וישכב אביה עם אבתיו ויקברו אתו בעיר דויד וימלך אסא בנו תחתיו בימיו שקטה הארץ עשר שנים׃ | 1 |
ابیا درگذشت و در شهر داوود در کنار اجدادش دفن شد و پسرش آسا به جای او بر تخت سلطنت نشست. در طول ده سال اول سلطنت آسا، در قلمرو او صلح برقرار بود، |
ויעש אסא הטוב והישר בעיני יהוה אלהיו׃ | 2 |
زیرا آسا اوامر خداوند، خدای خود را اطاعت میکرد و مطابق میل او رفتار مینمود. |
ויסר את מזבחות הנכר והבמות וישבר את המצבות ויגדע את האשרים׃ | 3 |
او مذبحهای مردم بتپرست و بتخانههای ایشان را که روی تپهها ساخته شده بودند خراب کرد، مجسمهها و بتهای شرمآور اشیره را خرد نمود، |
ויאמר ליהודה לדרוש את יהוה אלהי אבותיהם ולעשות התורה והמצוה׃ | 4 |
و از تمام مردم یهودا خواست که اوامر و احکام خداوند، خدای اجدادشان را اطاعت کنند و از او پیروی نمایند. |
ויסר מכל ערי יהודה את הבמות ואת החמנים ותשקט הממלכה לפניו׃ | 5 |
او تمام بتکدهها را از بالای تپهها، و مذبحهای بخور را از همهٔ شهرهای یهودا برداشت. به همین علّت بود که خداوند به سرزمین او صلح و آرامش بخشید و او توانست در سراسر یهودا شهرهای حصاردار بسازد. |
ויבן ערי מצורה ביהודה כי שקטה הארץ ואין עמו מלחמה בשנים האלה כי הניח יהוה לו׃ | 6 |
ויאמר ליהודה נבנה את הערים האלה ונסב חומה ומגדלים דלתים ובריחים עודנו הארץ לפנינו כי דרשנו את יהוה אלהינו דרשנו וינח לנו מסביב ויבנו ויצליחו׃ | 7 |
آسا به مردم یهودا گفت: «چون از خداوند، خدای خود پیروی کردیم او به ما صلح و آرامی بخشیده است. پس، از این فرصت استفاده کنیم و شهرها را بسازیم، دور آنها را حصار بکشیم و در اطراف آنها برجها و دروازههای پشتبنددار درست کنیم.» بنابراین ایشان با موفقیت شهرها را بنا کردند. |
ויהי לאסא חיל נשא צנה ורמח מיהודה שלש מאות אלף ומבנימן נשאי מגן ודרכי קשת מאתים ושמונים אלף כל אלה גבורי חיל׃ | 8 |
سپاه آسای پادشاه تشکیل شده بود از ۳۰۰٬۰۰۰ سرباز از یهودا که مجهز به نیزه و سپر بودند، و ۲۸۰٬۰۰۰ سرباز از بنیامین که مسلح به تیر و کمان و سپر بودند. همهٔ اینها جنگاورانی شجاع بودند. |
ויצא אליהם זרח הכושי בחיל אלף אלפים ומרכבות שלש מאות ויבא עד מרשה׃ | 9 |
در این هنگام زارح سردار حبشی با لشکری بزرگ و سیصد ارابهٔ جنگی به شهر مریشه آمد. |
ויצא אסא לפניו ויערכו מלחמה בגיא צפתה למרשה׃ | 10 |
آسای پادشاه هم سپاه خود را برای جنگ با لشکر بزرگ حبشه به آنجا فرستاد. دو لشکر در درهٔ صفاته که نزدیک مریشه بود روبروی هم صفآرایی کردند. |
ויקרא אסא אל יהוה אלהיו ויאמר יהוה אין עמך לעזור בין רב לאין כח עזרנו יהוה אלהינו כי עליך נשענו ובשמך באנו על ההמון הזה יהוה אלהינו אתה אל יעצר עמך אנוש׃ | 11 |
آسا به حضور خداوند، خدای خود چنین دعا کرد: «خداوندا فقط تو هستی که از ضعفا در مقابل زورمندان حمایت میکنی. ای خداوند، خدای ما، ما را یاری کن، زیرا چشم امیدمان فقط به توست و به نام تو به قلب این لشکر عظیم حمله میکنیم. ای خداوند، تو خدای ما هستی، نگذار انسان بر تو غالب آید!» |
ויגף יהוה את הכושים לפני אסא ולפני יהודה וינסו הכושים׃ | 12 |
خداوند حبشیها را شکست داد و آنها متواری شدند و آسا و سپاه یهودا به پیروزی رسیدند. |
וירדפם אסא והעם אשר עמו עד לגרר ויפל מכושים לאין להם מחיה כי נשברו לפני יהוה ולפני מחנהו וישאו שלל הרבה מאד׃ | 13 |
آسا و همراهانش ایشان را تا جرار تعقیب نمودند و عدهٔ بیشماری از حبشیها را کشتند به طوری که لشکر آنان کاملاً متلاشی شد. به این ترتیب خداوند و نیروهای او آنها را از بین بردند و لشکر یهودا غنیمت فراوان به چنگ آورد. |
ויכו את כל הערים סביבות גרר כי היה פחד יהוה עליהם ויבזו את כל הערים כי בזה רבה היתה בהם׃ | 14 |
لشکر یهودا تمام شهرهای اطراف جرار را تسخیر نمود، زیرا ترس خداوند تمام ساکنان آن شهرها را فرا گرفته بود. لشکر یهودا از آنجا نیز غنایم بسیار به چنگ آورد. |
וגם אהלי מקנה הכו וישבו צאן לרב וגמלים וישבו ירושלם׃ | 15 |
آنها همچنین پیش از آنکه به اورشلیم بازگردند، آغلهای حیوانات را خراب نموده، گلههای گوسفند و شتران فراوانی گرفتند و با خود بردند. |