< اعمال رسولان 7 >
آنگاه کاهن اعظم از استیفان پرسید: «آیا این تهمتها صِحّت دارد؟» | 1 |
ཏཏཿ པརཾ མཧཱཡཱཛཀཿ པྲྀཥྚཝཱན྄, ཨེཥཱ ཀཐཱཾ ཀིཾ སཏྱཱ?
استیفان گفت: «ای برادران و پدران گوش دهید. خدای پرشکوه و جلال، در بینالنهرین بر جدّ ما ابراهیم ظاهر شد، پیش از آنکه او به حران کوچ کند. | 2 |
ཏཏཿ ས པྲཏྱཝདཏ྄, ཧེ པིཏརོ ཧེ བྷྲཱཏརཿ སཪྻྭེ ལཱཀཱ མནཱཾསི ནིདྷདྡྷྭཾ། ཨསྨཱཀཾ པཱུཪྻྭཔུརུཥ ཨིབྲཱཧཱིམ྄ ཧཱརཎྣགརེ ཝཱསཀརཎཱཏ྄ པཱུཪྻྭཾ ཡདཱ ཨརཱམ྄-ནཧརཡིམདེཤེ ཨཱསཱིཏ྄ ཏདཱ ཏེཛོམཡ ཨཱིཤྭརོ དརྴནཾ དཏྭཱ
خدا به او فرمود: ولایت، خانه پدری و خویشاوندان خود را رها کن و به سرزمینی که من تو را بدانجا هدایت خواهم نمود، برو. | 3 |
ཏམཝདཏ྄ ཏྭཾ སྭདེཤཛྙཱཏིམིཏྲཱཎི པརིཏྱཛྱ ཡཾ དེཤམཧཾ དརྴཡིཥྱཱམི ཏཾ དེཤཾ ཝྲཛ།
«پس ابراهیم از سرزمین کلدانیان بیرون آمد و به حران رفت و تا مرگ پدرش در آنجا ماند. سپس خدا او را به اینجا آورد، به سرزمینی که شما اکنون در آن زندگی میکنید. | 4 |
ཨཏཿ ས ཀསྡཱིཡདེཤཾ ཝིཧཱཡ ཧཱརཎྣགརེ ནྱཝསཏ྄, ཏདནནྟརཾ ཏསྱ པིཏརི མྲྀཏེ ཡཏྲ དེཤེ ཡཱུཡཾ ནིཝསཐ ས ཨེནཾ དེཤམཱགཙྪཏ྄།
ولی در آن زمان، حتی یک وجب از این زمین را به او نداد. اما به او قول داد که سرانجام تمام این سرزمین از آن او و نسل او خواهد شد، و این در حالی بود که ابراهیم هنوز صاحب فرزندی نشده بود. | 5 |
ཀིནྟྭཱིཤྭརསྟསྨཻ ཀམཔྱདྷིཀཱརམ྄ ཨརྠཱད྄ ཨེཀཔདཔརིམིཏཱཾ བྷཱུམིམཔི ནཱདདཱཏ྄; ཏདཱ ཏསྱ ཀོཔི སནྟཱནོ ནཱསཱིཏ྄ ཏཐཱཔི སནྟཱནཻཿ སཱརྡྡྷམ྄ ཨེཏསྱ དེཤསྱཱདྷིཀཱརཱི ཏྭཾ བྷཝིཥྱསཱིཏི ཏམྤྲཏྱངྒཱིཀྲྀཏཝཱན྄།
از طرف دیگر، خدا به ابراهیم فرمود:”نسل تو مدت چهارصد سال در مملکت بیگانهای بندگی خواهند کرد و مورد ظلم و ستم قرار خواهند گرفت. | 6 |
ཨཱིཤྭར ཨིཏྠམ྄ ཨཔརམཔི ཀཐིཏཝཱན྄ ཏཝ སནྟཱནཱཿ པརདེཤེ ནིཝཏྶྱནྟི ཏཏསྟདྡེཤཱིཡལོཀཱཤྩཏུཿཤཏཝཏྶརཱན྄ ཡཱཝཏ྄ ཏཱན྄ དཱསཏྭེ སྠཱཔཡིཏྭཱ ཏཱན྄ པྲཏི ཀུཝྱཝཧཱརཾ ཀརིཥྱནྟི།
و همچنین فرمود: من آن قومی را که ایشان را اسیر سازند، مجازات خواهم نمود و بعد قوم خود را به این سرزمین باز خواهم آورد تا مرا عبادت کنند.“ | 7 |
ཨཔརམ྄ ཨཱིཤྭར ཨེནཱཾ ཀཐཱམཔི ཀཐིཏཝཱན྄, ཡེ ལོཀཱསྟཱན྄ དཱསཏྭེ སྠཱཔཡིཥྱནྟི ཏཱལློཀཱན྄ ཨཧཾ དཎྜཡིཥྱཱམི, ཏཏཿ པརཾ ཏེ བཧིརྒཏཱཿ སནྟོ མཱམ྄ ཨཏྲ སྠཱནེ སེཝིཥྱནྟེ།
