و منای برادران، چون به نزد شما آمدم، با فضیلت کلام یا حکمت نیامدم چون شمارا بهسر خدا اعلام مینمودم. | ۱ 1 |
زیرا عزیمت نکردم که چیزی در میان شما دانسته باشم جزعیسی مسیح و او را مصلوب. | ۲ 2 |
و من در ضعف وترس و لرزش بسیار نزد شما شدم، | ۳ 3 |
و کلام ووعظ من به سخنان مقنع حکمت نبود، بلکه به برهان روح و قوت، | ۴ 4 |
تا ایمان شما در حکمت انسان نباشد بلکه در قوت خدا. | ۵ 5 |
لکن حکمتی بیان میکنیم نزد کاملین، اماحکمتی که از این عالم نیست و نه از روسای این عالم که زایل میگردند. (aiōn g165) | ۶ 6 |
بلکه حکمت خدا را درسری بیان میکنیم، یعنی آن حکمت مخفی را که خدا پیش از دهرها برای جلال ما مقدر فرمود، (aiōn g165) | ۷ 7 |
که احدی از روسای این عالم آن را ندانست زیرا اگر میدانستند خداوند جلال را مصلوب نمی کردند. (aiōn g165) | ۸ 8 |
بلکه چنانکه مکتوب است: «چیزهایی را که چشمی ندید و گوشی نشنید و بهخاطر انسانی خطور نکرد، یعنی آنچه خدا برای دوستداران خود مهیا کرده است.» | ۹ 9 |
اما خدا آنهارا به روح خود بر ما کشف نموده است، زیرا که روح همهچیز حتی عمقهای خدا را نیز تفحص میکند. | ۱۰ 10 |
زیرا کیست از مردمان که امور انسان رابداند جز روح انسان که در وی میباشد. همچنین نیز امور خدا را هیچکس ندانسته است، جز روح خدا. | ۱۱ 11 |
لیکن ما روح جهان را نیافتهایم، بلکه آن روح که از خداست تا آنچه خدا به ما عطا فرموده است بدانیم. | ۱۲ 12 |
که آنها را نیز بیان میکنیم نه به سخنان آموخته شده از حکمت انسان، بلکه به آنچه روحالقدس میآموزد و روحانیها را باروحانیها جمع مینماییم. | ۱۳ 13 |
اما انسان نفسانیامور روح خدا را نمی پذیرد زیرا که نزد او جهالت است و آنها را نمی تواند فهمید زیرا حکم آنها ازروح میشود. | ۱۴ 14 |
لکن شخص روحانی در همهچیز حکم میکند و کسی را در او حکم نیست. | ۱۵ 15 |
«زیرا کیست که فکر خداوند را دانسته باشد تااو را تعلیم دهد؟» لکن ما فکر مسیح را داریم. | ۱۶ 16 |