در پایان هر هفت سال، باید تمام قرضهای بدهکاران خود را ببخشید. | 1 |
و در آخر هر هفت سال، انفکاک نمایی. | ۱ |
هر که از همسایه یا برادر یهودی خود طلبی داشته باشد باید آن طلب را لغو نماید. او نباید در صدد پس گرفتن طلبش باشد، زیرا خود خداوند این طلب را لغو نموده است. | 2 |
و قانون انفکاک این باشد، هرطلبکاری قرضی را که به همسایه خود داده باشدمنفک سازد، و از همسایه و برادر خود مطالبه نکند، چونکه انفکاک خداوند اعلان شده است. | ۲ |
ولی این قانون شامل حال بدهکاران غیریهودی نمیشود. | 3 |
از غریب مطالبه توانی کرد، اما هرآنچه از مال تو نزد برادرت باشد، دست تو آن را منفک سازد. | ۳ |
اگر به دقت، تمام دستورهای خداوند، خدایتان را اطاعت کنید و اوامری را که امروز به شما میدهم اجرا نمایید در سرزمینی که خداوند به شما میدهد برکت زیادی خواهید یافت، به طوری که فقیری در میان شما نخواهد بود. | 4 |
تا نزد تو هیچ فقیر نباشد، زیرا که خداوند تو رادر زمینی که یهوه، خدایت، برای نصیب و ملک به تو میدهد، البته برکت خواهد داد، | ۴ |
5 |
اگر قول یهوه، خدایت، را به دقت بشنوی تا متوجه شده، جمیع این اوامر را که من امروز به تو امر میفرمایم بجا آوری. | ۵ |
یهوه خدایتان چنانکه وعده داده است برکتتان خواهد داد، به طوری که به قومهای زیادی پول قرض خواهید داد، ولی هرگز احتیاجی به قرض گرفتن نخواهید داشت. بر قومهای بسیاری حکومت خواهید کرد، ولی آنان بر شما حکومت نخواهند نمود. | 6 |
زیرا که یهوه، خدایت، تو را چنانکه گفته است برکت خواهد داد، و به امتهای بسیارقرض خواهی داد، لیکن تو مدیون نخواهی شد، وبر امتهای بسیار تسلط خواهی نمود، و ایشان برتو مسلط نخواهند شد. | ۶ |
وقتی به سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میدهد وارد شدید، اگر در بین شما اشخاص فقیری باشند نسبت به آنان دست و دل باز باشید، | 7 |
اگر نزد تو در یکی از دروازه هایت، در زمینی که یهوه، خدایت، به تو میبخشد، یکی ازبرادرانت فقیر باشد، دل خود را سخت مساز، ودستت را بر برادر فقیر خود مبند. | ۷ |
و هر قدر احتیاج دارند به ایشان قرض بدهید. | 8 |
بلکه البته دست خود را بر او گشاده دار، و به قدر کفایت، موافق احتیاج او به او قرض بده. | ۸ |
این فکر پلید را به خود راه ندهید که سال بخشیدن قرض بهزودی فرا میرسد و در نتیجه از دادن قرض خودداری کنید؛ زیرا اگر از دادن قرض خودداری کنید و مرد محتاج پیش خداوند ناله کند این عمل برای شما گناه محسوب خواهد شد. | 9 |
و باحذر باش مبادا در دل تو فکر زشت باشد، و بگویی سال هفتم یعنی سال انفکاک نزدیک است، و چشم توبر برادر فقیر خود بد شده، چیزی به او ندهی و اواز تو نزد خداوند فریاد برآورده، برایت گناه باشد. | ۹ |
باید آنچه نیاز دارد، از صمیم قلب به او بدهید و یهوه خدایتان هم به خاطر این امر، شما را در هر کاری برکت خواهد داد. | 10 |
البته به او بدهی و دلت از دادنش آزرده نشود، زیرا که به عوض این کار یهوه، خدایت، تو را درتمامی کارهایت و هرچه دست خود را بر آن درازمی کنی، برکت خواهد داد. | ۱۰ |
در میان شما همیشه فقیر وجود خواهد داشت به همین دلیل است که به شما فرمان میدهم که با گشادهدستی به فقیران و برادران نیازمند خود قرض بدهید. | 11 |
چونکه فقیر اززمینت معدوم نخواهد شد، بنابراین من تو را امرفرموده، میگویم البته دست خود را برای برادرمسکین و فقیر خود که در زمین تو باشند، گشاده دار. | ۱۱ |
