< ارمیا 26 >
در اوایل سلطنت یهویاقیم (پسر یوشیا) پادشاه یهودا، این پیغام از طرف خداوند بر من نازل شد: | 1 |
In the beginning of the reign of Jehoiakim, the son of Josiah, the king of Judah, this word came from the Lord, saying:
«در صحن خانهٔ خداوند بایست و سخنان مرا بدون کم و کاست به تمام کسانی که از نقاط مختلف سرزمین یهودا برای عبادت آمدهاند، اعلام نما. | 2 |
“Thus says the Lord: Stand in the atrium of the house of the Lord, and speak to all the cities of Judah, from which they come to adore in the house of the Lord, all the words that I have commanded you to speak to them. Do not choose to subtract any word.
شاید گوش بدهند و از راههای بد خود بازگردند و من نیز از تمام مجازاتهایی که به سبب اعمال بدشان برای ایشان در نظر گرفتهام، چشمپوشی نمایم. | 3 |
So may they hear and be converted, each one from his evil way. And then I may repent of the evil that I plan to do to them because of the wickedness of their pursuits.
«این است سخنانی که باید به ایشان اعلام نمایی:”من خدمتگزارانم انبیا را همواره نزد شما فرستادهام، ولی شما به سخنان آنها گوش ندادهاید. حال اگر به نااطاعتی خود ادامه دهید و دستورهایی را که به شما دادهام، اجرا نکنید و به سخنان انبیا توجه ننمایید، | 4 |
And you shall say to them: Thus says the Lord: If you will not listen to me, so that you walk in my law, which I have given to you,
so that you listen to the words of my servants, the prophets, whom I have sent to you, who arise while it is still night, and though they give guidance, you do not listen,
آنگاه همانطور که خیمهٔ عبادت را در شهر شیلوه از بین بردم، این خانهٔ عبادت را نیز از بین خواهم برد و اورشلیم مورد نفرین تمام قومهای جهان واقع خواهد شد.“» | 6 |
then I will make this house like Shiloh, and I will make this city into a curse for all the nations of the earth.”
هنگامی که من پیغام خود را به گوش مردم رساندم و هر آنچه را که خداوند به من فرموده بود بازگو کردم، کاهنان و انبیای دروغین و مردم بر سر من ریختند و فریاد برآوردند: «تو باید کشته شوی! | 7 |
And the priests, and the prophets, and all the people heard Jeremiah speaking these words in the house of the Lord.
And when Jeremiah had completed speaking all that the Lord had instructed him to speak to all the people, then the priests, and the prophets, and all the people apprehended him, saying: “You shall be put to death.”
به چه حقی میگویی که خداوند این عبادتگاه را مانند خیمهٔ عبادت شیلوه خراب خواهد کرد و اورشلیم را ویران و متروک خواهد ساخت؟» در این هنگام مردم از هر طرف دور من جمع شده بودند. | 9 |
“Why has he prophesied in the name of the Lord, saying: ‘Like Shiloh, so shall this house be,’ and, ‘This city shall be made desolate, even without an inhabitant?’” And all the people were gathered together against Jeremiah in the house of the Lord.
وقتی بزرگان یهودا از جریان باخبر شدند، خود را به شتاب از کاخ سلطنتی به خانهٔ خداوند رساندند و بر جایگاه مخصوص خود، در محوطهٔ دروازهٔ جدید نشستند تا به این امر رسیدگی کنند. | 10 |
And the leaders of Judah heard these words. And they ascended from the house of the king to the house of the Lord, and they sat at the entrance by the new gate of the house of the Lord.
آنگاه کاهنان و انبیای دروغین، ادعای خود را در حضور بزرگان و مردم عنوان کرده، گفتند: «شما به گوش خود شنیدهاید که این شخص، دربارهٔ این شهر چه پیشگوییهایی کرده و پی بردهاید که چه آدم خائنی است! بنابراین او باید اعدام شود.» | 11 |
And the priests and the prophets spoke to the leaders and to all the people, saying: “A judgment of death is for this man. For he has prophesied against this city, just as you have heard with your own ears.”
من در دفاع از خود گفتم: «خداوند مرا فرستاده تا علیه این عبادتگاه و این شهر پیشگویی کنم؛ من هر چه گفتهام، همه از جانب خداوند بوده است. | 12 |
And Jeremiah spoke to all the leaders and to the entire people, saying: “The Lord has sent me to prophesy, about this house and about this city, all the words that you have heard.
ولی اگر شما روش زندگی و اعمال خود را اصلاح کنید و خداوند، خدای خود را اطاعت نمایید، او نیز مجازاتی را که برای شما در نظر گرفته است، اجرا نخواهد کرد. | 13 |
Now, therefore, make your ways and your intentions good, and heed the voice of the Lord your God. And then the Lord will repent of the evil that he has spoken against you.
