این است پیغامی که خداوند در رؤیا به حبقوق نبی نشان داد. | 1 |
המשא אשר חזה חבקוק הנביא |
ای خداوند، تا به کی از تو کمک بطلبم و تو نشنوی؟ فریاد برمیآورم «خشونت!»، اما بیفایده است، زیرا تو ما را از ظلم نجات نمیدهی. | 2 |
עד אנה יהוה שועתי ולא תשמע אזעק אליך חמס ולא תושיע |
تا به کی باید ناظر این بیعدالتیای که اطراف مرا گرفته است باشم؟ چرا کاری نمیکنی؟ به هر جا که نگاه میکنم خرابی و ظلم میبینم، همه جا را جنگ و دشمنی فرا گرفته است. | 3 |
למה תראני און ועמל תביט ושד וחמס לנגדי ויהי ריב ומדון ישא |
قانون سست شده و عدالت هرگز بجا آورده نمیشود. شریران، درستکاران را در تنگنا گذاشتهاند و عدالت مفهوم خود را از دست داده است. | 4 |
על כן תפוג תורה ולא יצא לנצח משפט כי רשע מכתיר את הצדיק על כן יצא משפט מעקל |
«به قومهای اطراف خود نگاه کنید و تعجب نمایید! شما از آنچه میخواهم انجام دهم حیران خواهید شد! زیرا در روزگار شما کاری میکنم که حتی وقتی خبرش را به شما دهند، باور نکنید! | 5 |
ראו בגוים והביטו והתמהו תמהו כי פעל פעל בימיכם לא תאמינו כי יספר |
من بابِلیهای ظالم و ستمگر را به قدرت میرسانم تا به سراسر جهان تاخته مسکنهایی را که مال خودشان نیست به تصرف در آورند. | 6 |
כי הנני מקים את הכשדים הגוי המר והנמהר ההולך למרחבי ארץ לרשת משכנות לא לו |
آنها هولناک و مهیبند، هر چه بخواهند میکنند، و کسی را یارای مقاومت در برابر آنها نیست. | 7 |
אים ונורא הוא ממנו משפטו ושאתו יצא |
اسبانشان از یوزپلنگان چالاکترند و از گرگان شب وحشیتر. سواران آنها از سرزمین دور دست میتازند و همچون عقاب بر سر صید خود فرود میآیند. | 8 |
וקלו מנמרים סוסיו וחדו מזאבי ערב ופשו פרשיו ופרשיו מרחוק יבאו--יעפו כנשר חש לאכול |
با خشونت به پیش میتازند و مثل ریگ بیابان اسیر میگیرند. | 9 |
כלה לחמס יבוא מגמת פניהם קדימה ויאסף כחול שבי |
«پادشاهان و بزرگان را تمسخر میکنند و قلعهها را به هیچ میشمارند. در پشت دیوار قلعهها، از خاک تپه میسازند و آنها را تصرف میکنند! | 10 |
והוא במלכים יתקלס ורזנים משחק לו הוא לכל מבצר ישחק ויצבר עפר וילכדה |
مثل باد یورش میبرند و میگذرند. ولی گناهشان بزرگ است، زیرا قدرت خود را خدای خود میدانند.» | 11 |
אז חלף רוח ויעבר ואשם זו כחו לאלהו |
ای یهوه، خدای من! ای قدوس من که از ازل هستی! تو نخواهی گذاشت که ما نابود شویم. ای خدایی که صخرهٔ ما هستی، تو به بابِلیها قدرت بخشیدی تا ما را تنبیه کنند. | 12 |
הלוא אתה מקדם יהוה אלהי קדשי--לא נמות יהוה למשפט שמתו וצור להוכיח יסדתו |
درست است که ما گناهکاریم، ولی آنها از ما گناهکارترند. چشمان تو پاکتر از آن است که بر گناه بنگرد، و تو عادلتر از آن هستی که بیانصافی را تحمل کنی. پس چرا هنگامی که شریران مردمی را که از خودشان عادلترند میبلعند، خاموش میمانی؟ | 13 |
טהור עינים מראות רע והביט אל עמל לא תוכל למה תביט בוגדים--תחריש בבלע רשע צדיק ממנו |
چرا مردم را مانند ماهیان و جانوران دریا که مدافعی ندارند به قلاب بابِلیها میاندازی؟ آنها با تور خود مردم را به دام میاندازند و از صید آنها شادی میکنند. | 14 |
ותעשה אדם כדגי הים--כרמש לא משל בו |
15 |
כלה בחכה העלה--יגרהו בחרמו ויאספהו במכמרתו על כן ישמח ויגיל |
سپس رفته، به تورهای خود قربانی تقدیم میکنند و برای دامهای خویش بخور میسوزانند، زیرا خوراک و ثروت خود را مدیون این تورها میدانند. | 16 |
על כן יזבח לחרמו ויקטר למכמרתו כי בהמה שמן חלקו ומאכלו בראה |
آیا تو میگذاری آنها دائم به کشتار خود ادامه دهند و مردم را بیرحمانه نابود کنند؟ | 17 |
העל כן יריק חרמו ותמיד להרג גוים לא יחמול |