هرگاه یکی از برادران عبرانیِ شما، خواه مرد و خواه زن، به شما فروخته شود، و شش سال شما را خدمت کند، سال هفتم او را آزاد کرده، بگذارید از نزد شما برود. | 12 |
اگر مرد یا زن عبرانی از برادرانت به توفروخته شود، و او تو را شش سال خدمت نماید، پس در سال هفتم او را از نزد خود آزاد کرده، رها کن. | ۱۲ |
او را دست خالی روانه نکنید، | 13 |
و چون او را از نزد خود آزاد کرده، رهامی کنی، او را تهیدست روانه مساز. | ۱۳ |
بلکه هدیهای از گله و غله و شراب مطابق برکتی که خداوند، خدایتان به شما بخشیده است به وی بدهید. | 14 |
او را ازگله و خرمن و چرخشت خود البته زاد بده، به اندازهای که یهوه، خدایت، تو را برکت داده باشدبه او بده. | ۱۴ |
به خاطر بیاورید که در سرزمین مصر بَرده بودید و خداوند، خدایتان شما را نجات داد. به همین دلیل است که امروز این فرمان را به شما میدهم. | 15 |
و بیادآور که تو در زمین مصر غلام بودی و یهوه، خدایت، تو را فدیه داد، بنابراین من امروز این را به تو امر میفرمایم، | ۱۵ |
ولی اگر غلام عبرانی شما نخواهد برود و بگوید شما و خانوادهتان را دوست دارد و از بودن در خانهٔ شما لذت میبرد، | 16 |
و اگر به توگوید از نزد تو بیرون نمی روم چونکه تو را وخاندان تو را دوست دارد و او را نزد تو خوش گذشته باشد، | ۱۶ |
آنگاه او را کنار در خانه قرار دهید و با درفشی گوشش را سوراخ کنید تا از آن پس، همیشه غلام شما باشد. با کنیزان خود نیز چنین کنید. | 17 |
آنگاه درفشی گرفته، گوشش را باآن به دربدوز تا تو را غلام ابدی باشد، و با کنیزخود نیز چنین عمل نما. | ۱۷ |
اما وقتی که بردهای را آزاد میکنید نباید ناراحت شوید، زیرا طیِ شش سال به اندازۀ دو برابر دستمزد یک کارگر شما را خدمت کرده است. یهوه خدایتان شما را در هر کاری که بکنید، برکت خواهد داد. | 18 |
و چون او را از نزد خود آزاد کرده، رهامی کنی، بنظرت بد نیاید، زیرا که دو برابر اجرت اجیر، تو را شش سال خدمت کرده است. و یهوه خدایت در هرچه میکنی تو را برکت خواهد داد. | ۱۸ |
باید تمامی نخستزادههای نر گلهها و رمههایتان را برای یهوه خدایتان وقف کنید. از نخستزادههای رمههایتان جهت کار کردن در مزارع خود استفاده نکنید و پشم نخستزادههای گلههای گوسفندتان را قیچی نکنید. | 19 |
همه نخست زادگان نرینه را که از رمه و گله تو زاییده شوند برای یهوه، خدای خود، تقدیس نما، و با نخست زاده گاو خود کار مکن ونخست زاده گوسفند خود را پشم مبر. | ۱۹ |
به جای آن، شما و خانوادهتان هر ساله گوشت این حیوانات را در حضور خداوند، خدایتان در محلی که او تعیین خواهد کرد بخورید. | 20 |
آنها رابه حضور یهوه خدای خود در مکانی که خداوندبرگزیند، تو و اهل خانه ات سال به سال بخورید. | ۲۰ |
ولی اگر حیوان نخستزاده معیوب باشد، مثلاً لنگ یا کور بوده، یا عیب دیگری داشته باشد، نباید آن را برای یهوه خدایتان قربانی کنید. | 21 |
لیکن اگر عیبی داشته باشد، مثلا لنگ یا کور یاهر عیب دیگر، آن را برای یهوه خدایت ذبح مکن. | ۲۱ |
در عوض از آن برای خوراک خانوادهٔ خود در منزل استفاده کنید. هر کس میتواند آن را بخورد، حتی اگر نجس باشد، درست همانطور که غزال یا آهو را میخورد؛ | 22 |
آن را در اندرون دروازه هایت بخور، شخص نجس و شخص طاهر، آن را برابر مثل غزال و آهوبخورند. | ۲۲ |
ولی خون آن را نخورید، بلکه آن را مثل آب بر زمین بریزید. | 23 |
اما خونش را مخور. آن را مثل آب بر زمین بریز. | ۲۳ |