کیست که مثل مرد حکیم باشد وکیست که تفسیر امر را بفهمد؟ حکمت روی انسان راروشن میسازد و سختی چهره او تبدیل میشود. | ۱ 1 |
من تو را میگویم حکم پادشاه را نگاه دار واین را بهسبب سوگند خدا. | ۲ 2 |
شتاب مکن تا ازحضور وی بروی و در امر بد جزم منما زیرا که اوهرچه میخواهد به عمل میآورد. | ۳ 3 |
جایی که سخن پادشاه است قوت هست و کیست که به اوبگوید چه میکنی؟ | ۴ 4 |
هرکه حکم را نگاه داردهیچ امر بد را نخواهد دید. و دل مرد حکیم وقت و قانون را میداند. | ۵ 5 |
زیرا که برای هر مطلب وقتی و قانونی است چونکه شرارت انسان بر وی سنگین است. | ۶ 6 |
زیرا آنچه را که واقع خواهد شداو نمی داند؛ و کیست که او را خبر دهد که چگونه خواهد شد؟ | ۷ 7 |
کسی نیست که بر روح تسلطداشته باشد تا روح خود را نگاه دارد و کسی برروز موت تسلط ندارد؛ و در وقت جنگ مرخصی نیست و شرارت صاحبش را نجات نمی دهد. | ۸ 8 |
این همه را دیدم و دل خود را بر هر عملی که زیر آفتاب کرده شود مشغول ساختم، وقتی که انسان بر انسان به جهت ضررش حکمرانی میکند. | ۹ 9 |
و همچنین دیدم که شریران دفن شدند، و آمدند و از مکان مقدس رفتند و درشهری که در آن چنین عمل نمودند فراموش شدند. این نیز بطالت است. | ۱۰ 10 |
چونکه فتوی برعمل بد بزودی مجرا نمی شود، از این جهت دل بنی آدم در اندرون ایشان برای بدکرداری جازم می شود. | ۱۱ 11 |
اگرچه گناهکار صد مرتبه شرارت ورزد و عمر دراز کند، معهذا میدانم برای آنانی که از خدا بترسند و به حضور وی خائف باشندسعادتمندی خواهد بود. | ۱۲ 12 |
اما برای شریرسعادتمندی نخواهد بود و مثل سایه، عمر درازنخواهد کرد چونکه از خدا نمی ترسد. | ۱۳ 13 |
بطالتی هست که بر روی زمین کرده میشود، یعنی عادلان هستند که بر ایشان مثل عمل شریران واقع میشود و شریراناند که بر ایشان مثل عمل عادلان واقع میشود. پس گفتم که این نیز بطالت است. | ۱۴ 14 |
آنگاه شادمانی را مدح کردم زیرا که برای انسان زیر آسمان چیزی بهتر از این نیست که بخورد و بنوشد و شادی نماید و این در تمامی ایام عمرش که خدا در زیر آفتاب به وی دهد درمحنتش با او باقی ماند. | ۱۵ 15 |
چونکه دل خود را بر آن نهادم تا حکمت رابفهمم و تا شغلی را که بر روی زمین کرده شودببینم (چونکه هستند که شب و روز خواب را به چشمان خود نمی بینند)، | ۱۶ 16 |
آنگاه تمامی صنعت خدا را دیدم که انسان، کاری را که زیر آفتاب کرده میشود نمی تواند درک نماید و هرچند انسان برای تجسس آن زیاده تر تفحص نماید آن راکمتر درک مینماید و اگرچه مرد حکیم نیز گمان برد که آن را میداند اما آن را درک نخواهد نمود. | ۱۷ 17 |