< روت 4 >

و بوعز به دروازه آمده، آنجا نشست و اینک آن ولی که بوعز درباره او سخن گفته بود می‌گذشت، و به او گفت: «ای فلان! به اینجابرگشته، بنشین.» و او برگشته، نشست. ۱ 1
Now Boaz went up to the gate, and sat down there. Look, the near kinsman of whom Boaz spoke came by; to whom he said, "Come over here, friend, and sit down." He turned aside, and sat down.
و ده نفراز مشایخ شهر را برداشته، به ایشان گفت: «اینجابنشینید.» و ایشان نشستند. ۲ 2
He took ten men of the elders of the city, and said, "Sit down here." They sat down.
و به آن ولی گفت: «نعومی که از بلاد موآب برگشته است قطعه زمینی را که از برادر ما الیملک بود، می‌فروشد. ۳ 3
He said to the near kinsman, "Naomi, who has come back out of the country of Moab, is selling the parcel of land, which was our brother Elimelech's.
ومن مصلحت دیدم که تو را اطلاع داده، بگویم که آن را به حضور این مجلس و مشایخ قوم من بخر، پس اگر انفکاک می‌کنی، بکن، و اگر انفکاک نمی کنی مرا خبر بده تا بدانم، زیرا غیر از تو کسی نیست که انفکاک کند، و من بعد از تو هستم.» اوگفت: «من انفکاک می‌کنم.» ۴ 4
I thought to disclose it to you, saying, 'Buy it before those who sit here, and before the elders of my people.' If you will redeem it, redeem it; but if you will not redeem it, then tell me, that I may know. For there is no one to redeem it besides you; and I am after you." He said, "I will redeem it."
بوعز گفت: «درروزی که زمین را از دست نعومی می‌خری، ازروت موآبیه، زن متوفی نیز باید خرید، تا نام متوفی را بر میراثش برانگیزانی.» ۵ 5
Then Boaz said, "On the day you buy the field from the hand of Naomi and from Ruth the Moabitess, you must also acquire the widow of the deceased, to raise up the name of the deceased on his inheritance."
آن ولی گفت: «نمی توانم برای خود انفکاک کنم مبادا میراث خود را فاسد کنم، پس تو حق انفکاک مرا بر ذمه خود بگیر زیرا نمی توانم انفکاک نمایم.» ۶ 6
The near kinsman said, "I can't redeem it for myself, lest I mar my own inheritance. Take my right of redemption for yourself; for I can't redeem it."
و رسم انفکاک و مبادلت در ایام قدیم دراسرائیل به جهت اثبات هر امر این بود که شخص کفش خود را بیرون کرده، به همسایه خود می‌داد. و این در اسرائیل قانون شده است. ۷ 7
Now this was the custom in former time in Israel concerning redeeming and concerning exchanging, to confirm all things: a man took off his sandal, and gave it to his neighbor; and this was the way of attestation in Israel.
پس آن ولی به بوعز گفت: «آن را برای خود بخر.» و کفش خود را بیرون کرد. ۸ 8
So the near kinsman said to Boaz, "Buy it for yourself." And he took off his sandal and gave it to him.
و بوعز به مشایخ و به تمامی قوم گفت: «شما امروز شاهد باشید که تمامی مایملک الیملک و تمامی مایملک کلیون ومحلون را از دست نعومی خریدم. ۹ 9
Boaz said to the elders, and to all the people, "You are witnesses this day, that I have bought all that was Elimelech's, and all that was Kilion's and Mahlon's, from the hand of Naomi.
و هم روت موآبیه زن محلون را به زنی خود خریدم تا نام متوفی را بر میراثش برانگیزانم، و نام متوفی ازمیان برادرانش و از دروازه محله‌اش منقطع نشود، شما امروز شاهد باشید.» ۱۰ 10
Moreover Ruth the Moabitess, the wife of Mahlon, have I purchased to be my wife, to raise up the name of the deceased on his inheritance, that the name of the deceased may not be cut off from among his brothers, and from the gate of his place. You are witnesses this day."
و تمامی قوم که نزد دروازه بودند و مشایخ گفتند: «شاهد هستیم و خداوند این زن را که به خانه تو درآمد، مثل راحیل و لیه گرداند که خانه اسرائیل را بنا کردند، و تو در افراته کامیاب شو، ودر بیت لحم نامور باش. ۱۱ 11
All the people who were in the gate, and the elders, said, "We are witnesses. May Jehovah make the woman who has come into your house like Rachel and like Leah, which two built the house of Israel; and treat you worthily in Ephrathah, and be famous in Bethlehem.
و خانه تو مثل خانه فارص باشد که تامار برای یهودا زایید، ازاولادی که خداوند تو را از این دختر، خواهدبخشید.» ۱۲ 12
Let your house be like the house of Perez, whom Tamar bore to Judah, because of the offspring which Jehovah shall give you of this young woman."
پس بوعز روت را گرفت و او زن وی شد وبه او درآمد و خداوند او را حمل داد که پسری زایید. ۱۳ 13
So Boaz took Ruth, and she became his wife; and he went in to her, and Jehovah gave her conception, and she bore a son.
و زنان به نعومی گفتند: «متبارک بادخداوند که تو را امروز بی‌ولی نگذاشته است و نام او در اسرائیل بلند شود. ۱۴ 14
The women said to Naomi, "Blessed be Jehovah, who has not left you this day without a redeemer; and let his name be famous in Israel.
و او برایت تازه کننده جان و پرورنده پیری تو باشد، زیرا که عروست که تو را دوست می‌دارد و برایت از هفت پسر بهتراست، او را زایید.» ۱۵ 15
He shall be to you a restorer of life, and sustain you in your old age, for your daughter-in-law, who loves you, who is better to you than seven sons, has borne him."
و نعومی پسر را گرفته، در آغوش خود گذاشت و دایه او شد. ۱۶ 16
Naomi took the child, and laid it in her bosom, and looked after him.
و زنان همسایه‌اش، او را نام نهاده، گفتند برای نعومی پسری زاییده شد، و نام اورا عوبید خواندند و او پدر یسی پدر داوداست. ۱۷ 17
The women, her neighbors, gave him a name, saying, "There is a son born to Naomi." And they named him Obed. He is the father of Jesse, the father of David.
این است پیدایش فارص: فارص حصرون را آورد؛ ۱۸ 18
Now these are the generations of Perez: Perez became the father of Hezron,
و حصرون، رام را آورد؛ و رام، عمیناداب را آورد؛ ۱۹ 19
and Hezron became the father of Ram, and Ram became the father of Amminadab,
و عمیناداب نحشون راآورد؛ و نحشون سلمون را آورد؛ ۲۰ 20
and Amminadab became the father of Nahshon, and Nahshon became the father of Salmon,
و سلمون بوعز را آورد؛ و بوعز عوبید را آورد؛ ۲۱ 21
and Salmon became the father of Boaz, and Boaz became the father of Obed,
و عوبیدیسی را آورد؛ و یسی داود را آورد. ۲۲ 22
and Obed became the father of Jesse, and Jesse became the father of David.

< روت 4 >