«در آن هنگام، خدا آیین ختنه را نیز به ابراهیم داد تا نشان عهد و پیمان بین نسل او و خدا باشد. پس اسحاق، پسر ابراهیم، وقتی هشت روزه بود، ختنه شد. اسحاق پدر یعقوب بود و یعقوب صاحب دوازده پسر شد که هر کدام سرسلسلهٔ یکی از قبیلههای بنیاسرائیل شدند. | 8 |
པཤྩཱཏ྄ ས ཏསྨཻ ཏྭཀྪེདསྱ ནིཡམཾ དཏྟཝཱན྄, ཨཏ ཨིསྷཱཀནཱམྣི ཨིབྲཱཧཱིམ ཨེཀཔུཏྲེ ཛཱཏེ, ཨཥྚམདིནེ ཏསྱ ཏྭཀྪེདམ྄ ཨཀརོཏ྄། ཏསྱ ཨིསྷཱཀཿ པུཏྲོ ཡཱཀཱུབ྄, ཏཏསྟསྱ ཡཱཀཱུབོ྅སྨཱཀཾ དྭཱདཤ པཱུཪྻྭཔུརུཥཱ ཨཛཱཡནྟ།
فرزندان یعقوب به یوسف حسد بردند و او را فروختند تا در مصر غلام شود. ولی خدا با یوسف بود، | 9 |
ཏེ པཱུཪྻྭཔུརུཥཱ ཨཱིརྵྱཡཱ པརིཔཱུརྞཱ མིསརདེཤཾ པྲེཥཡིཏུཾ ཡཱུཥཕཾ ཝྱཀྲཱིཎན྄།
و او را از تمام غمها و رنجهایش آزاد کرد و مورد لطف فرعون، پادشاه مصر قرار داد. خدا به یوسف حکمت فوقالعادهای عطا کرد، تا آنجا که فرعون او را نخستوزیر مصر و وزیر دربار خود ساخت. | 10 |
ཀིནྟྭཱིཤྭརསྟསྱ སཧཱཡོ བྷཱུཏྭཱ སཪྻྭསྱཱ དུརྒཏེ རཀྵིཏྭཱ ཏསྨཻ བུདྡྷིཾ དཏྟྭཱ མིསརདེཤསྱ རཱཛྙཿ ཕིརཽཎཿ པྲིཡཔཱཏྲཾ ཀྲྀཏཝཱན྄ ཏཏོ རཱཛཱ མིསརདེཤསྱ སྭཱིཡསཪྻྭཔརིཝཱརསྱ ཙ ཤཱསནཔདཾ ཏསྨཻ དཏྟཝཱན྄།
«آنگاه قحطی و مصیبتی عظیم در مصر و کنعان پدید آمد به حدی که اجداد ما چیزی برای خوردن نداشتند. | 11 |
ཏསྨིན྄ སམཡེ མིསར-ཀིནཱནདེཤཡོ རྡུརྦྷིཀྵཧེཏོརཏིཀླིཥྚཏྭཱཏ྄ ནཿ པཱུཪྻྭཔུརུཥཱ བྷཀྵྱདྲཝྱཾ ནཱལབྷནྟ།
وقتی یعقوب شنید که در مصر هنوز غله پیدا میشود، پسران خود را فرستاد تا غله بخرند. | 12 |
ཀིནྟུ མིསརདེཤེ ཤསྱཱནི སནྟི, ཡཱཀཱུབ྄ ཨིམཱཾ ཝཱརྟྟཱཾ ཤྲུཏྭཱ པྲཐམམ྄ ཨསྨཱཀཾ པཱུཪྻྭཔུརུཥཱན྄ མིསརཾ པྲེཥིཏཝཱན྄།
بار دوم که به مصر رفتند، یوسف خود را به برادرانش شناسانید، سپس ایشان را به حضور فرعون معرفی کرد. | 13 |
ཏཏོ དྭིཏཱིཡཝཱརགམནེ ཡཱུཥཕ྄ སྭབྷྲཱཏྲྀབྷིཿ པརིཙིཏོ྅བྷཝཏ྄; ཡཱུཥཕོ བྷྲཱཏརཿ ཕིརཽཎ྄ རཱཛེན པརིཙིཏཱ ཨབྷཝན྄།
پس از آن، یوسف پدر خود یعقوب و خانوادهٔ برادرانش را به مصر آورد که جمعاً هفتاد و پنج نفر بودند. | 14 |
ཨནནྟརཾ ཡཱུཥཕ྄ བྷྲཱཏྲྀགཎཾ པྲེཥྱ ནིཛཔིཏརཾ ཡཱཀཱུབཾ ནིཛཱན྄ པཉྩཱདྷིཀསཔྟཏིསཾཁྱཀཱན྄ ཛྙཱཏིཛནཱཾཤྩ སམཱཧཱུཏཝཱན྄།
