< عبرانیان 9 >
به هر حال، آن عهد و پیمان نخست که خدا با قوم اسرائیل بست، دارای قواعدی برای عبادت، و مکانی برای پرستش بود. این مکان پرستش، خیمهای بود ساختۀ دست انسان. | 1 |
Z pierwszym przymierzem związane były przepisy dotyczące Bożej służby, która odbywała się w miejscu świętym.
این خیمه از دو قسمت تشکیل میشد. در قسمت اول که «جایگاه مقدّس» نام داشت، شمعدان طلایی، میز و نان حضور قرار میگرفت. | 2 |
W tym celu zbudowano bowiem świątynię. W pierwszej jej części—nazywanej miejscem świętym—stał złoty świecznik i stół, na którym znajdowały się chleby ofiarowane Bogu.
قسمت دوم، «مقدّسترین جایگاه» نامیده میشد و پردهای آن را از قسمت اول جدا میکرد. | 3 |
W drugiej części, oddzielonej zasłoną—zwanej miejscem najświętszym
در این جایگاه، یک آتشدان طلایی و صندوق عهد قرار داشت. روکش داخلی و بیرونی این صندوق از طلای خالص بود. داخل صندوق، دو لوح سنگی قرار داشت که بر روی آنها ده فرمان خدا حک شده بود. یک ظرف طلایی پر از «مَنّا» نیز در آن صندوق بود. «مَنّا» همان نانی است که خدا در بیابان هر روز به بنیاسرائیل میداد. همچنین، عصای هارون نیز که روزگاری شکوفه آورده بود، در این صندوق گذاشته شده بود. | 4 |
—znajdował się złoty ołtarz, na którym spalano wonności, i skrzynia przymierza, pokryta czystym złotem. Wewnątrz niej znajdował się złoty dzban z manną, laska Aarona, która kiedyś zakwitła, oraz tablice z Dekalogiem.
سرپوش صندوق عهد، تخت رحمت نامیده میشد، و کروبیانِ جلال خدا بالهایشان را بر فراز تخت گسترده بودند. تمام اینها، معانی خاصی دارند که الان فرصت نیست به شرح آنها بپردازم. | 5 |
Na skrzyni umieszczone były posągi aniołów—cherubinów, strażników Bożej chwały, które osłaniały skrzydłami górną część skrzyni, zwaną przebłagalnią. Ale nie wdawajmy się teraz w szczegóły.
وقتی این وسایل به این ترتیب قرار میگیرند، کاهنان برای انجام وظایف خود، بهطور مرتب وارد قسمت اول عبادتگاه میشوند. | 6 |
Wszystko to było tak urządzone, że kapłani przez cały czas mogli wchodzić do miejsca świętego i wykonywać tam swoją służbę.
اما به قسمت دوم، فقط کاهن اعظم میتواند وارد شود، آن هم فقط سالی یک بار! او همراه خود مقداری خون قربانی به داخل میبرد و بر تخت رحمت میپاشد، تا گناهان خود و گناهان قوم اسرائیل را کفاره کند. | 7 |
Do miejsca najświętszego wchodził zaś wyłącznie najwyższy kapłan i to tylko raz w roku. Czyniąc to, wnosił tam z sobą krew zwierząt, ofiarowanych za grzechy jego i całego ludu.
اما روحالقدس از طریق تمام این ترتیبات، این نکته را به ما خاطرنشان میسازد که مطابق شریعت و روش قدیم، تا زمانی که قسمت اول عبادتگاه برپاست، مردم عادی هیچگاه نخواهند توانست وارد مقدّسترین جایگاه گردند. | 8 |
W ten sposób Duch Święty pokazał nam, że dopóki Boża służba odbywała się w świątyni, wejście do miejsca najświętszego było zamknięte.
این تصویری است از زمان حاضر. زیرا هدایا و قربانیهایی که کاهن تقدیم میکند قادر نیست وجدان عبادتکننده را کاملاً پاک سازد. | 9 |
Jest to dla nas bardzo ważna lekcja. Pokazuje ona, że dary i ofiary składane Bogu, zgodnie z porządkiem starego przymierza, nie mogły udoskonalić ludzi, którzy je składali.
