< اول پطرس 2 >
لهذا هر نوع کینه و هر مکر و ریا و حسد وهرقسم بدگویی را ترک کرده، | ۱ 1 |
to put aside therefore/then all evil and all deceit and (hypocrisy *NK(O)*) and envy and all slander
چون اطفال نوزاده، مشتاق شیر روحانی و بیغش باشید تا از آن برای نجات نمو کنید، | ۲ 2 |
as/when newborn infant the/this/who spiritual pure milk to long for in order that/to in/on/among it/s/he to grow (toward salvation *NO*)
اگرفی الواقع چشیدهاید که خداوند مهربان است. | ۳ 3 |
(if *N(k)O*) to taste that/since: that good/kind the/this/who lord: God
و به او تقرب جسته، یعنی به آن سنگ زنده رد شده از مردم، لکن نزد خدا برگزیده و مکرم. | ۴ 4 |
to/with which to come near/agree stone to live by/under: by a human on the other hand to reject from/with/beside then God select valued/honored
شما نیز مثل سنگهای زنده بنا کرده میشوید به عمارت روحانی و کهانت مقدس تا قربانی های روحانی و مقبول خدا را بواسطه عیسی مسیح بگذرانید. | ۵ 5 |
and it/s/he as/when stone to live to build house: home spiritual (toward *no*) priesthood holy to carry up spiritual sacrifice acceptable (the/this/who *NK*) God through/because of Jesus Christ
بنابراین، در کتاب مکتوب است که «اینک مینهم در صهیون سنگی سر زاویه برگزیده و مکرم و هرکه به وی ایمان آورد خجل نخواهد شد.» | ۶ 6 |
(because *N(k)O*) to contain in/on/among (the/this/who *k*) a writing look! to place in/on/among Zion stone cornerstone select valued/honored and the/this/who to trust (in) upon/to/against it/s/he no not to dishonor
پس شما را که ایمان دارید اکرام است، لکن آنانی را که ایمان ندارند، «آن سنگی که معماران رد کردند، همان سر زاویه گردید»، | ۷ 7 |
you therefore/then the/this/who honor the/this/who to trust (in) (to disbelieve *N(K)O*) then (stone *N(k)O*) which to reject the/this/who to build this/he/she/it to be toward head corner
و «سنگ لغزش دهنده و صخره مصادم»، زیرا که اطاعت کلام نکرده، لغزش میخورند که برای همین معین شدهاند. | ۸ 8 |
and stone stumbling block and rock stumbling block which to strike the/this/who word to disobey toward which and to place
لکن شما قبیله برگزیده و کهانت ملوکانه وامت مقدس و قومی که ملک خاص خدا باشدهستید تا فضایل او را که شما را از ظلمت، به نورعجیب خود خوانده است، اعلام نمایید. | ۹ 9 |
you then family: descendant select kingly priesthood Gentiles holy a people toward acquiring that the/this/who virtue to proclaim the/this/who out from darkness you to call: call toward the/this/who marvellous it/s/he light
که سابق قومی نبودید و الان قوم خدا هستید. آن وقت از رحمت محروم، اما الحال رحمت کرده شدهاید. | ۱۰ 10 |
which once/when no a people now then a people God the/this/who no to have mercy now then to have mercy
ای محبوبان، استدعا دارم که چون غریبان و بیگانگان از شهوات جسمی که با نفس در نزاع هستند، اجتناب نمایید؛ | ۱۱ 11 |
beloved to plead/comfort as/when foreigner and stranger to have in full the/this/who fleshly desire who/which to battle according to the/this/who soul
و سیرت خود را درمیان امتها نیکو دارید تا در همان امری که شمارا مثل بدکاران بد میگویند، از کارهای نیکوی شما که ببینند، در روز تفقد، خدا را تمجیدنمایند. | ۱۲ 12 |
the/this/who behaviour you in/on/among the/this/who Gentiles to have/be good in order that/to in/on/among which to slander you as/when wrongdoing out from the/this/who good work (to observe *N(k)O*) to glorify the/this/who God in/on/among day oversight