به این ترتیب، یعقوب و همهٔ پسرانش به مصر رفتند و عاقبت در همان جا نیز فوت شدند، | 15 |
ཏསྨཱད྄ ཡཱཀཱུབ྄ མིསརདེཤཾ གཏྭཱ སྭཡམ྄ ཨསྨཱཀཾ པཱུཪྻྭཔུརུཥཱཤྩ ཏསྨིན྄ སྠཱནེ྅མྲིཡནྟ།
و جنازههای ایشان را به شکیم بردند و در آرامگاهی که ابراهیم از پسران حمور، پدر شکیم، خریده بود، به خاک سپردند. | 16 |
ཏཏསྟེ ཤིཁིམཾ ནཱིཏཱ ཡཏ྄ ཤྨཤཱནམ྄ ཨིབྲཱཧཱིམ྄ མུདྲཱདཏྭཱ ཤིཁིམཿ པིཏུ རྷམོརཿ པུཏྲེབྷྱཿ ཀྲཱིཏཝཱན྄ ཏཏྴྨཤཱནེ སྠཱཔཡཱཉྩཀྲིརེ།
«کمکم زمان تحقق وعدهٔ خدا به ابراهیم در مورد آزادی فرزندان او از مصر نزدیک میشد و تعداد ایشان نیز در مصر به سرعت فزونی مییافت. | 17 |
ཏཏཿ པརམ྄ ཨཱིཤྭར ཨིབྲཱཧཱིམཿ སནྣིདྷཽ ཤཔཐཾ ཀྲྀཏྭཱ ཡཱཾ པྲཏིཛྙཱཾ ཀྲྀཏཝཱན྄ ཏསྱཱཿ པྲཏིཛྙཱཡཱཿ ཕལནསམཡེ ནིཀཊེ སཏི ཨིསྲཱཡེལློཀཱ སིམརདེཤེ ཝརྡྡྷམཱནཱ བཧུསཾཁྱཱ ཨབྷཝན྄།
سپس، پادشاهی در مصر روی کار آمد که یوسف را نمیشناخت و از خدمات او خبر نداشت. | 18 |
ཤེཥེ ཡཱུཥཕཾ ཡོ ན པརིཙིནོཏི ཏཱདྲྀཤ ཨེཀོ ནརཔཏིརུཔསྠཱཡ
این پادشاه دشمن قوم ما بود و والدین عبرانی را مجبور میکرد نوزادان خود را در بیابان به حال خود بگذارند تا بمیرند. | 19 |
ཨསྨཱཀཾ ཛྙཱཏིབྷིཿ སཱརྡྡྷཾ དྷཱུརྟྟཏཱཾ ཝིདྷཱཡ པཱུཪྻྭཔུརུཥཱན྄ པྲཏི ཀུཝྱཝཧརཎཔཱུཪྻྭཀཾ ཏེཥཱཾ ཝཾཤནཱཤནཱཡ ཏེཥཱཾ ནཝཛཱཏཱན྄ ཤིཤཱུན྄ བཧི རྣིརཀྵེཔཡཏ྄།
«در همان زمان بود که موسی به دنیا آمد. او طفلی بسیار زیبا بود. پدر و مادرش سه ماه او را در خانه پنهان کردند. | 20 |
ཨེཏསྨིན྄ སམཡེ མཱུསཱ ཛཛྙེ, ས ཏུ པརམསུནྡརོ྅བྷཝཏ྄ ཏཐཱ པིཏྲྀགྲྀཧེ མཱསཏྲཡཔཪྻྱནྟཾ པཱལིཏོ྅བྷཝཏ྄།
در آخر وقتی مجبور شدند او را رها کنند، دختر فرعون، پادشاه مصر، او را یافت و به فرزندی پذیرفت. | 21 |
ཀིནྟུ ཏསྨིན྄ བཧིརྣིཀྵིཔྟེ སཏི ཕིརཽཎརཱཛསྱ ཀནྱཱ ཏམ྄ ཨུཏྟོལྱ ནཱིཏྭཱ དཏྟཀཔུཏྲཾ ཀྲྀཏྭཱ པཱལིཏཝཏཱི།
موسی تمام علوم و حکمت مصر را فرا گرفت تا جایی که شاهزادهای بانفوذ و سخنوری برجسته شد. | 22 |
ཏསྨཱཏ྄ ས མཱུསཱ མིསརདེཤཱིཡཱཡཱཿ སཪྻྭཝིདྱཱཡཱཿ པཱརདྲྀཥྭཱ སན྄ ཝཱཀྱེ ཀྲིཡཱཡཱཉྩ ཤཀྟིམཱན྄ ཨབྷཝཏ྄།
«وقتی موسی چهل ساله شد، روزی به فکرش رسید که دیداری از برادران اسرائیلی خود به عمل آورد. | 23 |
ས སམྤཱུརྞཙཏྭཱརིཾཤདྭཏྶརཝཡསྐོ བྷཱུཏྭཱ ཨིསྲཱཡེལཱིཡཝཾཤནིཛབྷྲཱཏྲྀན྄ སཱཀྵཱཏ྄ ཀརྟུཾ མཏིཾ ཙཀྲེ།
