لهذا هر نوع کینه و هر مکر و ریا و حسد وهرقسم بدگویی را ترک کرده، | ۱ 1 |
بنابراین، وجود خود را از هر نوع کینه و دشمنی، فریب و دورویی، حسادت و بدگویی، پاک سازید. |
چون اطفال نوزاده، مشتاق شیر روحانی و بیغش باشید تا از آن برای نجات نمو کنید، | ۲ 2 |
شما که مهر و محبت خداوند را در زندگی خود چشیدهاید، مانند یک نوزاد، مشتاق شیر خالص روحانی باشید، تا با خوردن آن، در نجاتی که به دست آوردهاید، رشد نمایید. |
اگرفی الواقع چشیدهاید که خداوند مهربان است. | ۳ 3 |
و به او تقرب جسته، یعنی به آن سنگ زنده رد شده از مردم، لکن نزد خدا برگزیده و مکرم. | ۴ 4 |
میدانید که مسیح، آن سنگ زندهای است که خدا مقرر فرموده تا عمارت روحانی خود را بر آن بنا کند. گرچه انسانها او را رد کردند، اما او نزد خدا برگزیده و گرانبهاست. پس به سوی او بیایید، |
شما نیز مثل سنگهای زنده بنا کرده میشوید به عمارت روحانی و کهانت مقدس تا قربانی های روحانی و مقبول خدا را بواسطه عیسی مسیح بگذرانید. | ۵ 5 |
تا شما نیز مانند سنگهای زنده در دست خدا، در بنای آن عمارت و عبادتگاه روحانی به کار روید. مهمتر اینکه شما در این عبادتگاه، کاهن مقدّس نیز میباشید. پس قربانیهای روحانی مقبول و مورد پسند خدا را توسط عیسی مسیح تقدیم کنید. |
بنابراین، در کتاب مکتوب است که «اینک مینهم در صهیون سنگی سر زاویه برگزیده و مکرم و هرکه به وی ایمان آورد خجل نخواهد شد.» | ۶ 6 |
در کتب مقدّس آمده است که: «من در اورشلیم سنگی میگذارم، سنگ زاویۀ برگزیده و گرانبها، و هر که به او توکل کند، سرافکنده نخواهد شد.» |
پس شما را که ایمان دارید اکرام است، لکن آنانی را که ایمان ندارند، «آن سنگی که معماران رد کردند، همان سر زاویه گردید»، | ۷ 7 |
این «سنگ» برای شما که ایمان دارید، بسیار گرانبهاست، اما برای بیایمانان همان سنگی است که دربارهاش گفته شده: «سنگی که معماران دور افکندند، سنگ اصلی ساختمان شده است.» |
و «سنگ لغزش دهنده و صخره مصادم»، زیرا که اطاعت کلام نکرده، لغزش میخورند که برای همین معین شدهاند. | ۸ 8 |
همچنین، در کتب مقدّس آمده است: «او سنگی است که سبب لغزش میشود و صخرهای است که باعث سقوط میگردد.» سقوط و افتادن آنها به این دلیل است که از کلام خدا اطاعت نمیکنند، بنابراین آنچه برای آنها مقدر شده بود، بر سرشان میآید. |
لکن شما قبیله برگزیده و کهانت ملوکانه وامت مقدس و قومی که ملک خاص خدا باشدهستید تا فضایل او را که شما را از ظلمت، به نورعجیب خود خوانده است، اعلام نمایید. | ۹ 9 |
اما شما مانند آنان نیستید. شما برگزیدگان خدا، و کاهنان پادشاهمان عیسی، و قومی مقدّس میباشید، تا نیکویی خدا را به دیگران نشان دهید، زیرا او شما را از تاریکی به نور شگفتانگیز خود دعوت نموده است. |
که سابق قومی نبودید و الان قوم خدا هستید. آن وقت از رحمت محروم، اما الحال رحمت کرده شدهاید. | ۱۰ 10 |
زمانی شما هیچ هویت نداشتید، اما اکنون قوم خدا میباشید؛ زمانی از رحمت و مهربانی خدا بیبهره بودید، اما حال، مورد لطف و رحمت او قرار گرفتهاید. |
ای محبوبان، استدعا دارم که چون غریبان و بیگانگان از شهوات جسمی که با نفس در نزاع هستند، اجتناب نمایید؛ | ۱۱ 11 |
برادران عزیز، شما در این دنیا رهگذری بیش نیستید، و خانهٔ اصلی شما در آسمان است. از این رو، خواهش میکنم خود را از لذات گناهآلود این دنیا دور نگاه دارید. شما برای این قبیل امیال و هوسها ساخته نشدهاید؛ به همین دلیل است که آنها با روح و جان شما در جنگ و جدالند. |
و سیرت خود را درمیان امتها نیکو دارید تا در همان امری که شمارا مثل بدکاران بد میگویند، از کارهای نیکوی شما که ببینند، در روز تفقد، خدا را تمجیدنمایند. | ۱۲ 12 |
