایی که بر بام آنها برای بت بعل بخور میسوزاندند و به بتهای دیگر هدیهٔ نوشیدنی تقدیم میکردند و آتش خشم و غضب مرا شعلهور میساختند! | 29 |
For I am beginning to afflict the city whereon my name is called, and you shall by no means be held guiltless: for I am calling a sword upon all that dwell upon the earth.
مردم اسرائیل و یهودا از همان ابتدا همواره گناه کردهاند و با کارهایشان مرا به خشم آوردهاند. | 30 |
And you shall prophesy against them these words, and shall say, The Lord shall speak from on high, from his sanctuary he will utter his voice; he will pronounce a declaration on his place; and these shall answer like men gathering grapes: and destruction is coming on them that dwell on the earth,
این شهر، از روز بنا تا به حال، باعث خشم و غضب من بوده است؛ بنابراین من نیز آن را ویران خواهم ساخت. | 31 |
[even] upon [the extreme] part of the earth; for the Lord [has] a controversy with the nations, he is pleading with all flesh, and the ungodly are given to the sword, says the Lord.
«گناهان مردم اسرائیل و یهودا، یعنی گناهان پادشاهان، بزرگان، کاهنان و انبیایشان و مردم اورشلیم مرا به شدت خشمگین کرده است. | 32 |
Thus said the Lord; Behold, evils are proceeding from nation to nation, and a great whirlwind goes forth from the end of the earth.
آنها مرا ترک گفتهاند و نمیخواهند نزد من بازگردند. با اینکه پیوسته ایشان را تعلیم دادم که درست را از نادرست، و خوب را از بد تشخیص دهند، ولی گوش ندادند و اصلاح نشدند. | 33 |
And the slain of the Lord shall be in the day of the Lord from [one] end of the earth even to the [other] end of the earth: they shall not be buried; they shall be as dung on the face of the earth.
حتی خانهٔ عبادت مرا با بتپرستی نجس کردهاند. | 34 |
Howl, you shepherds, and cry; and lament, you rams of the flock: for your days have been completed for slaughter, and you shall fall as the choice rams.
در وادی هنوم برای بت بعل مذبحهای بلند ساختهاند و بر آنها فرزندان خود را برای بت مولک به عنوان قربانی سوزاندهاند، کاری که من هرگز دستورش را نداده و حتی به فکرم نیز خطور نکرده بود. بله، آنها با این شرارتها، یهودا را به چنین گناهان بزرگی کشاندهاند!» | 35 |
And flight shall perish from the shepherds, and safety from the rams of the flock.
اینک خداوند، خدای اسرائیل میفرماید: «دربارهٔ این شهر گفته میشود که در اثر جنگ، قحطی و بیماری به دست پادشاه بابِل خواهد افتاد؛ اما بشنوید من دربارهٔ آن چه میگویم: | 36 |
A voice of the crying of the shepherds, and a moaning of the sheep and the rams: for the Lord has destroyed their pastures.
من ساکنان آن را از تمام سرزمینهایی که بر اثر خشم و غضبم ایشان را به آنجا پراکنده ساختم، به همین مکان باز خواهم آورد تا در آسایش و امنیت زندگی کنند. | 37 |
And the peaceful abodes that remain shall be destroyed before the fierceness of my anger.
آنها قوم من خواهند بود و من خدای ایشان. | 38 |
He has forsaken his lair, as a lion: for their land is become desolate before the great sword.
فکر و ارادهای جدید به ایشان خواهم داد تا برای خیریت خود و نسلهای آیندهشان، همیشه مرا عبادت کنند. | 39 |
«با ایشان عهد و پیمان جاودانی خواهم بست و دیگر هرگز احسان و برکت خود را از ایشان دریغ نخواهم نمود؛ در دلشان میل و اشتیاقی ایجاد خواهم کرد که همواره مرا پیروی نمایند و هرگز مرا ترک نکنند. | 40 |
از احسان نمودن به ایشان مسرور خواهم شد و با شادی فراوان، بار دیگر ایشان را در این سرزمین مستقر خواهم ساخت. | 41 |
همانگونه که این بلایا را بر ایشان نازل کردم، در آینده تمام وعدههای نیکویی را که به آنها دادهام به انجام خواهم رساند. | 42 |
«در همین سرزمینی که اکنون مورد تاخت و تاز بابِلیها قرار گرفته و خالی از سکنه و حیوانات شده است، بار دیگر مزرعهها و املاک خرید و فروش خواهند شد. | 43 |
بله، در خاک بنیامین و در اورشلیم، در شهرهای یهودا و کوهستانها، در دشت فلسطین و حتی در صحرای نگب، باز مزرعه خرید و فروش خواهند شد و قبالهها در حضور شاهدان، تنظیم و مهر و موم خواهند گردید، زیرا من این قوم را به سرزمین خودشان باز خواهم آورد. من، خداوند، این را میگویم.» | 44 |