در این بازدید یک مصری را دید که به یک اسرائیلی ظلم میکرد. پس موسی به حمایت او رفت و آن مصری را کشت. | 24 |
ཏེཥཱཾ ཛནམེཀཾ ཧིཾསིཏཾ དྲྀཥྚྭཱ ཏསྱ སཔཀྵཿ སན྄ ཧིཾསིཏཛནམ྄ ཨུཔཀྲྀཏྱ མིསརཱིཡཛནཾ ཛགྷཱན།
موسی تصور میکرد برادران اسرائیلیاش متوجه شدهاند که خدا او را به کمک ایشان فرستاده است. ولی ایشان به هیچ وجه به این موضوع پی نبرده بودند. | 25 |
ཏསྱ ཧསྟེནེཤྭརསྟཱན྄ ཨུདྡྷརིཥྱཏི ཏསྱ བྷྲཱཏྲྀགཎ ཨིཏི ཛྙཱསྱཏི ས ཨིཏྱནུམཱནཾ ཙཀཱར, ཀིནྟུ ཏེ ན བུབུདྷིརེ།
«روز بعد، باز به دیدن آنان رفت. این بار دید که دو اسرائیلی با هم دعوا میکنند. پس سعی کرد ایشان را با هم آشتی دهد و گفت: عزیزان، شما با هم برادر هستید و نباید اینچنین با یکدیگر دعوا کنید! این کار اشتباهی است! | 26 |
ཏཏྤརེ ྅ཧནི ཏེཥཱམ྄ ཨུབྷཡོ རྫནཡོ ཪྻཱཀྐལཧ ཨུཔསྠིཏེ སཏི མཱུསཱཿ སམཱིཔཾ གཏྭཱ ཏཡོ རྨེལནཾ ཀརྟྟུཾ མཏིཾ ཀྲྀཏྭཱ ཀཐཡཱམཱས, ཧེ མཧཱཤཡཽ ཡུཝཱཾ བྷྲཱཏརཽ པརསྤརམ྄ ཨནྱཱཡཾ ཀུཏཿ ཀུརུཐཿ?
«ولی شخصی که مقصر بود به موسی گفت: چه کسی تو را حاکم و داور ما ساخته است؟ | 27 |
ཏཏཿ སམཱིཔཝཱསིནཾ པྲཏི ཡོ ཛནོ྅ནྱཱཡཾ ཙཀཱར ས ཏཾ དཱུརཱིཀྲྀཏྱ ཀཐཡཱམཱས, ཨསྨཱཀམུཔརི ཤཱསྟྲྀཏྭཝིཙཱརཡིཏྲྀཏྭཔདཡོཿ ཀསྟྭཱཾ ནིཡུཀྟཝཱན྄?
آیا میخواهی مرا هم بکشی، همانطور که دیروز آن مصری را کشتی؟ | 28 |
ཧྱོ ཡཐཱ མིསརཱིཡཾ ཧཏཝཱན྄ ཏཐཱ ཀིཾ མཱམཔི ཧནིཥྱསི?
«وقتی موسی این را شنید، ترسید و به سرزمین مِدیان گریخت و در آنجا همسری اختیار کرد و صاحب دو پسر شد. | 29 |
ཏདཱ མཱུསཱ ཨེཏཱདྲྀཤཱིཾ ཀཐཱཾ ཤྲུཏྭཱ པལཱཡནཾ ཙཀྲེ, ཏཏོ མིདིཡནདེཤཾ གཏྭཱ པྲཝཱསཱི སན྄ ཏསྠཽ, ཏཏསྟཏྲ དྭཽ པུཏྲཽ ཛཛྙཱཏེ།
«چهل سال بعد، روزی در بیابان نزدیک کوه سینا، فرشتهای در بوتهای شعلهور به او ظاهر شد. | 30 |
ཨནནྟརཾ ཙཏྭཱརིཾཤདྭཏྶརེཥུ གཏེཥུ སཱིནཡཔཪྻྭཏསྱ པྲཱནྟརེ པྲཛྭལིཏསྟམྦསྱ ཝཧྣིཤིཁཱཡཱཾ པརམེཤྭརདཱུཏསྟསྨཻ དརྴནཾ དདཽ།
موسی با دیدن این منظره، تعجب کرد و دوید تا آن را از نزدیک ببیند. اما ناگهان صدای خداوند به گوش او رسید که میگفت: | 31 |
མཱུསཱསྟསྨིན྄ དརྴནེ ཝིསྨཡཾ མཏྭཱ ཝིཤེཥཾ ཛྙཱཏུཾ ནིཀཊཾ གཙྪཏི,
من هستم خدای اجداد تو، خدای ابراهیم، خدای اسحاق، و خدای یعقوب. «موسی از ترس بر خود لرزید و دیگر جرأت نکرد به بوته نگاه کند. | 32 |
