این نامه از طرف پولس رسول است. من نه از جانب گروهی یا مقامی انسانی به رسولی منصوب شدهام، بلکه بهواسطۀ عیسی مسیح و خدای پدر که او را از مردگان برخیزانید. |
تمام برادران و خواهران اینجا، در نوشتن این نامه به کلیساهای غلاطیه، با من سهیم هستند. |
از درگاه خدای پدر، و خداوندمان عیسی مسیح، خواهان فیض و آرامش برای شما هستم. اگر من خود را رسول میخوانم، منظورم آن نیست که یک گروه مذهبی یا هیئتی مرا به عنوان رسول به کار گماردهاند. رسالت و مأموریت من از جانب عیسی مسیح و خدای پدر است، خدایی که او را پس از مرگ زنده کرد. |
زیرا مسیح، به خواست پدر ما خدا، جان خود را فدا کرد و مُرد تا گناهان ما بخشیده شود و از این دنیای آلوده به گناه نجات یابیم. (aiōn g165) |
تعجب میکنم که به این زودی از خدایی که شما را بهواسطۀ فیض مسیح فرا خوانده است، رویگردان شده و به انجیل دیگری روی آوردهاید، به پیام دیگری برای کسب حیات جاویدان. |
زیرا غیر از راهی که به شما اعلام کردیم، راه دیگری وجود ندارد. آنانی که راه دیگری به شما معرفی میکنند، میخواهند شما را فریب داده، حقیقت انجیل مسیح را دگرگون کنند. |
اگر کسی بخواهد راه دیگری برای رستگاری به شما معرفی کند، به غیر از آن راهی که ما به شما اعلام کردیم، خدا او را لعنت کند، حتی اگر این شخص خود من باشم. اگر فرشتهای نیز از آسمان فرود آید و شما را به سوی راه دیگری هدایت کند، لعنت خدا بر او باد! |
باز تکرار میکنم: اگر کسی مژدهٔ نجات دیگری، غیر از آنچه که پذیرفتهاید، به شما ارائه دهد، لعنت خدا بر او باد! |
آیا اکنون میکوشم تأیید انسانها را به دست آورم؟ یا مورد تأیید خدا قرار بگیرم؟ یا اینکه میکوشم مردمان را خشنود سازم؟ اگر هنوز در پی خشنودی انسانها بودم، خدمتگزار مسیح نمیبودم. |
ای برادران و خواهران، میخواهم بدانید که آن انجیل که به شما بشارت دادم، همان پیام رستگاری، زاییدهٔ تفکرات انسانی نیست. |
زیرا خود عیسی مسیح مستقیماً آن را بر من آشکار و مکشوف ساخت. بله، من آن را از هیچکس دریافت نکردم و از هیچ انسانی نیاموختم. |
بدون شک سرگذشت مرا هنگامی که هنوز پیرو دین یهود بودم شنیدهاید، که چگونه به تعقیب مسیحیان میپرداختم و ایشان را با بیرحمی شکنجه و آزار میدادم و همیشه در پی آن بودم که ریشهٔ آنان را از زمین بر کنم. |
من از بیشتر همسالان یهودی خود مؤمنتر بودم و نسبت به اجرای رسوم و سنن مذهبم تعصب زیادی داشتم. |
اما ناگهان همه چیز تغییر کرد! زیرا خدایی که مرا از شکم مادر برگزیده بود، از روی لطف و رحمتش، پسر خود را بر من آشکار ساخت و او را به من شناساند تا بتوانم نزد اقوام غیریهودی رفته، راه نجات بهوسیلۀ عیسی مسیح را به ایشان بشارت دهم. وقتی این تغییر در من پدید آمد، با هیچکس در این باره سخن نگفتم. |
حتی به اورشلیم هم نرفتم تا با کسانی که پیش از من به رسالت برگزیده شده بودند، مشورت کنم. بلکه به بیابانهای عربستان رفتم، و پس از مدتی، به شهر دمشق بازگشتم. |
بعد از سه سال، سرانجام به اورشلیم رفتم تا با پطرس ملاقات کنم. در آنجا مدت پانزده روز با او به سر بردم. |
اما از سایر رسولان، فقط یعقوب، برادر خداوند ما عیسی مسیح را دیدم. |
خدا شاهد است آنچه که مینویسم عین حقیقت است. |
پس از این دیدار، به ایالات سوریه و قیلیقیه رفتم. |
اما مسیحیان یهودیه هنوز مرا ندیده بودند؛ |
فقط این را از دیگران شنیده بودند که: «دشمن سابق ما، اکنون همان ایمانی را بشارت میدهد که قبلاً در صدد نابودی آن بود.» |
و این تغییری که در من پدید آمده بود، سبب شد که خدا را تمجید و ستایش کنند. |