سرود و مزمور داود ای خدا دل من مستحکم است. من خواهم سرایید و ترنم خواهم نمودو جلال من نیز. | ۱ 1 |
שִׁ֖יר מִזְמ֣וֹר לְדָוִֽד׃ נָכ֣וֹן לִבִּ֣י אֱלֹהִ֑ים אָשִׁ֥ירָה וַ֝אֲזַמְּרָ֗ה אַף־כְּבוֹדִֽי׃ |
ای عود و بربط بیدار شوید! من نیز در سحرگاه بیدار خواهم شد. | ۲ 2 |
ע֭וּרָֽה הַנֵּ֥בֶל וְכִנּ֗וֹר אָעִ֥ירָה שָּֽׁחַר׃ |
ای خداوند، تو را در میان قومها حمد خواهم گفت و در میان طایفهها تو را خواهم سرایید. | ۳ 3 |
אוֹדְךָ֖ בָעַמִּ֥ים ׀ יְהוָ֑ה וַ֝אֲזַמֶּרְךָ֗ בַּל־אֻמִּֽים׃ |
زیرا که رحمت توعظیم است، فوق آسمانها! و راستی تو تا افلاک میرسد! | ۴ 4 |
כִּֽי־גָד֣וֹל מֵֽעַל־שָׁמַ֣יִם חַסְדֶּ֑ךָ וְֽעַד־שְׁחָקִ֥ים אֲמִתֶּֽךָ׃ |
ای خدا، بر فوق آسمانها متعال باش وجلال تو بر تمامی زمین! | ۵ 5 |
ר֣וּמָה עַל־שָׁמַ֣יִם אֱלֹהִ֑ים וְעַ֖ל כָּל־הָאָ֣רֶץ כְּבוֹדֶֽךָ׃ |
تا محبوبان تو خلاصی یابند. بهدست راست خود نجات ده و مرا اجابت فرما. | ۶ 6 |
לְ֭מַעַן יֵחָלְצ֣וּן יְדִידֶ֑יךָ הוֹשִׁ֖יעָה יְמִֽינְךָ֣ וַעֲנֵֽנִי׃ |
خدا در قدوسیت خود سخن گفته است، پس وجد خواهم نمود. شکیم را تقسیم میکنم و وادی سکوت را خواهم پیمود. | ۷ 7 |
אֱלֹהִ֤ים ׀ דִּבֶּ֥ר בְּקָדְשׁ֗וֹ אֶעְלֹ֥זָה אֲחַלְּקָ֥ה שְׁכֶ֑ם וְעֵ֖מֶק סֻכּ֣וֹת אֲמַדֵּֽד׃ |
جلعاد از آن من است و منسی از آن من. و افرایم خود سر من. ویهودا عصای سلطنت من. | ۸ 8 |
לִ֤י גִלְעָ֨ד ׀ לִ֤י מְנַשֶּׁ֗ה וְ֭אֶפְרַיִם מָע֣וֹז רֹאשִׁ֑י יְ֝הוּדָ֗ה מְחֹקְקִֽי׃ |
موآب ظرف شست وشوی من است، و بر ادوم نعلین خود را خواهمانداخت و بر فلسطین فخر خواهم نمود. | ۹ 9 |
מוֹאָ֤ב ׀ סִ֬יר רַחְצִ֗י עַל־אֱ֭דוֹם אַשְׁלִ֣יךְ נַעֲלִ֑י עֲלֵֽי־פְ֝לֶ֗שֶׁת אֶתְרוֹעָֽע׃ |
کیست که مرا به شهر حصین درآورد؟ کیست که مرا به ادوم رهبری نماید؟ | ۱۰ 10 |
מִ֣י יֹ֭בִלֵנִי עִ֣יר מִבְצָ֑ר מִ֖י נָחַ֣נִי עַד־אֱדֽוֹם׃ |
آیا نه توای خداکه ما را ترک کردهای؟ و توای خدا که بالشکرهای ما بیرون نمی آیی؟ | ۱۱ 11 |
הֲלֹֽא־אֱלֹהִ֥ים זְנַחְתָּ֑נוּ וְֽלֹא־תֵצֵ֥א אֱ֝לֹהִ֗ים בְּצִבְאֹתֵֽינוּ׃ |
ما را بر دشمن امداد فرما، زیرا که مدد انسان باطل است. | ۱۲ 12 |
הָֽבָה־לָּ֣נוּ עֶזְרָ֣ת מִצָּ֑ר וְ֝שָׁ֗וְא תְּשׁוּעַ֥ת אָדָֽם׃ |
درخدا با شجاعت کار خواهیم کرد و او دشمنان مارا پایمال خواهد نمود. | ۱۳ 13 |
בֵּֽאלֹהִ֥ים נַעֲשֶׂה־חָ֑יִל וְ֝ה֗וּא יָב֥וּס צָרֵֽינוּ׃ |