ཨེཏསྨིན྄ སམཡེ, ཨཧཾ ཏཝ པཱུཪྻྭཔུརུཥཱཎཱམ྄ ཨཱིཤྭརོ྅རྠཱད྄ ཨིབྲཱཧཱིམ ཨཱིཤྭར ཨིསྷཱཀ ཨཱིཤྭརོ ཡཱཀཱུབ ཨཱིཤྭརཤྩ, མཱུསཱམུདྡིཤྱ པརམེཤྭརསྱཻཏཱདྲྀཤཱི ཝིཧཱཡསཱིཡཱ ཝཱཎཱི བབྷཱུཝ, ཏཏཿ ས ཀམྤཱནྭིཏཿ སན྄ པུན རྣིརཱིཀྵིཏུཾ པྲགལྦྷོ ན བབྷཱུཝ།
خداوند به او فرمود: کفشهایت را درآور، زیرا جایی که بر آن ایستادهای، زمین مقدّس است. | 33 |
པརམེཤྭརསྟཾ ཛགཱད, ཏཝ པཱདཡོཿ པཱདུཀེ མོཙཡ ཡཏྲ ཏིཥྛསི སཱ པཝིཏྲབྷཱུམིཿ།
من غم و اندوه قوم خود را در مصر دیدهام و نالههای ایشان را شنیدهام و آمدهام تا نجاتشان دهم. پس بیا تا تو را به مصر بفرستم. | 34 |
ཨཧཾ མིསརདེཤསྠཱནཱཾ ནིཛལོཀཱནཱཾ དུརྡྡཤཱཾ ནིཏཱནྟམ྄ ཨཔཤྱཾ, ཏེཥཱཾ ཀཱཏཪྻྱོཀྟིཉྩ ཤྲུཏཝཱན྄ ཏསྨཱཏ྄ ཏཱན྄ ཨུདྡྷརྟྟུམ྄ ཨཝརུཧྱཱགམམ྄; ཨིདཱནཱིམ྄ ཨཱགཙྪ མིསརདེཤཾ ཏྭཱཾ པྲེཥཡཱམི།
«به این ترتیب، خدا همان کسی را به مصر بازگرداند که قوم اسرائیل او را رد کرده و به او گفته بودند: چه کسی تو را حاکم و داور ما ساخته است؟ خدا توسط فرشتهای که در بوتهٔ آتش ظاهر شد موسی را فرستاد تا هم حاکم ایشان باشد و هم نجاتدهندۀ ایشان. | 35 |
ཀསྟྭཱཾ ཤཱསྟྲྀཏྭཝིཙཱརཡིཏྲྀཏྭཔདཡོ རྣིཡུཀྟཝཱན྄, ཨིཏི ཝཱཀྱམུཀྟྭཱ ཏཻ ཪྻོ མཱུསཱ ཨཝཛྙཱཏསྟམེཝ ཨཱིཤྭརཿ སྟམྦམདྷྱེ དརྴནདཱཏྲཱ ཏེན དཱུཏེན ཤཱསྟཱརཾ མུཀྟིདཱཏཱརཉྩ ཀྲྀཏྭཱ པྲེཥཡཱམཱས།
موسی با معجزات بسیار قوم اسرائیل را از مصر بیرون آورد، و از دریای سرخ عبور داد و چهل سال ایشان را در بیابان هدایت کرد. | 36 |
ས ཙ མིསརདེཤེ སཱུཕྣཱམྣི སམུདྲེ ཙ པཤྩཱཏ྄ ཙཏྭཱརིཾཤདྭཏྶརཱན྄ ཡཱཝཏ྄ མཧཱཔྲཱནྟརེ ནཱནཱཔྲཀཱརཱཎྱདྦྷུཏཱནི ཀརྨྨཱཎི ལཀྵཎཱནི ཙ དརྴཡིཏྭཱ ཏཱན྄ བཧིཿ ཀྲྀཏྭཱ སམཱནིནཱཡ།
«همین موسی به قوم اسرائیل گفت: خدا از میان برادران شما، پیامبری مانند من برایتان خواهد فرستاد. | 37 |
པྲབྷུཿ པརམེཤྭརོ ཡུཥྨཱཀཾ བྷྲཱཏྲྀགཎསྱ མདྷྱེ མཱདྲྀཤམ྄ ཨེཀཾ བྷཝིཥྱདྭཀྟཱརམ྄ ཨུཏྤཱདཡིཥྱཏི ཏསྱ ཀཐཱཡཱཾ ཡཱུཡཾ མནོ ནིདྷཱསྱཐ, ཡོ ཛན ཨིསྲཱཡེལཿ སནྟཱནེབྷྱ ཨེནཱཾ ཀཐཱཾ ཀཐཡཱམཱས ས ཨེཥ མཱུསཱཿ།
«موسی در بیابان با نیاکان ما بود، یعنی با مجمعِ قوم خدا. او واسطهای بود بین قوم اسرائیل و آن فرشتهای که کلمات حیاتبخش را در کوه سینا به او داد تا آنها را به ما برساند. | 38 |