چون این شریعت فقط با تشریفات ظاهری سروکار دارد و به مسائلی نظیر خوردن و نوشیدن و غسل و طهارت و نظایر آن میپردازد. این تشریفات فقط تا فرا رسیدن راه و روش بهتر قابل اجرا بود. | 10 |
Przepisy tego przymierza odnosiły się bowiem tylko do rzeczy zewnętrznych: jedzenia, picia, obrzędów obmywania—i straciły znaczenie z chwilą nadejścia nowego przymierza.
پس، مسیح همچون کاهن اعظم امور نیکویی است که هم اکنون واقع شدهاند. او وارد خیمهٔ بزرگتر و کاملتر آسمان گردید، خیمهای که نه ساخته دست انسان است و نه جزو عالم مخلوق. | 11 |
Gdy przyszedł Chrystus, będący najwyższym kapłanem nowego porządku, wszedł do świątyni raz na zawsze. Nie jest to jednak ta świątynia, która została zbudowana przez ludzi i znajduje się na tym świecie, ale znacznie wspanialsza i doskonalsza, znajdująca się w niebie.
او یکبار و برای همیشه به مقدّسترین جایگاه وارد شد و خون قربانی را بر تخت رحمت پاشید، اما نه خون بز یا گوساله، بلکه خون خود را، که با آن نجات ابدی ما را فراهم ساخت. (aiōnios ) | 12 |
Co więcej, Chrystus nie wniósł do niej krwi zwierząt, ale wszedł do miejsca świętego przelewając własną krew i zapewniając nam w ten sposób wieczne zbawienie. (aiōnios )
مطابق شریعت موسی، کاهنان خون بزها و گاوهای نر و خاکستر گوسالهها را بر آنانی میپاشیدند که بهلحاظ آیینی نجس شده بودند، تا ایشان جسماً طاهر شوند. | 13 |
Zgodnie z Prawem Mojżesza, krew zwierząt i popiół, który pozostał po złożeniu ich w ofierze, oczyszczały ludzkie ciała z grzechu.
پس ببینید چقدر بیشتر خون مسیح وجدان ما را از اعمال منتهی به مرگ پاک خواهد ساخت تا بتوانیم خدای زنده را خدمت و عبادت کنیم. زیرا مسیح بهواسطۀ روح ابدی خدا، خود را بدون عیب به خدا تقدیم کرد. (aiōnios ) | 14 |
O ile więc bardziej krew Chrystusa, który był bez grzechu i który przez wiecznego Ducha ofiarował samego siebie Bogu, oczyści nasze serca z czynów prowadzących do śmierci! Ona też sprawi, że będziemy żyć służąc żywemu Bogu! (aiōnios )
به این ترتیب، مسیح با این پیمان جدید آمد تا تمام کسانی که از جانب خدا دعوت شدهاند، بتوانند به سوی او آمده، برکات ابدی موعود را بیابند؛ زیرا مسیح در راه گناهان ایشان فدا شد تا ایشان را از مجازات گناهانی که در چارچوب شریعت قدیم مرتکب شدهاند، آزاد سازد. (aiōnios ) | 15 |
Chrystus dlatego stał się pośrednikiem nowego przymierza, aby wszyscy, których Bóg do tego powołał, otrzymali obiecany przez Niego wieczny dar. Jezus umarł bowiem po to, aby uratować ich od kary za grzechy, które popełnili w czasie dawnego przymierza. (aiōnios )
زمانی که وصیتی از کسی باقی میماند، پیش از آنکه ارث تقسیم شود، باید ابتدا فوت وصیتکننده ثابت گردد. | 16 |
Aby jakikolwiek testament zaczął obowiązywać, najpierw musi umrzeć ten, kto go sporządził.
به عبارت دیگر، وصیتنامه فقط بعد از مرگ وصیتکننده اعتبار مییابد، و تا زمانی که او زنده است، هیچیک از وارثین نمیتواند سهم خود را دریافت کند. | 17 |
Dokument ten nabiera bowiem mocy dopiero po jego śmierci—jeśli zaś ten, kto go spisał, żyje, postanowienia testamentu nie obowiązują.
به همین دلیل، حتی پیش از آنکه پیمان قدیم به مرحله اجرا درآید، به نشان از جان گذشتگی مسیح، خون پاشیده شد. | 18 |
Z podobnego powodu pierwsze przymierze nie mogło obyć się bez krwi.