لهذا هر منصب بشری را بخاطر خداونداطاعت کنید، خواه پادشاه را که فوق همه است، | ۱۳ 13 |
to subject (therefore/then *K*) all human creation through/because of the/this/who lord: God whether king as/when be higher
و خواه حکام را که رسولان وی هستند، بجهت انتقام کشیدن از بدکاران و تحسین نیکوکاران. | ۱۴ 14 |
whether ruler as/when through/because of it/s/he to send toward vengeance (on the other hand *k*) wrongdoing praise then doing good
زیرا که همین است اراده خدا که به نیکوکاری خود، جهالت مردمان بیفهم را ساکت نمایید، | ۱۵ 15 |
that/since: since thus(-ly) to be the/this/who will/desire the/this/who God to do good to muzzle the/this/who the/this/who foolish a human ignorance
مثل آزادگان، اما نه مثل آنانی که آزادی خود را پوشش شرارت میسازند بلکه چون بندگان خدا. | ۱۶ 16 |
as/when free/freedom and not as/when covering to have/be the/this/who evil the/this/who freedom but as/when God slave
همه مردمان را احترام کنید. برادران را محبت نمایید. از خدا بترسید. پادشاه رااحترام نمایید. | ۱۷ 17 |
all to honor the/this/who brotherhood (to love *NK(o)*) the/this/who God to fear the/this/who king to honor
ای نوکران، مطیع آقایان خود باشید با کمال ترس؛ و نه فقط صالحان و مهربانان را بلکه کج خلقان را نیز. | ۱۸ 18 |
the/this/who slave to subject in/on/among all fear the/this/who master no alone the/this/who good and gentle but and the/this/who crooked
زیرا این ثواب است که کسی بجهت ضمیری که چشم بر خدا دارد، در وقتی که ناحق زحمت میکشد، دردها را متحمل شود. | ۱۹ 19 |
this/he/she/it for grace if through/because of conscience God to endure one grief to suffer unjustly
زیرا چه فخر دارد هنگامی که گناهکار بوده، تازیانه خورید و متحمل آن شوید. لکن اگرنیکوکار بوده، زحمت کشید و صبر کنید، این نزدخدا ثواب است. | ۲۰ 20 |
what? for credit if to sin and to beat to remain/endure but if to do good and to suffer to remain/endure this/he/she/it grace from/with/beside God
زیرا که برای همین خوانده شدهاید، چونکه مسیح نیز برای ما عذاب کشید وشما را نمونهای گذاشت تا در اثر قدمهای وی رفتار نمایید، | ۲۱ 21 |
toward this/he/she/it for to call: call that/since: since and Christ to suffer above/for (you *N(K)O*) you to leave behind example in order that/to to follow after the/this/who track it/s/he
«که هیچ گناه نکرد و مکر درزبانش یافت نشد.» | ۲۲ 22 |
which sin no to do/make: do nor to find/meet deceit in/on/among the/this/who mouth it/s/he
چون او را دشنام میدادند، دشنام پس نمی داد و چون عذاب میکشید تهدیدنمی نمود، بلکه خویشتن را به داور عادل تسلیم کرد. | ۲۳ 23 |
which to revile no to retaliate to suffer no to threaten to deliver then the/this/who to judge rightly
که خود گناهان ما را در بدن خویش بردارمتحمل شد تا از گناه مرده شده، به عدالت زیست نماییم که به ضربهای او شفا یافتهاید. | ۲۴ 24 |
which the/this/who sin me it/s/he to carry up in/on/among the/this/who body it/s/he upon/to/against the/this/who wood in order that/to the/this/who sin to cease to be the/this/who righteousness to live which the/this/who wound (it/s/he *k*) to heal
از آنروکه مانند گوسفندان گمشده بودید، لکن الحال به سوی شبان و اسقف جانهای خود برگشتهاید. | ۲۵ 25 |
to be for as/when sheep (to lead astray *N(k)O*) but to turn now upon/to/against the/this/who shepherd and overseer the/this/who soul you