མཧཱཔྲཱནྟརསྠམཎྜལཱིམདྷྱེ྅པི ས ཨེཝ སཱིནཡཔཪྻྭཏོཔརི ཏེན སཱརྡྡྷཾ སཾལཱཔིནོ དཱུཏསྱ ཙཱསྨཏྤིཏྲྀགཎསྱ མདྷྱསྠཿ སན྄ ཨསྨབྷྱཾ དཱཏཝྱནི ཛཱིཝནདཱཡཀཱནི ཝཱཀྱཱནི ལེབྷེ།
ولی اجداد ما نخواستند مطیع موسی شوند. آنها او را رد کردند و خواستند که به مصر بازگردند. | 39 |
ཨསྨཱཀཾ པཱུཪྻྭཔུརུཥཱསྟམ྄ ཨམཱནྱཾ ཀཏྭཱ སྭེབྷྱོ དཱུརཱིཀྲྀཏྱ མིསརདེཤཾ པརཱཝྲྀཏྱ གནྟུཾ མནོབྷིརབྷིལཥྱ ཧཱརོཎཾ ཛགདུཿ,
ایشان به هارون گفتند: برای ما بتهایی بساز تا خدایان ما باشند و ما را به مصر بازگردانند، زیرا نمیدانیم بر سر این موسی که ما را از مصر بیرون آورد، چه آمده است! | 40 |
ཨསྨཱཀམ྄ ཨགྲེ྅གྲེ གནྟུམ྄ ཨསྨདརྠཾ དེཝགཎཾ ནིརྨྨཱཧི ཡཏོ ཡོ མཱུསཱ ཨསྨཱན྄ མིསརདེཤཱད྄ བཧིཿ ཀྲྀཏྭཱནཱིཏཝཱན྄ ཏསྱ ཀིཾ ཛཱཏཾ ཏདསྨཱབྷི རྣ ཛྙཱཡཏེ།
«پس بُتی به شکل گوساله ساختند و برایش قربانی کردند و به افتخار آنچه ساخته بودند، جشن گرفتند. | 41 |
ཏསྨིན྄ སམཡེ ཏེ གོཝཏྶཱཀྲྀཏིཾ པྲཏིམཱཾ ནིརྨྨཱཡ ཏཱམུདྡིཤྱ ནཻཝེདྱམུཏྨྲྀཛྱ སྭཧསྟཀྲྀཏཝསྟུནཱ ཨཱནནྡིཏཝནྟཿ།
از این رو خدا از آنان بیزار شد و ایشان را به حال خود گذاشت تا آفتاب، ماه و ستارگان را عبادت کنند! در کتاب انبیا، خداوند میفرماید: ای قوم اسرائیل، در آن چهل سالی که در بیابان سرگردان بودید، آیا برای من قربانی و هدایا آوردید؟ | 42 |
ཏསྨཱད྄ ཨཱིཤྭརསྟེཥཱཾ པྲཏི ཝིམུཁཿ སན྄ ཨཱཀཱཤསྠཾ ཛྱོཏིརྒཎཾ པཱུཛཡིཏུཾ ཏེབྷྱོ྅ནུམཏིཾ དདཽ, ཡཱདྲྀཤཾ བྷཝིཥྱདྭཱདིནཱཾ གྲནྠེཥུ ལིཁིཏམཱསྟེ, ཡཐཱ, ཨིསྲཱཡེལཱིཡཝཾཤཱ རེ ཙཏྭཱརིཾཤཏྶམཱན྄ པུརཱ། མཧཏི པྲཱནྟརེ སཾསྠཱ ཡཱུཡནྟུ ཡཱནི ཙ། བལིཧོམཱདིཀརྨྨཱཎི ཀྲྀཏཝནྟསྟུ ཏཱནི ཀིཾ། མཱཾ སམུདྡིཤྱ ཡུཥྨཱབྷིཿ པྲཀྲྀཏཱནཱིཏི ནཻཝ ཙ།
نه، عشق و علاقهٔ واقعی شما به بتهایتان بود، به پرستشگاهِ بُتِ مولِک، ستارۀ بت رِفان، و تمام آن بتهایی که ساخته بودید تا آنها را بپرستید. پس من نیز شما را به آن سوی بابِل تبعید خواهم کرد. | 43 |
ཀིནྟུ ཝོ མོལཀཱཁྱསྱ དེཝསྱ དཱུཥྱམེཝ ཙ། ཡུཥྨཱཀཾ རིམྥནཱཁྱཱཡཱ དེཝཏཱཡཱཤྩ ཏཱརཀཱ། ཨེཏཡོརུབྷཡོ རྨཱུརྟཱི ཡུཥྨཱབྷིཿ པརིཔཱུཛིཏེ། ཨཏོ ཡུཥྨཱཾསྟུ བཱབེལཿ པཱརཾ ནེཥྱཱམི ནིཤྩིཏཾ།
«اجداد ما در بیابان خیمهٔ عبادت را حمل میکردند. این خیمه درست مطابق آن نقشهای ساخته شده بود که خدا به موسی نشان داده بود. | 44 |