به این ترتیب که موسی ابتدا تمام احکام خدا را به قوم اسرائیل اعلام کرد؛ سپس خون گوسالهها و بزها را گرفت و با آب و گیاه زوفا و پشم قرمز، بر کتاب احکام خدا و بر سر مردم پاشید، | 19 |
Gdy bowiem Mojżesz ogłosił ludowi wszystkie Boże Prawa, wziął do ręki gałązkę hizopu i szkarłatną wełnę, następnie zanurzył je we krwi zwierząt ofiarnych zmieszanej z wodą i pokropił nią księgę oraz cały lud.
و گفت: «این است خون عهدی که خدا عطا کرده و میخواهد از آن اطاعت نمایید.» | 20 |
Potem rzekł: „Oto krew przymierza, które zawarł z wami Bóg”.
سپس به همان صورت، بر خیمهٔ مقدّس و تمام وسایلی که در مراسم عبادت به کار میرفت، خون پاشید. | 21 |
Pokropił również świątynię i wszystkie naczynia przeznaczone do Bożej służby.
در واقع میتوان گفت که مطابق پیمان اول، تقریبا همه چیز بهوسیلۀ خون پاک میگردد و بدون ریختن خون، هیچ گناهی بخشیده نمیشود. | 22 |
W ramach dawnego przymierza, prawie każde oczyszczenie dokonywało się poprzez krew. Przebaczenie grzechów jest bowiem niemożliwe bez przelania krwi.
به همین دلیل، خیمهٔ مقدّس زمینی و متعلقات آن، که نمونه و سایهای از چیزهای آسمانی بودند، میبایست با خون حیوانات پاک گردند، اما اصلِ آنها که در آسمان هستند، با قربانیهایی نیکوتر از اینها. | 23 |
Dlatego właśnie rzeczy będące kopią niebiańskiej rzeczywistości musiały zostać oczyszczane w taki sposób. Sama niebiańska rzeczywistość wymagała jednak doskonalszych ofiar.
زیرا مسیح به عبادتگاهی ساختۀ دست بشر داخل نشد که صرفاً نمونهای از عبادتگاه حقیقی در آسمان بود، بلکه به خودِ آسمان داخل شد تا اکنون از جانب ما در پیشگاه خدا ظاهر گردد. | 24 |
Z tego powodu Chrystus wstąpił nie do świątyni zbudowanej przez ludzi według niebiańskiego wzoru, ale do samego nieba, aby stać się naszym reprezentantem przed Bogiem.
در ضمن، او خود را بارها قربانی نکرد، برخلاف آنچه که کاهن اعظم بر روی زمین انجام میدهد؛ زیرا کاهن اعظم هر سال خون حیوانات قربانی را در مقدّسترین جایگاه تقدیم میکند. | 25 |
Każdy najwyższy kapłan co roku wchodzi do świątyni z krwią zwierząt ofiarnych. Chrystus zaś nie musiał wielokrotnie składać się w ofierze
اگر چنین چیزی لازم میبود، مسیح مجبور میشد از ابتدای عالم تا حال دائماً جان خود را فدا کند. اما چنین نیست. مسیح یک بار و برای همیشه در اواخر عالم آمد تا جان خود را در راه ما فدا کند و تا ابد قدرت گناه را ریشهکن سازد. (aiōn ) | 26 |
i wiele razy—od początku istnienia świata—umierać. On pojawił się tylko raz, przy końcu czasów, składając w ofierze siebie samego. W ten sposób uratował nas od kary za grzechy. (aiōn )
این نِمادی است از زمان حاضر که در آن، هدایا و قربانیهایی تقدیم میشود که قادر نیست وجدان عبادتکننده را کاملاً پاک سازد، و درست همانگونه که به حکم خداوند، انسان یک بار میمیرد و بعد از آن نوبت داوری میرسد، | 27 |
Człowiek umiera tylko raz, a potem czeka go Boży sąd.
مسیح نیز فقط یک بار جان خود را فدا کرد تا به عنوان قربانی، گناهان بسیاری را پاک کند. اما بار دیگر خواهد آمد تا آنانی را که با صبر و اشتیاق چشم به راه او هستند، نجات بخشد. | 28 |
Podobnie Chrystus, tylko raz ofiarował się za grzechy wielu ludzi. Drugi raz pojawi się natomiast nie w związku z ich grzechem, ale przynosząc zbawienie tym, którzy Go oczekują.