دل پادشاه مثل نهرهای آب در دست خداوند است، آن را به هر سو که بخواهد برمی گرداند. | ۱ 1 |
פַּלְגֵי־מַיִם לֶב־מֶלֶךְ בְּיַד־יְהֹוָה עַֽל־כׇּל־אֲשֶׁר יַחְפֹּץ יַטֶּֽנּוּ׃ |
هر راه انسان در نظر خودش راست است، اماخداوند دلها را میآزماید. | ۲ 2 |
כׇּֽל־דֶּרֶךְ־אִישׁ יָשָׁר בְּעֵינָיו וְתֹכֵן לִבּוֹת יְהֹוָֽה׃ |
عدالت و انصاف را بجا آوردن، نزد خداونداز قربانیها پسندیده تر است. | ۳ 3 |
עֲשֹׂה צְדָקָה וּמִשְׁפָּט נִבְחָר לַיהֹוָה מִזָּֽבַח׃ |
چشمان بلند و دل متکبر و چراغ شریران، گناه است. | ۴ 4 |
רוּם־עֵינַיִם וּרְחַב־לֵב נִר רְשָׁעִים חַטָּֽאת׃ |
فکرهای مرد زرنگ تمام به فراخی میانجامد، اما هرکه عجول باشد برای احتیاج تعجیل میکند. | ۵ 5 |
מַחְשְׁבוֹת חָרוּץ אַךְ־לְמוֹתָר וְכׇל־אָץ אַךְ־לְמַחְסֽוֹר׃ |
تحصیل گنجها به زبان دروغگو، بخاری است بر هوا شده برای جویندگان موت. | ۶ 6 |
פֹּעַל אֹצָרוֹת בִּלְשׁוֹן שָׁקֶר הֶבֶל נִדָּף מְבַקְשֵׁי־מָֽוֶת׃ |
ظلم شریران ایشان را به هلاکت میاندازد، زیرا که از بجا آوردن انصاف ابا مینمایند. | ۷ 7 |
שֹׁד־רְשָׁעִים יְגוֹרֵם כִּי מֵאֲנוּ לַעֲשׂוֹת מִשְׁפָּֽט׃ |
طریق مردی که زیر بار (گناه ) باشد بسیار کج است، اما اعمال مرد طاهر، مستقیم است. | ۸ 8 |
הֲפַכְפַּךְ דֶּרֶךְ אִישׁ וָזָר וְזַךְ יָשָׁר פׇּעֳלֽוֹ׃ |
در زاویه پشت بام ساکن شدن بهتر است، ازساکن بودن با زن ستیزه گر در خانه مشترک. | ۹ 9 |
טוֹב לָשֶׁבֶת עַל־פִּנַּת־גָּג מֵאֵשֶׁת מִדְיָנִים וּבֵית חָֽבֶר׃ |
جان شریر مشتاق شرارت است، و برهمسایه خود ترحم نمی کند. | ۱۰ 10 |
נֶפֶשׁ רָשָׁע אִוְּתָה־רָע לֹֽא־יֻחַן בְּעֵינָיו רֵעֵֽהוּ׃ |
چون استهزاکننده سیاست یابد جاهلان حکمت میآموزند، و چون مرد حکیم تربیت یابد معرفت را تحصیل مینماید. | ۱۱ 11 |
בַּֽעֲנׇשׁ־לֵץ יֶחְכַּם־פֶּתִי וּבְהַשְׂכִּיל לְחָכָם יִקַּח־דָּֽעַת׃ |
مرد عادل در خانه شریر تامل میکند که چگونه اشرار به تباهی واژگون میشوند. | ۱۲ 12 |
מַשְׂכִּיל צַדִּיק לְבֵית רָשָׁע מְסַלֵּף רְשָׁעִים לָרָֽע׃ |
هرکه گوش خود را از فریاد فقیر میبندد، او نیز فریاد خواهد کرد و مستجاب نخواهد شد. | ۱۳ 13 |
אֹטֵם אׇזְנוֹ מִזַּעֲקַת־דָּל גַּֽם־הוּא יִקְרָא וְלֹא יֵעָנֶֽה׃ |
هدیهای در خفا خشم را فرو مینشاند، ورشوهای در بغل، غضب سخت را. | ۱۴ 14 |
מַתָּן בַּסֵּתֶר יִכְפֶּה־אָף וְשֹׁחַד בַּחֵק חֵמָה עַזָּֽה׃ |
انصاف کردن خرمی عادلان است، اما باعث پریشانی بدکاران میباشد. | ۱۵ 15 |
שִׂמְחָה לַצַּדִּיק עֲשׂוֹת מִשְׁפָּט וּמְחִתָּה לְפֹעֲלֵי אָֽוֶן׃ |
هرکه از طریق تعقل گمراه شود، درجماعت مردگان ساکن خواهد گشت. | ۱۶ 16 |
