پس شما باید من و اپلس را خدمتگزاران مسیح بدانید، که با روشن ساختن اسرار خدا، شما را از برکات الهی بهرهمند میسازیم. | 1 |
مهمترین وظیفهٔ یک خدمتگزار این است که دستورهای اربابش را به طور کامل اجرا کند. | 2 |
حال، آیا من خدمتگزار خوبی بودهام؟ میخواهم بدانید که برای من چندان مهم نیست که شما و یا دیگران دربارهٔ من چگونه قضاوت میکنید. حتی نظر خودم نیز برای من اهمیت ندارد! | 3 |
گرچه وجدانم راحت است، اما این مرا بیگناه نمیسازد. خداوند است که مرا خواهد آزمود و دربارۀ من قضاوت خواهد کرد. | 4 |
پس دربارۀ هیچکس پیش از وقت قضاوت نکنید تا اینکه خداوند بیاید. وقتی خداوند بازگردد، همه چیز را روشن خواهد ساخت و همه به وضوح خواهند دید که هر یک از ما در عمق وجودمان، چگونه شخصی بودهایم و با چه نیتی خدا را خدمت کردهایم. در آن زمان، خدا هر کس را همانقدر که سزاوار است، تحسین خواهد نمود. | 5 |
حال ای برادران و خواهران، من از خودم و اپلس نمونه آوردم، تا معنی این جمله را بیاموزید که میگوید: «از آنچه نوشته شده، فراتر نروید.» آنگاه به این دلیل که پیروِ یکی از رهبران خود هستید و نه پیروِ رهبری دیگر، به خود نخواهید بالید. | 6 |
چرا اینقدر به خود میبالید؟ مگر هر چه دارید، از خدا نیافتهاید؟ پس در این صورت چرا طوری رفتار میکنید که گویی با تلاش خودتان چیزی را کسب کردهاید؟ | 7 |
شما تصور میکنید هم اکنون تمام برکات روحانی را که میخواستید، به دست آوردهاید و از لحاظ روحانی بینیاز هستید. همچون سلاطین، بر تخت پادشاهی تکیه زدهاید و ما را به کلی فراموش کردهاید! ای کاش که واقعاً بر تخت سلطنت نشسته بودید، زیرا در آن صورت ما نیز میتوانستیم با شما سلطنت کنیم. | 8 |
گاهی فکر میکنم که انگار خدا، ما رسولان را در انتهای صف قرار داده است، صف اسیران جنگی که محکوم به مرگ هستند و در مقابل انظار مردم، به دنبال سپاهیان پیروزمند حرکت میکنند؛ زیرا ما در معرض تماشای فرشتگان و مردم قرار گرفتهایم. | 9 |
شما به ما میگویید: «اعتقاداتتان شما را تبدیل به افرادی احمق کرده است!» در صورتی که خودتان مسیحیانی دانا و باشعور هستید! ما ضعیفیم، اما شما قوی! همه ما را پست میشمارند، اما به شما احترام میگذارند! | 10 |
تا به این لحظه، همواره گرسنگی و تشنگی کشیدهایم؛ پوشاک نداشتهایم تا خود را از سرما حفظ کنیم؛ مورد بدرفتاری قرار گرفتهایم؛ و آواره و بیخانمان بودهایم. | 11 |
با دستهای خود، کار کرده و زحمت کشیدهایم تا زندگی خود را تأمین کنیم. هر که ما را لعنت کرد، برای او دعای خیر کردیم. هر که ما را آزار رساند، تحمل کردیم. | 12 |
وقتی به ما تهمت میزنند، با ملایمت جواب میدهیم. با این حال، همچون زباله و تفاله با ما رفتار میشود. | 13 |
من این مطالب را نمینویسم تا شما را خجل سازم، بلکه میخواهم شما را مانند فرزندان عزیز خود، نصیحت و راهنمایی کنم. | 14 |
زیرا اگرچه هزاران معلم روحانی داشته باشید، اما فقط یک پدر دارید و آن هم منم، چون من بودم که پیام انجیل را به شما رساندم و شما را به سوی مسیح عیسی هدایت نمودم. | 15 |
پس به شما التماس میکنم که از من سرمشق بگیرید و مانند من رفتار کنید. | 16 |
به همین دلیل تیموتائوس را میفرستم تا در این امر به شما کمک کند. او از کسانی است که بهوسیلۀ من به مسیح عیسی ایمان آورده و برایم همچون فرزندی عزیز و قابل اعتماد است. او تعالیمی را که من همه جا، در کلیساها میدهم، به یاد شما خواهد آورد. | 17 |
میدانم که بعضی از شما مغرور شدهاید، با این تصور که بار دیگر به دیدن شما نخواهم آمد. | 18 |
اما من خواهم آمد، و اگر خدا بخواهد بهزودی خواهم آمد تا ببینم آیا این اشخاص مغرور، فقط میتوانند سر و صدا راه بیندازند، یا اینکه واقعاً صاحب قدرتی از جانب خدا هستند. | 19 |
زیرا وقتی کسی ادعا دارد که خدا در قلب او سلطنت میکند، باید با اعمال خود آن را نشان دهد، نه فقط با سخنان خود. | 20 |
حال، خود انتخاب کنید، آیا ترجیح میدهید برای تنبیه و سرزنش نزد شما بیایم، یا با محبت و تواضع؟ | 21 |