و اما من، در اختیار شما هستم؛ هر طور که صلاح میدانید، با من رفتار کنید. | 14 |
But as for me, behold, I am in your hands. Do to me what is good and right in your eyes.
ولی اگر مرا بکشید، یقین بدانید که شخص بیگناهی را به قتل رساندهاید و خون من به گردن شما و این شهر و تمامی اهالی آن خواهد بود، زیرا براستی خداوند مرا نزد شما فرستاده تا این پیغام را به شما اعلام نمایم.» | 15 |
Yet truly, know and understand this: if you kill me, you will be bringing innocent blood against yourselves, and against this city and its inhabitants. For in truth, the Lord sent me to you, so as to speak all these words in your hearing.”
پس مردم و بزرگان قوم به کاهنان و انبیای دروغین گفتند: «این مرد را نمیتوان محکوم به مرگ کرد، چون به نام خداوند، خدای ما، با ما سخن گفته است.» | 16 |
And then the leaders and all the people said to the priests and to the prophets: “There is no judgment of death against this man. For he has spoken to us in the name of the Lord our God.”
آنگاه چند نفر از مشایخ قوم برخاستند و به مردم گفتند: | 17 |
Then some of the elders of the land rose up. And they spoke to the entire assembly of the people, saying:
«این تصمیم خوبی است! در گذشته نیز میکای مورشتی در زمان حِزِقیا، پادشاه یهودا، پیشگویی کرده، به مردم یهودا گفت:”خداوند لشکرهای آسمان چنین میفرماید: اورشلیم مانند مزرعهای که شخم زده میشود، زیر و رو و با خاک یکسان خواهد گردید و در محلی که خانهٔ خدا برپاست، جنگلی به وجود خواهد آمد!“ | 18 |
“Micah from Moresheth was a prophet in the days of Hezekiah, the king of Judah, and he spoke to all the people of Judah, saying: ‘Thus says the Lord of hosts: Zion will be ploughed like a field. And Jerusalem will be a pile of stones. And the mountain of the house will be like the forests of high places.’
آیا حِزِقیا پادشاه یهودا یا کسی دیگر در یهودا، نبی خدا را برای این سخنان کشتند؟ نه بلکه به کلام خداوند احترام گذاشتند و از آن اطاعت نمودند و به خداوند التماس کردند که به ایشان رحم کند؛ خداوند هم از مجازاتی که برای ایشان در نظر گرفته بود، چشمپوشی کرد. حال اگر ما ارمیا را به خاطر اعلام پیغام خدا بکشیم، خدا بلای عظیمی بر ما نازل خواهد کرد!» | 19 |
Did the king of Judah, Hezekiah, with all of Judah, condemn him to death? Did they not fear the Lord, and petition the face of the Lord? And so the Lord repented of the evil that he had spoken against them. Therefore, we are committing a great evil against our own souls.
(نبی دیگری که در آن زمان مانند ارمیا، کلام خداوند را علیه اورشلیم و سرزمین یهودا اعلام میکرد، اوریا (پسر شمعیا) اهل قریهٔ یعاریم بود. | 20 |
Likewise, there was a man prophesying in the name of the Lord: Uriah, the son of Shemaiah, of Kiriath-jearim. And he prophesied against this city and against this land, in accord with all the words of Jeremiah.
وقتی سخنان او به گوش یهویاقیم پادشاه، و سرداران و بزرگان رسید، پادشاه فرستاد تا او را بکشند؛ ولی اوریا خبردار شد و به مصر گریخت. | 21 |
And king Jehoiakim, with all his warriors and leaders, heard these words. And so the king sought to put him to death. And Uriah heard, and was afraid, and fled, and he entered into Egypt.
یهویاقیم پادشاه نیز الناتان (پسر عکبور) را با چند نفر دیگر به مصر فرستاد تا اوریا را دستگیر کنند. | 22 |
And king Jehoiakim sent men into Egypt: Elnathan, the son of Achbor, and the men who went with him into Egypt.
آنها او را گرفته پیش یهویاقیم پادشاه بازگرداندند. یهویاقیم دستور داد او را با شمشیر بکشند و جنازهاش را در قبرستان عمومی بیندازند.) | 23 |
And they led Uriah out of Egypt. And they brought him to king Jehoiakim, and he struck him down with the sword. And he cast his dead body among the graves of the common people.”
ولی اخیقام (پسر شافان) از من پشتیبانی کرد و نگذاشت بزرگان قوم مرا به دست مردم بسپارند تا کشته شوم. | 24 |
But the hand of Ahikam, the son of Shaphan, was with Jeremiah, so that he would not be delivered into the hands of the people, and so that they would not put him to death.