مراقب رفتار خود نزد اطرافیان بیایمانتان باشید؛ چه، در این صورت، حتی اگر ایشان شما را متهم به بدکاری نمایند، اما در زمان بازگشت مسیح، خدا را به سبب کارهای نیکتان، تمجید خواهند کرد. |
لهذا هر منصب بشری را بخاطر خداونداطاعت کنید، خواه پادشاه را که فوق همه است، | ۱۳ 13 |
به خاطر خداوند، از مقامات کشور اطاعت نمایید، خواه از رهبر مملکت، و خواه از مأمورین دولت که از سوی رهبر منصوب شدهاند تا خلافکاران را مجازات کنند و درستکاران را تحسین نمایند. |
و خواه حکام را که رسولان وی هستند، بجهت انتقام کشیدن از بدکاران و تحسین نیکوکاران. | ۱۴ 14 |
زیرا که همین است اراده خدا که به نیکوکاری خود، جهالت مردمان بیفهم را ساکت نمایید، | ۱۵ 15 |
خواست خدا این است که شما درستکار باشید تا به این ترتیب دهان اشخاص نادانی را که از شما ایراد میگیرند ببندید. |
مثل آزادگان، اما نه مثل آنانی که آزادی خود را پوشش شرارت میسازند بلکه چون بندگان خدا. | ۱۶ 16 |
درست است که شما از قید و بند احکام مذهبی آزاد شدهاید، اما این به آن معنی نیست که میتوانید به هر کار نادرستی دست بزنید، بلکه آزادی خود را باید برای اجرای خواست خدا به کار ببرید. |
همه مردمان را احترام کنید. برادران را محبت نمایید. از خدا بترسید. پادشاه رااحترام نمایید. | ۱۷ 17 |
به همه احترام کنید؛ ایمانداران را دوست بدارید؛ از خدا بترسید؛ به پادشاه احترام بگذارید. |
ای نوکران، مطیع آقایان خود باشید با کمال ترس؛ و نه فقط صالحان و مهربانان را بلکه کج خلقان را نیز. | ۱۸ 18 |
شما خدمتکاران، باید مطیع اربابان خود باشید و به ایشان احترام کامل بگذارید، نه فقط به اربابان مهربان و با ملاحظه، بلکه به آنانی نیز که سختگیر و تندخو هستند. |
زیرا این ثواب است که کسی بجهت ضمیری که چشم بر خدا دارد، در وقتی که ناحق زحمت میکشد، دردها را متحمل شود. | ۱۹ 19 |
اگر به خاطر انجام ارادهٔ خدا، به ناحق متحمل رنج و زحمت شوید، خدا شما را اجر خواهد داد. |
زیرا چه فخر دارد هنگامی که گناهکار بوده، تازیانه خورید و متحمل آن شوید. لکن اگرنیکوکار بوده، زحمت کشید و صبر کنید، این نزدخدا ثواب است. | ۲۰ 20 |
اگر به سبب اعمال بد و نادرست مجازات شوید، چه افتخاری دارد؟ اما اگر به سبب درستکاری و نیکوکاری، رنج و زحمت ببینید و بدون شکایت آن را تحمل نمایید، آنگاه خدا را خشنود ساختهاید. |
زیرا که برای همین خوانده شدهاید، چونکه مسیح نیز برای ما عذاب کشید وشما را نمونهای گذاشت تا در اثر قدمهای وی رفتار نمایید، | ۲۱ 21 |
این رنج و زحمت، جزئی از خدمتی است که خدا به شما محول کرده است. سرمشق شما مسیح است که در راه شما زحمت کشید. پس راه او را ادامه دهید. |
«که هیچ گناه نکرد و مکر درزبانش یافت نشد.» | ۲۲ 22 |
هرگز از او گناهی سر نزد، و فریبی از دهان او بیرون نیامد. |
چون او را دشنام میدادند، دشنام پس نمی داد و چون عذاب میکشید تهدیدنمی نمود، بلکه خویشتن را به داور عادل تسلیم کرد. | ۲۳ 23 |
وقتی به او ناسزا میگفتند، پاسخی نمیداد؛ و زمانی که او را عذاب میدادند، تهدید به انتقام نمیکرد، بلکه زندگی خود را به خدایی واگذار کرد که داور عادل و با انصاف میباشد. |
که خود گناهان ما را در بدن خویش بردارمتحمل شد تا از گناه مرده شده، به عدالت زیست نماییم که به ضربهای او شفا یافتهاید. | ۲۴ 24 |
او بر روی صلیب، بار گناهان ما را بر دوش گرفت تا ما بتوانیم از چنگ گناه رهایی یافته، زندگی پاکی داشته باشیم. همان که به زخمهایش شفا یافتهاید. |
از آنروکه مانند گوسفندان گمشده بودید، لکن الحال به سوی شبان و اسقف جانهای خود برگشتهاید. | ۲۵ 25 |
شما مانند گوسفندانی بودید که راهشان را گم کردهاند. اما اکنون نزد شبانتان بازگشتهاید، شبانی که حافظ جان شماست. |