و یونس از شکم ماهی نزد یهوه خدای خود دعا نمود | ۱ 1 |
و گفت: «در تنگی خودخداوند را خواندم و مرا مستجاب فرمود. ازشکم هاویه تضرع نمودم و آواز مرا شنیدی. (Sheol h7585) | ۲ 2 |
زیرا که مرا به ژرفی در دل دریاها انداختی وسیلها مرا احاطه نمود. جمیع خیزابها و موجهای تو بر من گذشت. | ۳ 3 |
و من گفتم از پیش چشم توانداخته شدم. لیکن هیکل قدس تو را باز خواهم دید. | ۴ 4 |
آبها مرا تا بهجان احاطه نمود و لجه دورمرا گرفت و علف دریا بسر من پیچیده شد. | ۵ 5 |
به بنیان کوهها فرود رفتم و زمین به بندهای خود تا به ابد مرا درگرفت. اما توای یهوه خدایم حیات مرااز حفره برآوردی. | ۶ 6 |
چون جان من در اندرونم بیتاب شد، خداوند را بیاد آوردم و دعای من نزدتو به هیکل قدست رسید. | ۷ 7 |
آنانی که اباطیل دروغ را منظور میدارند، احسان های خویش را ترک مینمایند. | ۸ 8 |
اما من به آواز تشکر برای تو قربانی خواهم گذرانید، و به آنچه نذر کردم وفا خواهم نمود. نجات از آن خداوند است.» | ۹ 9 |
پس خداوند ماهی را امر فرمود و یونس را بر خشکی قی کرد. | ۱۰ 10 |