ཨཔརཉྩ ཡནྣིདརྴནམ྄ ཨཔཤྱསྟདནུསཱརེཎ དཱུཥྱཾ ནིརྨྨཱཧི ཡསྨིན྄ ཨཱིཤྭརོ མཱུསཱམ྄ ཨེཏདྭཱཀྱཾ བབྷཱཥེ ཏཏ྄ ཏསྱ ནིརཱུཔིཏཾ སཱཀྵྱསྭརཱུཔཾ དཱུཥྱམ྄ ཨསྨཱཀཾ པཱུཪྻྭཔུརུཥཻཿ སཧ པྲཱནྟརེ ཏསྠཽ།
سالها بعد، وقتی یوشع در سرزمین موعود، با اقوام بتپرست میجنگید، این خیمه را به آنجا آورد. قوم اسرائیل نیز تا زمان داوود پادشاه، در آن عبادت میکردند. | 45 |
པཤྩཱཏ྄ ཡིཧོཤཱུཡེན སཧིཏཻསྟེཥཱཾ ཝཾཤཛཱཏཻརསྨཏྤཱུཪྻྭཔུརུཥཻཿ སྭེཥཱཾ སམྨུཁཱད྄ ཨཱིཤྭརེཎ དཱུརཱིཀྲྀཏཱནཱམ྄ ཨནྱདེཤཱིཡཱནཱཾ དེཤཱདྷིཀྲྀཏིཀཱལེ སམཱནཱིཏཾ ཏད྄ དཱུཥྱཾ དཱཡཱུདོདྷིཀཱརཾ ཡཱཝཏ྄ ཏཏྲ སྠཱན ཨཱསཱིཏ྄།
«خدا نسبت به داوود عنایت خاصی داشت. داوود نیز از خداوند درخواست کرد تا این افتخار نصیبش گردد که برای خدای یعقوب محلی برای سکونت بنا کند. | 46 |
ས དཱཡཱུད྄ པརམེཤྭརསྱཱནུགྲཧཾ པྲཱཔྱ ཡཱཀཱུབ྄ ཨཱིཤྭརཱརྠམ྄ ཨེཀཾ དཱུཥྱཾ ནིརྨྨཱཏུཾ ཝཝཱཉྪ;
ولی در واقع سلیمان بود که آن را ساخت، همان معبد را. | 47 |
ཀིནྟུ སུལེམཱན྄ ཏདརྠཾ མནྡིརམ྄ ཨེཀཾ ནིརྨྨིཏཝཱན྄།
اما واقعیت این است که خدای متعال در معابدی که به دست انسان ساخته شده باشد، منزل نمیکند، چنانکه خودش از زبان نبی فرموده: | 48 |
ཏཐཱཔི ཡཿ སཪྻྭོཔརིསྠཿ ས ཀསྨིཾཤྩིད྄ ཧསྟཀྲྀཏེ མནྡིརེ ནིཝསཏཱིཏི ནཧི, བྷཝིཥྱདྭཱདཱི ཀཐཱམེཏཱཾ ཀཐཡཏི, ཡཐཱ,
آسمان، تخت سلطنت من است، و زمین کرسی زیر پایم. آیا میتوانید معبدی اینچنین برایم بسازید؟ آیا میتوانید چنین مکانی برای آسودن برایم بنا کنید؟ | 49 |
པརེཤོ ཝདཏི སྭརྒོ རཱཛསིཾཧཱསནཾ མམ། མདཱིཡཾ པཱདཔཱིཋཉྩ པྲྀཐིཝཱི བྷཝཏི དྷྲུཝཾ། ཏརྷི ཡཱུཡཾ ཀྲྀཏེ མེ ཀིཾ པྲནིརྨྨཱསྱཐ མནྡིརཾ། ཝིཤྲཱམཱཡ མདཱིཡཾ ཝཱ སྠཱནཾ ཀིཾ ཝིདྱཏེ ཏྭིཧ།
مگر دست من تمام این هستی را نیافریده است؟ | 50 |
སཪྻྭཱཎྱེཏཱནི ཝསྟཱུནི ཀིཾ མེ ཧསྟཀྲྀཏཱནི ན༎
«ای خدانشناسان، ای یاغیان! تا کی میخواهید مانند اجدادتان با روحالقدس مقاومت کنید؟ | 51 |
ཧེ ཨནཱཛྙཱགྲཱཧཀཱ ཨནྟཿཀརཎེ ཤྲཝཎེ ཙཱཔཝིཏྲལོཀཱཿ ཡཱུཡམ྄ ཨནཝརཏཾ པཝིཏྲསྱཱཏྨནཿ པྲཱཏིཀཱུལྱམ྄ ཨཱཙརཐ, ཡུཥྨཱཀཾ པཱུཪྻྭཔུརུཥཱ ཡཱདྲྀཤཱ ཡཱུཡམཔི ཏཱདྲྀཤཱཿ།
کدام پیامبری است که نیاکان شما او را شکنجه و آزار نداده باشند، پیامبرانی که آمدن آن مرد عادل، یعنی مسیح، را پیشگویی میکردند؟ و سرانجام مسیح را نیز گرفتید و کشتید! | 52 |
