< هوشع 9 >
ای اسرائیل، مثل سایر قومها شادی نکن، چون به خدای خود خیانت ورزیده، مانند یک فاحشه خود را در ازای اجرتی فروختهای و در همۀ خرمنگاهها، بتها را پرستش کردهای. | 1 |
Neraduj se, Izraeli, s plésáním jako jiní národové, že smilníš, odcházeje od Boha svého, a miluješ mzdu po všech obilnicích.
بنابراین غلهٔ تو کم خواهد شد و انگورهایت روی شاخهها فاسد خواهند گردید. | 2 |
Obilnice ani pres nebude jich pásti, a mest pochybí jim.
ای قوم اسرائیل، شما دیگر در سرزمین خداوند زندگی نخواهید کرد. شما را به مصر و آشور خواهند برد و در آنجا ساکن شده، خوراکهای نجس خواهید خورد. | 3 |
Aniž budou bydliti v zemi Hospodinově, ale navrátí se Efraim do Egypta, a v Assyrii věci nečisté jísti budou.
در آن سرزمین غریب قادر نخواهید بود به منظور قربانی در راه خداوند شرابی بریزید؛ و هرگونه قربانیای که در آنجا تقدیم کنید او را خشنود نخواهد کرد. قربانیهای شما مثل خوراکی خواهد بود که در مراسم عزاداری خورده میشود؛ تمام کسانی که گوشت آن قربانیها را بخورند نجس خواهند شد. شما حق نخواهید داشت آن قربانیها را به خانهٔ خداوند بیاورید و به او تقدیم کنید، زیرا آنها قربانی محسوب نخواهند شد. | 4 |
Nebudou obětovati Hospodinu vína, aniž příjemné jemu bude. Oběti jejich budou jako chléb kvílících, z něhož kdož by koli jedli, poškvrnili by se, protože chléb jejich pro mrtvé jejich nemá přicházeti do domu Hospodinova.
پس وقتی شما را به اسارت به آشور ببرند، در روزهای مقدّس و عیدهای خداوند چه خواهید کرد؟ اموال جا ماندهٔ شما را چه کسی به ارث خواهد برد؟ مصریها آنها را تصرف نموده، مردگان شما را جمعآوری خواهند کرد و در شهر ممفیس به خاک خواهند سپرد، و خار و خس در میان ویرانههایتان خواهد رویید. | 5 |
Co pak činiti budete v den slavnosti, a v den svátku Hospodinova?
Nebo aj, zahynou skrze poplénění, Egypt zbéře je, a pohřbí je Memfis; nejrozkošnějšími schranami stříbra jejich kopřiva dědičně vládnouti bude, a bodláčí v domích jejich.
زمان مجازات اسرائیل فرا رسیده و روز مکافات او نزدیک است. اسرائیل بهزودی این را خواهد فهمید. مردم اسرائیل دربارهٔ من میگویند: «این نبی احمق است.» آنها فاسد و گناهکارند و با بغض و کینه دربارهٔ کسانی که از روح خدا الهام میگیرند سخن میگویند و ایشان را دیوانه میخوانند. | 7 |
Přijdou dnové navštívení, přijdou dnové odplacení, poznají Izraelští, že ten prorok jest blázen šílený a člověk ničemný, pro množství nepravosti tvé a velikou nenávist tvou.
خدا مرا فرستاده است تا نگهبان قوم او باشم، ولی مردم اسرائیل در تمام راههایم دام میگذارند و در خانهٔ خداوند آشکارا نفرت خود را نسبت به من نشان میدهند. | 8 |
Prorok, kterýž stráž drží nad Efraimem spolu s Bohem mým, jest osídlem čihařským na všech cestách svých, nenávist jest v domě Boha jeho.
این قوم مانند زمانی که در جِبعه بودند، در فساد غرق شدهاند. خدا این را فراموش نمیکند و بدون شک ایشان را به سزای اعمالشان خواهد رسانید. | 9 |
Hlubokoť jsou zabředli a porušili se, tak jako za dnů Gabaa; zpomeneť na nepravost jejich, a vyhledávati bude hříchy jejich.
خداوند میگوید: «ای اسرائیل، در آن زمان، یافتن تو برای من مانند یافتن انگور در بیابان و دیدن نوبر انجیر در ابتدای موسمش، لذتبخش بود. ولی پس از آن تو مرا در شهر فغور به خاطر خدای بعل ترک کردی و خود را به خدایان دیگر سپردی؛ طولی نکشید که تو هم مثل آنها پلید و کثیف شدی. | 10 |
Jako hrozny na poušti nalezl jsem byl Izraele, jako ranní fíky v prvotinách jejich popatřil jsem na otce vaše; oni odešli za Belfegor, a oddali se té ohavnosti, protož budouť ohavní, tak jakž se jim líbilo.
شکوه و جلال اسرائیل همچون پرندهای پرواز میکند و دور میشود، زیرا فرزندان او به هنگام تولد میمیرند یا سقط میشوند، و یا هرگز در رحم شکل نمیگیرند. | 11 |
Efraim jako pták zaletí, i sláva jejich od narození a od života, nýbrž od početí.
اگر فرزندانش بزرگ هم بشوند، آنها را از او میگیرم. همهٔ قوم اسرائیل محکوم به فنا هستند. آری، روزی که از اسرائیل برگردم و او را تنها بگذارم روز غمانگیزی خواهد بود.» | 12 |
A byť pak i odchovali syny své, však je zbavím věku zmužilého; nýbrž i jim běda, když já se od nich odvrátím.
اسرائیل را دیدم که مانند صور در چمنزاری زیبا غرس شده بود؛ اما اکنون فرزندانش را به کشتارگاه بیرون میبرد. | 13 |
Efraim, jakýž vidím Týr, vštípen jest v obydlí, a však Efraim vyvede k mordéři syny své.
ای خداوند، برای قوم تو چه آرزویی بکنم؟ آرزوی رحمهایی را میکنم که نزایند و سینههایی که خشک شوند و نتوانند شیر بدهند. | 14 |
Dej jim, Hospodine; co bys dal? Dej jim život neplodný a prsy vyschlé.
خداوند میفرماید: «تمامی شرارت ایشان از جلجال شروع شد. در آنجا بود که از ایشان نفرت پیدا کردم. آنها را از سرزمین خودم به سبب بتپرستی بیرون میکنم. دیگر آنها را دوست نخواهم داشت، چون تمام رهبرانشان یاغی هستند. | 15 |
Vrch zlosti jejich jest v Galgala, protož i tam jich nenávidím. Pro zlost skutků jejich vyženu je z domu svého, aniž jich více budu milovati; všecka knížata jejich jsou zpurná.
اسرائیل محکوم به فناست. ریشهٔ اسرائیل خشکیده و دیگر ثمری نخواهد داد؛ اگر هم ثمری بدهد و فرزندانی بزاید، آنها را خواهم کشت.» | 16 |
Bit bude Efraim, kořen jejich uschne, ovoce nepřinesou, a byť pak zplodili, tedy zmořím nejmilejší života jejich.
خدای من قوم اسرائیل را ترک خواهد گفت، زیرا آنها گوش نمیدهند و اطاعت نمیکنند. ایشان در میان قومها آواره خواهند شد. | 17 |
Pohrdne jimi Bůh můj, nebo nechtí ho poslouchati, i budou tuláci mezi pohany.