שיר המעלות לדוד יהוה לא גבה לבי ולא רמו עיני ולא הלכתי בגדלות ובנפלאות ממני׃ | 1 |
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم. مزمور داوود. ای خداوند، من از خودبینی و تکبر دست کشیدهام؛ از آنچه بزرگتر و بلندتر از عقل من است خود را دور نگه داشتهام. |
אם לא שויתי ודוממתי נפשי כגמל עלי אמו כגמל עלי נפשי׃ | 2 |
جان مضطرب خود را آرام ساختهام. اینک، دل من، همچون کودکی که در آغوش مادر آرمیده، آرام و بیتشویش است. |
יחל ישראל אל יהוה מעתה ועד עולם׃ | 3 |
ای اسرائیل، بر خداوند امیدوار باش، از حال تا ابد! |