אָדָם תּוֹעֶה מִדֶּרֶךְ הַשְׂכֵּל בִּקְהַל רְפָאִים יָנֽוּחַ׃ |
هرکه عیش را دوست دارد محتاج خواهدشد، و هرکه شراب و روغن را دوست دارددولتمند نخواهد گردید. | ۱۷ 17 |
אִישׁ מַחְסוֹר אֹהֵב שִׂמְחָה אֹהֵב יַֽיִן־וָשֶׁמֶן לֹא יַעֲשִֽׁיר׃ |
شریران فدیه عادلان میشوند وخیانتکاران به عوض راستان. | ۱۸ 18 |
כֹּפֶר לַצַּדִּיק רָשָׁע וְתַחַת יְשָׁרִים בּוֹגֵֽד׃ |
در زمین بایر ساکن بودن بهتر است از بودن با زن ستیزه گر و جنگجوی. | ۱۹ 19 |
טוֹב שֶׁבֶת בְּאֶֽרֶץ־מִדְבָּר מֵאֵשֶׁת (מדונים) [מִדְיָנִים] וָכָֽעַס׃ |
در منزل حکیمان خزانه مرغوب و روغن است، اما مرد احمق آنها را تلف میکند. | ۲۰ 20 |
אוֹצָר ׀ נֶחְמָד וָשֶׁמֶן בִּנְוֵה חָכָם וּכְסִיל אָדָם יְבַלְּעֶֽנּוּ׃ |
هرکه عدالت و رحمت را متابعت کند، حیات و عدالت و جلال خواهد یافت. | ۲۱ 21 |
רֹדֵף צְדָקָה וָחָסֶד יִמְצָא חַיִּים צְדָקָה וְכָבֽוֹד׃ |
مرد حکیم به شهر جباران برخواهد آمد، وقلعه اعتماد ایشان را به زیر میاندازد. | ۲۲ 22 |
עִיר גִּבֹּרִים עָלָה חָכָם וַיֹּרֶד עֹז מִבְטֶחָֽהֿ׃ |
هرکه دهان و زبان خویش را نگاه دارد، جان خود را از تنگیها محافظت مینماید. | ۲۳ 23 |
שֹׁמֵר פִּיו וּלְשׁוֹנוֹ שֹׁמֵר מִצָּרוֹת נַפְשֽׁוֹ׃ |
مرد متکبر و مغرور مسمی به استهزاکننده میشود، و به افزونی تکبر عمل میکند. | ۲۴ 24 |
זֵד יָהִיר לֵץ שְׁמוֹ עוֹשֶׂה בְּעֶבְרַת זָדֽוֹן׃ |
شهوت مرد کاهل او را میکشد، زیرا که دستهایش از کار کردن ابا مینماید. | ۲۵ 25 |
תַּאֲוַת עָצֵל תְּמִיתֶנּוּ כִּֽי־מֵאֲנוּ יָדָיו לַעֲשֽׂוֹת׃ |
هستند که همه اوقات به شدت حریص میباشند، اما مرد عادل بذل میکند و امساک نمی نماید. | ۲۶ 26 |
כׇּל־הַיּוֹם הִתְאַוָּה תַאֲוָה וְצַדִּיק יִתֵּן וְלֹא יַחְשֹֽׂךְ׃ |
قربانی های شریران مکروه است، پس چندمرتبه زیاده هنگامی که به عوض بدی آنها رامی گذرانند. | ۲۷ 27 |
זֶבַח רְשָׁעִים תּוֹעֵבָה אַף כִּֽי־בְזִמָּה יְבִיאֶֽנּוּ׃ |
شاهد دروغگو هلاک میشود، اما کسیکه استماع نماید به راستی تکلم خواهد کرد. | ۲۸ 28 |
עֵד־כְּזָבִים יֹאבֵד וְאִישׁ שׁוֹמֵעַ לָנֶצַח יְדַבֵּֽר׃ |
مرد شریر روی خود را بیحیا میسازد، ومرد راست، طریق خویش را مستحکم میکند. | ۲۹ 29 |
הֵעֵז אִישׁ רָשָׁע בְּפָנָיו וְיָשָׁר הוּא ׀ (יכין דרכיו) [יָבִין דַּרְכּֽוֹ]׃ |
حکمتی نیست و نه فطانتی و نه مشورتی که به ضد خداوند بهکار آید. | ۳۰ 30 |
אֵין חׇכְמָה וְאֵין תְּבוּנָה וְאֵין עֵצָה לְנֶגֶד יְהֹוָֽה׃ |
اسب برای روز جنگ مهیا است، اما نصرت از جانب خداوند است. | ۳۱ 31 |
סוּס מוּכָן לְיוֹם מִלְחָמָה וְלַיהֹוָה הַתְּשׁוּעָֽה׃ |