< اشعیا 54 >
ای اورشلیم، ای زن نازا، شاد باش و سرود بخوان، زیرا فرزندان تو زیادتر از فرزندان زنی خواهند شد که شوهرش او را ترک نگفته باشد! | 1 |
to sing barren not to beget to break out cry and to cry out not to twist: writh in pain for many son: child be desolate: destroyed from son: child rule: to marry to say LORD
خیمهای را که در آن زندگی میکنی وسیعتر کن و پردههای آن را پهنتر ساز، طنابهایش را دراز کن و میخهایش را محکم ساز؛ | 2 |
to enlarge place tent your and curtain tabernacle your to stretch not to withhold to prolong cord your and peg your to strengthen: strengthen
زیرا بهزودی جمعیت تو زیاد خواهد شد. فرزندانت نزد تو باز خواهند گشت و این سرزمین را که به دست بیگانگان افتاده، تصاحب خواهند کرد و شهرهای ویران را دوباره آباد خواهند ساخت. | 3 |
for right and left to break through and seed: children your nation to possess: take and city be desolate: destroyed to dwell
نترس و نگران نباش، زیرا دیگر رسوا و خوار نخواهی شد. خیانتی را که در جوانیت مرتکب شدهای به یاد نخواهی آورد و تنهایی زمان بیوگیات را فراموش خواهی کرد؛ | 4 |
not to fear for not be ashamed and not be humiliated for not be ashamed for shame youth your to forget and reproach widowhood your not to remember still
زیرا آفرینندهٔ تو که نامش خداوند لشکرهای آسمان است، شوهر تو خواهد بود. خدای قدوس اسرائیل که خدای تمام جهان است، نجاتدهندۀ تو خواهد بود. | 5 |
for rule: to marry you to make you LORD Hosts name his and to redeem: redeem your holy Israel God all [the] land: country/planet to call: call by
ای اسرائیل، تو مانند زن جوان رنجدیدهای هستی که شوهرش او را ترک گفته باشد. اما خداوند تو را دوباره نزد خود میخواند و میگوید: | 6 |
for like/as woman: wife to leave: forsake and to hurt spirit to call: call to you LORD and woman: wife youth for to reject to say God your
«برای اندک زمانی تو را ترک گفتم، اما اینک با محبتی عمیق تو را نزد خود برمیگردانم.» | 7 |
in/on/with moment small to leave: forsake you and in/on/with compassion great: large to gather you
خداوند که حامی توست میفرماید: «در لحظهٔ غضب، روی خود را از تو برگردانیدم، اما اینک با محبت جاودانی تو را دوست خواهم داشت. | 8 |
in/on/with overflowing wrath to hide face my moment from you and in/on/with kindness forever: enduring to have compassion you to say to redeem: redeem your LORD
«همانگونه که در زمان نوح قسم خوردم که دیگر نگذارم طوفان جهان را فرا گیرد، اکنون نیز قسم میخورم که بار دیگر بر تو خشمگین نشوم و تو را تنبیه نکنم. | 9 |
for water Noah this to/for me which to swear from to pass water Noah still upon [the] land: country/planet so to swear from be angry upon you and from to rebuke in/on/with you
هر چند کوهها جابهجا شوند و تپهها نابود گردند، اما محبت من نسبت به تو هرگز از بین نخواهد رفت و پیمان سلامتیای که با تو بستهام هیچوقت شکسته نخواهد شد.» خداوند که تو را دوست دارد این را میگوید. | 10 |
for [the] mountain: mount to remove and [the] hill to shake and kindness my from with you not to remove and covenant peace my not to shake to say to have compassion you LORD
«ای شهر داغدیده و رنجور من که تسلی نیافتهای، من تو را بازسازی خواهم کرد؛ تو را با سنگهای قیمتی بنیاد خواهم نهاد. | 11 |
afflicted to rage not to be sorry: comfort behold I to stretch in/on/with color stone your and to found you in/on/with sapphire
برجهایت را با لعل و دروازهها و دیوارهایت را با گوهرهای درخشان بنا خواهم کرد. | 12 |
and to set: make ruby sun your and gate your to/for stone carbuncle and all border: boundary your to/for stone pleasure
همهٔ فرزندانت از من تعلیم خواهند گرفت و سلامتی و کامیابی روز افزونی نصیب ایشان خواهد شد. | 13 |
and all son: child your disciple LORD and many peace son: child your
عدل و انصاف در تو حکمفرما خواهد شد و تو از ظلم و آزار دیگران در امان خواهی ماند. در صلح و آرامش به سر خواهی برد و دیگر نخواهی ترسید. | 14 |
in/on/with righteousness to establish: establish to remove from oppression for not to fear and from terror for not to present: come to(wards) you
اگر قومی بر تو هجوم آورند، این امر با اجازهٔ من نخواهد بود. پس آنانی که با تو بجنگند، از پای در خواهند آمد. | 15 |
look! to quarrel to quarrel end from [obj] me who? to quarrel with you upon you to fall: fall
«آهنگر را که آتش کوره را میدمد و اسلحه میسازد، من آفریدهام. سرباز را نیز که اسلحه به دست میگیرد و میجنگد، من به وجود آوردهام؛ | 16 |
(behold *Q(K)*) I to create artificer to breathe in/on/with fire coal and to come out: produce article/utensil to/for deed: work his and I to create to ruin to/for to destroy
و من میگویم هر اسلحهای که بر ضد تو ساخته شود کاری از پیش نخواهد برد و تو بر تمام مدعیانت غالب خواهی شد. من خدمتگزارانم را حمایت میکنم و به آنان پیروزی میبخشم.» این است آنچه خداوند میفرماید. | 17 |
all article/utensil to form: formed upon you not to prosper and all tongue to arise: attack with you to/for justice: judgement be wicked this inheritance servant/slave LORD and righteousness their from with me utterance LORD