< حبقوق 1 >
این است پیغامی که خداوند در رؤیا به حبقوق نبی نشان داد. | 1 |
Proroštvo koje vidje prorok Habakuk.
ای خداوند، تا به کی از تو کمک بطلبم و تو نشنوی؟ فریاد برمیآورم «خشونت!»، اما بیفایده است، زیرا تو ما را از ظلم نجات نمیدهی. | 2 |
Dokle ću, Jahve, zapomagati, a da ti ne čuješ? Vikati k tebi “Nasilje!” a da ti ne spasiš?
تا به کی باید ناظر این بیعدالتیای که اطراف مرا گرفته است باشم؟ چرا کاری نمیکنی؟ به هر جا که نگاه میکنم خرابی و ظلم میبینم، همه جا را جنگ و دشمنی فرا گرفته است. | 3 |
Zašto mi nepravdu iznosiš pred oči, zašto gledaš ugnjetavanje? Pljačka je i nasilje preda mnom. Raspra je, razmirica bjesni!
قانون سست شده و عدالت هرگز بجا آورده نمیشود. شریران، درستکاران را در تنگنا گذاشتهاند و عدالت مفهوم خود را از دست داده است. | 4 |
Zakon je izgubio snagu, a pravda se ni načas ne pomalja. Da, zlikovac progoni pravednika, pravo je stoga izopačeno.
«به قومهای اطراف خود نگاه کنید و تعجب نمایید! شما از آنچه میخواهم انجام دهم حیران خواهید شد! زیرا در روزگار شما کاری میکنم که حتی وقتی خبرش را به شما دهند، باور نکنید! | 5 |
Obazrite se na narode, pogledajte, čudite se, zapanjite! Jer u vaše dane činim djelo u koje ne biste vjerovali da vam ga tko ispriča.
من بابِلیهای ظالم و ستمگر را به قدرت میرسانم تا به سراسر جهان تاخته مسکنهایی را که مال خودشان نیست به تصرف در آورند. | 6 |
Da! Evo dižem Kaldejce, narod divlji i naprasit što nadire širom zemlje da obitavališta otme tuđa.
آنها هولناک و مهیبند، هر چه بخواهند میکنند، و کسی را یارای مقاومت در برابر آنها نیست. | 7 |
On je strašan i jezovit, od njega samog izlazi njegovo pravo i njegov ponos.
اسبانشان از یوزپلنگان چالاکترند و از گرگان شب وحشیتر. سواران آنها از سرزمین دور دست میتازند و همچون عقاب بر سر صید خود فرود میآیند. | 8 |
Konji su mu brži od leoparda, hitriji od vukova uvečer; jahači mu poskakuju, stižu izdaleka, ustremljeni k'o orlovi da plijen proždru.
با خشونت به پیش میتازند و مثل ریگ بیابان اسیر میگیرند. | 9 |
Svi će doći rad' grabeža, lica im žegu k'o istočni vjetar, grabe roblje kao pijesak!
«پادشاهان و بزرگان را تمسخر میکنند و قلعهها را به هیچ میشمارند. در پشت دیوار قلعهها، از خاک تپه میسازند و آنها را تصرف میکنند! | 10 |
Taj se narod kraljevima ruga, podsmjehuje knezovima, poigrava se svim utvrdama, nasipa zemlju i zauzima ih.
مثل باد یورش میبرند و میگذرند. ولی گناهشان بزرگ است، زیرا قدرت خود را خدای خود میدانند.» | 11 |
Tad se k'o vjetar okrenu i ode, zlikovac komu je snaga bog postala.
ای یهوه، خدای من! ای قدوس من که از ازل هستی! تو نخواهی گذاشت که ما نابود شویم. ای خدایی که صخرهٔ ما هستی، تو به بابِلیها قدرت بخشیدی تا ما را تنبیه کنند. | 12 |
Nisi li od davnih vremena, Jahve, Bože moj, Sveče moj? Ti koji ne umireš! Ti si, Jahve podigao ovaj narod radi pravde, postavio ga, Stijeno, da kažnjava.
درست است که ما گناهکاریم، ولی آنها از ما گناهکارترند. چشمان تو پاکتر از آن است که بر گناه بنگرد، و تو عادلتر از آن هستی که بیانصافی را تحمل کنی. پس چرا هنگامی که شریران مردمی را که از خودشان عادلترند میبلعند، خاموش میمانی؟ | 13 |
Prečiste su tvoje oči da bi zloću gledale. Ti ne možeš motriti tlačenja. Zašto gledaš vjerolomce, šutiš kad zlikovac ništi pravednijeg od sebe?
چرا مردم را مانند ماهیان و جانوران دریا که مدافعی ندارند به قلاب بابِلیها میاندازی؟ آنها با تور خود مردم را به دام میاندازند و از صید آنها شادی میکنند. | 14 |
Postupaš s ljudima k'o s morskim ribama, k'o s gmazovima što nemaju gospodara!
On ih sve lovi na udicu, izvlači ih mrežom, pređom ih skuplja i tako se raduje i likuje.
سپس رفته، به تورهای خود قربانی تقدیم میکنند و برای دامهای خویش بخور میسوزانند، زیرا خوراک و ثروت خود را مدیون این تورها میدانند. | 16 |
Stog žrtvuje mreži svojoj, pali tamjan svojoj pređi jer mu pribavljaju zalogaj slastan, hranu pretilu.
آیا تو میگذاری آنها دائم به کشتار خود ادامه دهند و مردم را بیرحمانه نابود کنند؟ | 17 |
Valja li, dakle, da neprestano poteže mač i kolje narod nemilice?