خراب کننده در مقابل تو برمی آید. حصاررا حفظ کن، راه را دیدبانی نما، کمر خود راقوی گردان و قوت خویش را بسیار زیاد کن. | ۱ 1 |
עלה מפיץ על פניך נצור מצורה צפה דרך חזק מתנים אמץ כח מאד |
زیرا خداوند عظمت یعقوب را مثل عظمت اسرائیل باز میآورد و تاراج کنندگان ایشان را تاراج میکنند و شاخه های موهای ایشان را تلف مینمایند. | ۲ 2 |
כי שב יהוה את גאון יעקב כגאון ישראל כי בקקום בקקים וזמריהם שחתו |
سپر جباران او سرخ شده و مردان جنگی به قرمز ملبس و ارابهها در روز تهیه او ازفولاد لامع است و نیزهها متحرک میباشد. | ۳ 3 |
מגן גבריהו מאדם אנשי חיל מתלעים באש פלדת הרכב ביום הכינו והברשים הרעלו |
ارابهها را در کوچهها بتندی میرانند، درچهارسوها بهم برمی خورند. نمایش آنها مثل مشعلها است و مانند برقها میدوند. | ۴ 4 |
בחוצות יתהוללו הרכב ישתקשקון ברחבות מראיהן כלפידים--כברקים ירוצצו |
او بزرگان خود را به یاد میآورد و ایشان در راه رفتن لغزش میخورند. دوان دوان به حصار میآیند ومنجنیق را حاضر میسازند. | ۵ 5 |
יזכר אדיריו--יכשלו בהלכותם (בהליכתם) ימהרו חומתה והכן הסכך |
دروازه های نهرهاگشاده است و قصر گداخته میگردد. | ۶ 6 |
שערי הנהרות נפתחו וההיכל נמוג |
و حصب برهنه شده، (به اسیری ) برده میشود و کنیزانش مثل ناله فاختهها سینه زنان ناله میکنند. | ۷ 7 |
והצב גלתה העלתה ואמהתיה מנהגות כקול יונים מתפפת על לבבהן |
و نینوااز روزی که به وجود آمد، مانند برکه آب میبود. اما اهلش فرار میکنند، (و اگرچه صدا میزنند)که «بایستید! بایستید!»، لیکن احدی ملتفت نمی شود. | ۸ 8 |
ונינוה כברכת מים מימי היא והמה נסים עמדו עמדו ואין מפנה |
نقره را غارت کنید و طلا را به یغما برید زیراکه اندوخته های او را و کثرت هرگونه متاع نفیسهاش را انتهایی نیست. | ۹ 9 |
בזו כסף בזו זהב ואין קצה לתכונה--כבד מכל כלי חמדה |
او خالی و ویران وخراب است و دلش گداخته و زانوهایش لرزان ودر همه کمرها درد شدید میباشد و رنگ رویهای همه پریده است. | ۱۰ 10 |
בוקה ומבוקה ומבלקה ולב נמס ופק ברכים וחלחלה בכל מתנים ופני כלם קבצו פארור |
بیشه شیران و مرتع شیران ژیان کجا است که در آن شیر نر و شیر ماده و شیر بچه میخرامیدند و ترسانندهای نبود؟ | ۱۱ 11 |
איה מעון אריות ומרעה הוא לכפרים--אשר הלך אריה לביא שם גור אריה ואין מחריד |
شیر نر برای حاجت بچه های خود میدرید وبه جهت شیرهای مادهاش خفه میکرد ومغاره های خود را از شکار و بیشه های خویش رااز صید پر میساخت. | ۱۲ 12 |
אריה טרף בדי גרותיו ומחנק ללבאתיו וימלא טרף חריו ומענתיו טרפה |
اما الان یهوه صبایوت میگوید: «من به ضدتو هستم و ارابه هایش را به دود خواهم سوزانید وشمشیر، شیران ژیان تو را هلاک خواهد ساخت و شکار تو را از زمین منقطع خواهم نمود و آوازایلچیانت دیگر مسموع نخواهد شد.» | ۱۳ 13 |
הנני אליך נאם יהוה צבאות והבערתי בעשן רכבה וכפיריך תאכל חרב והכרתי מארץ טרפך ולא ישמע עוד קול מלאככה |