خداوند فرمود که به قصر پادشاه یهودا بروم و به او که بر تخت پادشاهی داوود نشسته و به تمام درباریان و به اهالی اورشلیم، بگویم که خداوند چنین میفرماید: «عدل و انصاف را بجا آورید و داد مظلومان را از ظالمان بستانید؛ به غریبان، یتیمان و بیوهزنان ظلم نکنید و خون بیگناهان را نریزید. | 1 |
خداوند چنین گفت: «به خانه پادشاه یهودا فرود آی و در آنجا به این کلام متکلم شو | ۱ |
2 |
و بگو: ای پادشاه یهودا که بر کرسی داود نشستهای، تو و بندگانت و قومت که به این دروازهها داخل میشوید کلام خداوند را بشنوید: | ۲ |
3 |
خداوند چنین میگوید: انصاف وعدالت را اجرا دارید و مغصوبان را از دست ظالمان برهانید و بر غربا و یتیمان و بیوهزنان ستم و جور منمایید و خون بیگناهان را در این مکان مریزید. | ۳ |
اگر آنچه میگویم انجام دهید، اجازه خواهم داد که همواره پادشاهانی از نسل داوود بر تخت سلطنت تکیه بزنند و با درباریان و همهٔ قوم در سعادت و آسایش، روزگار بگذرانند. | 4 |
زیرا اگر این کار را بجا آورید هماناپادشاهانی که بر کرسی داود بنشینند، ازدروازه های این خانه داخل خواهند شد و هر یک با بندگان و قوم خود بر ارابهها و اسبان سوارخواهند گردید. | ۴ |
ولی اگر این حکم را اطاعت نکنید، به ذات خود قسم که این قصر به ویرانه تبدیل خواهد شد.» | 5 |
اما اگر این سخنان را نشنویدخداوند میگوید که به ذات خود قسم خوردم که این خانه خراب خواهد شد. | ۵ |
زیرا خداوند دربارۀ قصر پادشاه یهودا چنین میفرماید: «اگرچه تو در نظرم مثل سرزمین حاصلخیز جلعاد و مانند کوههای سرسبز لبنان زیبا میباشی، اما تو را ویران و متروک خواهم ساخت تا کسی در تو زندگی نکند؛ | 6 |
زیرا خداونددرباره خاندان پادشاه یهودا چنین میگوید: اگرچه تو نزد من جلعاد و قله لبنان میباشی لیکن من تو را به بیابان و شهرهای غیرمسکون مبدل خواهم ساخت. | ۶ |
افرادی ویرانگر را همراه با تبرهایشان خواهم فرستاد تا تمام ستونها و تیرهای چوبی تو را که از بهترین سروهای آزاد تهیه شدهاند، قطع کنند و در آتش بسوزانند. | 7 |
و بر تو خراب کنندگان که هریک با آلاتش باشد معین میکنم و ایشان بهترین سروهای آزاد تو را قطع نموده، به آتش خواهندافکند. | ۷ |
آنگاه مردم سرزمینهای دیگر وقتی از کنار خرابههای این شهر عبور کنند، از یکدیگر خواهند پرسید:”چرا خداوند با این شهر بزرگ چنین کرد؟“ | 8 |
و امت های بسیار چون از این شهر عبورنمایند به یکدیگر خواهند گفت که خداوند به این شهر عظیم چرا چنین کرده است. | ۸ |
در پاسخ خواهند شنید:”چون اهالی اینجا خداوند، خدای خود را فراموش کردند و عهد و پیمانی را که او با ایشان بسته بود، شکستند و بتپرست شدند.“» | 9 |
و جواب خواهند داد از این سبب که عهد یهوه خدای خودرا ترک کردند و خدایان غیر را سجده و عبادت نمودند. | ۹ |
ای اهالی یهودا، برای یوشیای پادشاه که در جنگ کشته شده، گریه نکنید، بلکه برای پسرش یهوآحاز ماتم بگیرید که به اسیری برده خواهد شد؛ چون او در سرزمینی بیگانه خواهد مرد و دیگر وطنش را نخواهد دید. | 10 |
«برای مرده گریه منمایید و برای او ماتم مگیرید. زارزار بگریید برای او که میرود زیرا که دیگر مراجعت نخواهد کرد و زمین مولد خویش را نخواهد دید. | ۱۰ |
