برای سالار مغنیان. مزمور داود بنده خداوند معصیت شریر در اندرون دل من می گوید که ترس خدا در مد نظر اونیست. | ۱ |
زیرا خویشتن را در نظر خود تملق میگوید تا گناهش ظاهر نشود و مکروه نگردد. | ۲ |
سخنان زبانش شرارت و حیله است. ازدانشمندی و نیکوکاری دست برداشته است. | ۳ |
شرارت را بر بستر خود تفکر میکند. خود را به راه ناپسند قائم کرده، از بدی نفرت ندارد. | ۴ |
ای خداوند رحمت تو در آسمانها است وامانت تو تا افلاک. | ۵ |
عدالت تو مثل کوههای خداست و احکام تو لجه عظیم. ای خداوندانسان و بهایم را نجات میدهی. | ۶ |
ای خدارحمت تو چه ارجمند است. بنی آدم زیر سایه بالهای تو پناه میبرند. | ۷ |
از چربی خانه تو شاداب میشوند. از نهر خوشیهای خود ایشان را می نوشانی. | ۸ |
زیرا که نزد تو چشمه حیاتاست ودر نور تو نور را خواهیم دید. | ۹ |
رحمت خود رابرای عارفان خود مستدام فرما و عدالت خود رابرای راست دلان. | ۱۰ |
پای تکبر بر من نیاید و دست شریران مرا گریزان نسازد. | ۱۱ |
در آنجا بدکرداران افتادهاند. ایشان انداخته شدهاند و نمی توانندبرخاست. | ۱۲ |