לכו נרננה ליהוה נריעה לצור ישענו | 1 |
بیایید خداوند را بسراییم و صخره نجات خود را آواز شادمانی دهیم! | ۱ |
נקדמה פניו בתודה בזמרות נריע לו | 2 |
به حضور او با حمد نزدیک بشویم! و با مزامیر او راآواز شادمانی دهیم! | ۲ |
כי אל גדול יהוה ומלך גדול על-כל-אלהים | 3 |
زیرا که یهوه، خدای بزرگ است، | ۳ |
אשר בידו מחקרי-ארץ ותועפת הרים לו | 4 |
و پادشاه عظیم بر جمیع خدایان. نشیبهای زمین در دست وی است و فرازهای کوهها از آن او. | ۴ |
אשר-לו הים והוא עשהו ויבשת ידיו יצרו | 5 |
دریا از آن اوست، او آن رابساخت؛ و دستهای وی خشکی را مصور نمود. | ۵ |
באו נשתחוה ונכרעה נברכה לפני-יהוה עשנו | 6 |
بیایید عبادت و سجده نماییم و به حضورآفریننده خود خداوند زانو زنیم! | ۶ |
כי הוא אלהינו-- ואנחנו עם מרעיתו וצאן ידו היום אם-בקלו תשמעו | 7 |
زیرا که اوخدای ما است! و ما قوم مرتع و گله دست اومی باشیم! امروز کاش آواز او را میشنیدید! | ۷ |
אל-תקשו לבבכם כמריבה כיום מסה במדבר | 8 |
دل خود را سخت مسازید، مثل مریبا، مانند یوم مسا در صحرا. | ۸ |
אשר נסוני אבותיכם בחנוני גם-ראו פעלי | 9 |
چون اجداد شما مرا آزمودند وتجربه کردند و اعمال مرا دیدند. | ۹ |
ארבעים שנה אקוט בדור-- ואמר עם תעי לבב הם והם לא-ידעו דרכי | 10 |
چهل سال ازآن قوم محزون بودم و گفتم: «قوم گمراه دل هستند که طرق مرا نشناختند. | ۱۰ |
אשר-נשבעתי באפי אם-יבאון אל-מנוחתי | 11 |
پس در غضب خود قسم خوردم، که به آرامی من داخل نخواهند شد.» | ۱۱ |