زیرا خداوند دربارۀ یهوآحاز، پسر یوشیا پادشاه یهودا، که به جای پدرش پادشاه شد و به اسارت رفت، چنین میفرماید: «او دیگر به اینجا برنخواهد گشت. | 11 |
زیرا خداوند درباره شلوم بن یوشیا پادشاه یهودا که بجای پدر خود یوشیاپادشاه شده و از این مکان بیرون رفته است چنین می گوید که دیگر به اینجا برنخواهد گشت. | ۱۱ |
او در سرزمینی دوردست خواهد مرد و دیگر هرگز وطنش را نخواهد دید.» | 12 |
بلکه در مکانی که او را به اسیری برده اندخواهد مرد و این زمین را باز نخواهد دید. | ۱۲ |
خداوند میفرماید: «وای بر تو ای یهویاقیم پادشاه، که قصر باشکوهت را با بهرهکشی از مردم میسازی؛ از در و دیوار قصرت ظلم و بیعدالتی میبارد، چون مزد کارگران را نمیپردازی. | 13 |
«وای بر آن کسیکه خانه خود را به بیانصافی و کوشکهای خویش را به ناحق بنامی کند که از همسایه خود مجان خدمت میگیردو مزدش را به او نمی دهد. | ۱۳ |
میگویی:”قصر باشکوهی میسازم که اتاقهای بزرگ و پنجرههای زیادی داشته باشد؛ سقف آن را با چوب سرو آزاد میپوشانم و بر آن رنگ قرمز میزنم.“ | 14 |
که میگوید خانه وسیع و اطاقهای مروح برای خود بنا میکنم وپنجرهها برای خویشتن میشکافد و (سقف ) آن را از سرو آزاد میپوشاند و با شنجرف رنگ میکند. | ۱۴ |
آیا فکر میکنی با ساختن کاخهای پرشکوه، سلطنتت پایدار میماند؟ چرا سلطنت پدرت یوشیا آنقدر دوام یافت؟ چون او عادل و با انصاف بود. به همین علّت هم در همهٔ کارهایش کامیاب میشد. | 15 |
آیا از این جهت که با سروهای آزادمکارمت مینمایی، سلطنت خواهی کرد؟ آیاپدرت اکل وشرب نمی نمود و انصاف و عدالت رابجا نمی آورد، آنگاه برایش سعادتمندی میبود؟ | ۱۵ |
او از فقیران و نیازمندان دستگیری میکرد، بنابراین همیشه موفق بود. این است معنی شناخت من! | 16 |
فقیر و مسکین را دادرسی مینمود، آنگاه سعادتمندی میشد. مگر شناختن من این نیست؟ خداوند میگوید: | ۱۶ |
ولی تو فقط به دنبال ارضای حرص و آز خود هستی؛ خون بیگناهان را میریزی و بر قوم خود با ظلم و ستم حکومت میکنی. | 17 |
اما چشمان و دل تو نیست جز برای حرص خودت و برای ریختن خون بیگناهان و برای ظلم و ستم تا آنها را بجا آوری. | ۱۷ |
«بنابراین ای یهویاقیم پادشاه، پسر یوشیا، پس از مرگت هیچکس حتی خانوادهات برایت ماتم نخواهند کرد؛ قومت نیز به مرگ تو اهمیتی نخواهند داد؛ | 18 |
بنابراین خداوند درباره یهویاقیم بن یوشیاپادشاه یهودا چنین میگوید: که برایش ماتم نخواهند گرفت و نخواهند گفت: آهای برادر من یا آهای خواهر و نوحه نخواهند کرد و نخواهندگفت: آهای آقا یا آهای جلال وی. | ۱۸ |
جنازهٔ تو را از اورشلیم کشانکشان بیرون برده، مانند لاشهٔ الاغ به گوشهای خواهند افکند!» | 19 |
کشیده شده و بیرون از دروازه های اورشلیم بجای دورانداخته شده به دفن الاغ مدفون خواهد گردید. | ۱۹ |
ای مردم اورشلیم به لبنان بروید و در آنجا گریه کنید؛ در باشان فریاد برآورید؛ بر کوههای موآب ناله سر دهید، چون همهٔ متحدان شما نابود شدهاند و هیچکس برای کمک به شما باقی نمانده است. | 20 |
«به فراز لبنان برآمده، فریاد برآور و آوازخود را در باشان بلندکن. و از عباریم فریاد کن زیرا که جمیع دوستانت تلف شدهاند. | ۲۰ |