ཡུཥྨཱཀཾ པཱུཪྻྭཔུརུཥཱཿ ཀཾ བྷཝིཥྱདྭཱདིནཾ ནཱཏཱཌཡན྄? ཡེ ཏསྱ དྷཱརྨྨིཀསྱ ཛནསྱཱགམནཀཐཱཾ ཀཐིཏཝནྟསྟཱན྄ ཨགྷྣན྄ ཡཱུཡམ྄ ཨདྷཱུནཱ ཝིཤྭཱསགྷཱཏིནོ བྷཱུཏྭཱ ཏཾ དྷཱརྨྨིཀཾ ཛནམ྄ ཨཧཏ།
بله، شما عمداً با خدا و احکام او مخالفت میکنید، گرچه این احکام را از فرشتگان دریافت کردید.» | 53 |
ཡཱུཡཾ སྭརྒཱིཡདཱུཏགཎེན ཝྱཝསྠཱཾ པྲཱཔྱཱཔི ཏཱཾ ནཱཙརཐ།
سران قوم یهود از شنیدن این سخنان سخت برآشفتند و به شدت خشمگین شدند. | 54 |
ཨིམཱཾ ཀཐཱཾ ཤྲུཏྭཱ ཏེ མནཿསུ བིདྡྷཱཿ སནྟསྟཾ པྲཏི དནྟགྷརྵཎམ྄ ཨཀུཪྻྭན྄།
ولی استیفان پر از روحالقدس به سوی آسمان خیره شد و جلال خدا را دید و همچنین عیسی را که به دست راست خدا ایستاده بود. | 55 |
ཀིནྟུ སྟིཕཱནཿ པཝིཏྲེཎཱཏྨནཱ པཱུརྞོ བྷཱུཏྭཱ གགཎཾ པྲཏི སྠིརདྲྀཥྚིཾ ཀྲྀཏྭཱ ཨཱིཤྭརསྱ དཀྵིཎེ དཎྜཱཡམཱནཾ ཡཱིཤུཉྩ ཝིལོཀྱ ཀཐིཏཝཱན྄;
پس به ایشان گفت: «نگاه کنید! من آسمان را میبینم که گشوده شده و مسیح را میبینم که به دست راست خدا ایستاده است!» | 56 |
པཤྱ, མེགྷདྭཱརཾ མུཀྟམ྄ ཨཱིཤྭརསྱ དཀྵིཎེ སྠིཏཾ མཱནཝསུཏཉྩ པཤྱཱམི།
حاضرین که دیگر طاقت شنیدن این سخنان را نداشتند، گوشهای خود را گرفته، فریادی بلند سر دادند و بر سر استیفان ریختند، | 57 |
ཏདཱ ཏེ པྲོཙྩཻཿ ཤབྡཾ ཀྲྀཏྭཱ ཀརྞེཥྭངྒུལཱི རྣིདྷཱཡ ཨེཀཙིཏྟཱིབྷཱུཡ ཏམ྄ ཨཱཀྲམན྄།
و کشانکشان او را از شهر بیرون بردند تا سنگسارش کنند. شاهدان و متهمکنندگان او، عباهای خود را از تن درآوردند و پیش پای جوانی سولُس نام گذاشتند. | 58 |
པཤྩཱཏ྄ ཏཾ ནགརཱད྄ བཧིཿ ཀྲྀཏྭཱ པྲསྟརཻརཱགྷྣན྄ སཱཀྵིཎོ ལཱཀཱཿ ཤཽལནཱམྣོ ཡཱུནཤྩརཎསནྣིདྷཽ ནིཛཝསྟྲཱཎི སྠཱཔིཏཝནྟཿ།
در همان حالی که استیفان را سنگسار میکردند، او چنین دعا کرد: «ای عیسای خداوند، روح مرا بپذیر!» | 59 |
ཨནནྟརཾ ཧེ པྲབྷོ ཡཱིཤེ མདཱིཡམཱཏྨཱནཾ གྲྀཧཱཎ སྟིཕཱནསྱེཏི པྲཱརྠནཝཱཀྱཝདནསམཡེ ཏེ ཏཾ པྲསྟརཻརཱགྷྣན྄།
سپس روی زانوها افتاد و با صدای بلند گفت: «خداوندا، این گناه را به حساب آنان مگذار!» بعد از این دعا، جان سپرد. | 60 |
ཏསྨཱཏ྄ ས ཛཱནུནཱི པཱཏཡིཏྭཱ པྲོཙྩཻཿ ཤབྡཾ ཀྲྀཏྭཱ, ཧེ པྲབྷེ པཱཔམེཏད྄ ཨེཏེཥུ མཱ སྠཱཔཡ, ཨིཏྱུཀྟྭཱ མཧཱནིདྲཱཾ པྲཱཔྣོཏ྄།