کاهنان و سایر افراد قبیلهٔ لاوی نباید در اسرائیل ملکی داشته باشند. بنابراین شما باید با آوردن قربانیها و هدایا به مذبح خداوند، زندگی ایشان را تأمین کنید. | 1 |
لاویان کهنه و تمامی سبط لاوی راحصه و نصیبی با اسرائیل نباشد. | ۱ |
کاهنان و لاویان نباید ملکی داشته باشند، زیرا همانطور که خداوند وعده داده، خود او میراث ایشان است. | 2 |
پس ایشان در میان برادران خود نصیب نخواهندداشت. خداوند نصیب ایشان است، چنانکه به ایشان گفته است. | ۲ |
شانه، دو بناگوش و شکمبهٔ هر گاو و گوسفندی را که برای قربانی میآورید به کاهنان بدهید. | 3 |
و حق کاهنان از قوم، یعنی از آنانی که قربانی، خواه از گاو و خواه از گوسفندمی گذرانند، این است که دوش و دو بنا گوش وشکنبه را به کاهن بدهند. | ۳ |
علاوه بر اینها، نوبر محصول خود یعنی نوبر غلات، شراب تازه، روغن زیتون و همچنین پشم گوسفندان خود را نیز به ایشان بدهید؛ | 4 |
و نوبر غله و شیره وروغن خود و اول چین پشم گوسفند خود را به اوبده، | ۴ |
زیرا خداوند، خدایتان قبیلهٔ لاوی را از بین تمام قبیلهها انتخاب کرده است تا نسل اندر نسل خداوند را خدمت کنند. | 5 |
زیرا که یهوه، خدایت، او را از همه اسباطت برگزیده است، تا او و پسرانش همیشه بایستند و به نام خداوند خدمت نمایند. | ۵ |
هر فرد لاوی، در هر گوشهای از سرزمین اسرائیل که باشد این حق را دارد که هر وقت بخواهد به مکانی که خداوند به عنوان عبادتگاه خود تعیین میکند آمده، به نام یهوه خدای خود خدمت کند، درست مانند دیگر برادران لاوی خود که به طور مداوم در آنجا خدمت میکنند. | 6 |
و اگر احدی از لاویان از یکی ازدروازه هایت از هر جایی در اسرائیل که در آنجاساکن باشد آمده، به تمامی آرزوی دل خود به مکانی که خداوند برگزیند، برسد، | ۶ |
7 |
پس به نام یهوه خدای خود، مثل سایر برادرانش از لاویانی که در آنجا به حضور خداوند میایستند، خدمت نماید. | ۷ |
از قربانیها و هدایایی که به لاویان داده میشود به او نیز باید سهمی تعلق گیرد، چه محتاج باشد و چه نباشد. | 8 |
حصه های برابر بخورند، سوای آنچه ازارثیت خود بفروشد. | ۸ |
وقتی به سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میدهد، وارد شدید، مواظب باشید که از آداب و رسوم نفرتانگیز قومهایی که در آنجا زندگی میکنند پیروی نکنید. | 9 |
چون به زمینی که یهوه، خدایت، به تومی دهد داخل شوی، یاد مگیر که موافق رجاسات آن امتها عمل نمایی. | ۹ |
مانند آنها فرزندان خود را روی آتش مذبح قربانی نکنید. هیچیک از شما نباید به جادوگری بپردازد یا غیبگویی و رمالی و فالگیری کند و یا ارواح مردگان را احضار نماید. | 10 |
و در میان تو کسی یافت نشود که پسر یا دختر خود را از آتش بگذرانند، ونه فالگیر و نه غیب گو و نه افسونگر و نه جادوگر، | ۱۰ |
11 |
و نه ساحر و نه سوال کننده از اجنه و نه رمال ونه کسیکه از مردگان مشورت میکند. | ۱۱ |
خداوند از تمام کسانی که دست به چنین کارها میزنند متنفر است. به سبب انجام همین کارهاست که خداوند، خدایتان این قومها را ریشهکن میکند. | 12 |
زیرا هرکه این کارها را کند، نزد خداوند مکروه است وبهسبب این رجاسات، یهوه، خدایت، آنها را ازحضور تو اخراج میکند. | ۱۲ |
شما باید در حضور خداوند، خدایتان پاک و بیعیب باشید. | 13 |
نزد یهوه، خدایت، کامل باش. | ۱۳ |
قومهایی که شما سرزمینشان را تصرف میکنید به غیبگویان و فالگیران گوش میدهند، ولی یهوه خدایتان به شما اجازه چنین کاری را نمیدهد. | 14 |
زیرا این امتهایی که تو آنها را بیرون میکنی به غیب گویان و فالگیران گوش میگیرند، و اما یهوه، خدایت، تو را نمی گذارد که چنین بکنی. | ۱۴ |
او از میان قوم اسرائیل پیامبری مانند من برای شما خواهد فرستاد و شما باید به او گوش دهید و از او اطاعت کنید. | 15 |
یهوه، خدایت، نبیای را از میان تو ازبرادرانت، مثل من برای تو مبعوث خواهدگردانید، او را بشنوید. | ۱۵ |
روزی که در دامنهٔ کوه حوریب جمع شده بودید از یهوه خدایتان خواستید که صدای مهیب او را بار دیگر نشنوید و آن آتش هولناک را در بالای کوه نبینید، چون میترسیدید بمیرید. | 16 |
موافق هرآنچه درحوریب در روز اجتماع از یهوه خدای خودمسالت نموده، گفتی: «آواز یهوه خدای خود رادیگر نشنوم، و این آتش عظیم را دیگر نبینم، مبادابمیرم.» | ۱۶ |
پس خداوند به من فرمود: «درخواست آنها بجاست. | 17 |
و خداوند به من گفت: «آنچه گفتندنیکو گفتند. | ۱۷ |
من از میان آنها پیامبری مانند تو برای ایشان خواهم فرستاد. به او خواهم گفت که چه بگوید و او سخنگوی من نزد مردم خواهد بود. | 18 |
نبیای را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد، و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هرآنچه به اوامر فرمایم به ایشان خواهد گفت. | ۱۸ |
هر که به او گوش ندهد و به پیامش که از جانب من است توجه نکند، من خود از او بازخواست خواهم کرد. | 19 |
و هر کسیکه سخنان مرا که او به اسم من گوید نشنود، من ازاو مطالبه خواهم کرد. | ۱۹ |
هر پیامبری که به دروغ ادعا کند پیامش از جانب من است، خواهد مرد و هر پیامبری که ادعا کند پیامش از جانب خدایان دیگر است باید کشته شود.» | 20 |
و اما نبیای که جسارت نموده، به اسم من سخن گوید که به گفتنش امرنفرمودم، یا به اسم خدایان غیر سخن گوید، آن نبی البته کشته شود.» | ۲۰ |
اگر دودل هستید که پیامی از جانب خداوند است یا نه، | 21 |
و اگر در دل خود گویی: «سخنی را که خداوند نگفته است، چگونه تشخیص نماییم.» | ۲۱ |
راه فهمیدنش این است: اگر چیزی که او میگوید اتفاق نیفتد، پیام او از جانب خداوند نبوده بلکه ساخته و پرداختهٔ خودش است؛ پس، از او نترسید. | 22 |
هنگامی که نبی به اسم خداوند سخن گوید، اگر آن چیز واقع نشود و به انجام نرسد، این امری است که خداوند نگفته است، بلکه آن نبی آن را از روی تکبر گفته است. پس از او نترس. | ۲۲ |