زمانی که در سعادت و خوشبختی به سر میبردید، خدا با شما سخن گفت، ولی گوش فرا ندادید؛ شما هرگز نخواستید او را اطاعت نمایید؛ عادت شما همیشه همین بوده است! | 21 |
در حین سعادتمندی تو به تو سخن گفتم، اما گفتی گوش نخواهم گرفت. همین از طفولیتت عادت تو بوده است که به آواز من گوش ندهی. | ۲۱ |
حال وزش باد خشم خدا تمام رهبرانتان را نابود خواهد ساخت؛ همپیمانانتان نیز به اسارت خواهند رفت؛ و سرانجام به سبب شرارتهایتان، شرمسار و سرافکنده خواهید گشت. | 22 |
باد تمامی شبانانت را خواهد چرانید و دوستانت به اسیری خواهند رفت. پس در آن وقت بهسبب تمامی شرارتت خجل و رسوا خواهی شد. | ۲۲ |
ای کسانی که در کاخهای مزین به چوب سرو لبنان زندگی میکنید، بهزودی دردی جانکاه همچون درد زایمان، شما را فرا خواهد گرفت؛ آنگاه همه برای شما دلسوزی خواهند کرد. | 23 |
ای که درلبنان ساکن هستی و آشیانه خویش را درسروهای آزاد میسازی! هنگامی که المها و دردمثل زنی که میزاید تو را فروگیرد چه قدر بر توافسوس خواهند کرد؟ | ۲۳ |
خداوند به یهویاکین، پسر یهویاقیم، پادشاه یهودا چنین میفرماید: «تو حتی اگر انگشتر خاتم بر دست راستم بودی، تو را از انگشتم بیرون میآوردم و به دست کسانی میدادم که به خونت تشنهاند و تو از ایشان وحشت داری، یعنی به دست نِبوکَدنِصَّر، پادشاه بابِل و سپاهیان او! | 24 |
یهوه میگوید: به حیات من قسم که اگرچه کنیاهو ابن یهویاقیم پادشاه یهودا خاتم بر دست راست من میبود هرآینه تو را از آنجا میکندم. | ۲۴ |
25 |
و تو را بهدست آنانی که قصد جان تو دارند و بهدست آنانی که ازایشان ترسانی و بهدست نبوکدرصر پادشاه بابل وبهدست کلدانیان تسلیم خواهم نمود. | ۲۵ |
تو و مادرت را به سرزمینی بیگانه خواهم افکند تا در همان جا بمیرید. | 26 |
و تو ومادر تو را که تو را زایید، به زمین غریبی که در آن تولد نیافتید خواهمانداخت که در آنجا خواهیدمرد. | ۲۶ |
شما هرگز به این سرزمین که آرزوی دیدنش را خواهید داشت، باز نخواهید گشت.» | 27 |
اما به زمینی که ایشان بسیار آرزو دارند که به آن برگردند مراجعت نخواهند نمود.» | ۲۷ |
خداوندا، آیا این مرد یعنی یهویاکین، مانند ظرف شکستهای شده که کسی به آن نیازی ندارد؟ آیا به همین دلیل است که خود و فرزندانش به سرزمینی بیگانه به اسارت میروند؟ | 28 |
آیا این مرد کنیاهو ظرفی خوار شکسته میباشد و یا ظرفی ناپسندیده است؟ چرا او بااولادش به زمینی که آن را نمی شناسند انداخته وافکنده شدهاند؟ | ۲۸ |
ای زمین، ای زمین، ای زمین! کلام خداوند را بشنو. | 29 |
ای زمینای زمینای زمین، کلام خداوند رابشنو! | ۲۹ |
خداوند میفرماید: «نام این مرد (یعنی یهویاکین) را جزو افراد بیاولاد بنویس، جزو کسانی که هرگز کامیاب نخواهند شد؛ چون هیچیک از فرزندان او بر تخت سلطنت داوود تکیه نخواهد زد و بر یهودا فرمانروایی نخواهد کرد!» | 30 |
خداوند چنین میفرماید: «این شخص را بیاولاد و کسیکه در روزگار خود کامیاب نخواهد شد بنویس، زیرا که هیچکس از ذریت وی کامیاب نخواهد شد و بر کرسی داود نخواهدنشست، و بار دیگر در یهودا سلطنت نخواهد نمود.» | ۳۰ |