משכיל לאסף למה אלהים זנחת לנצח יעשן אפך בצאן מרעיתך | 1 |
قصیده آساف چراای خدا ما را ترک کردهای تا به ابدو خشم تو بر گوسفندان مرتع خودافروخته شده است؟ | ۱ |
זכר עדתך קנית קדם-- גאלת שבט נחלתך הר-ציון זה שכנת בו | 2 |
جماعت خود را که ازقدیم خریدهای، بیاد آور و آن را که فدیه دادهای تا سبط میراث تو شود و این کوه صهیون را که درآن ساکن بودهای. | ۲ |
הרימה פעמיך למשאות נצח כל-הרע אויב בקדש | 3 |
قدمهای خود را بسوی خرابه های ابدی بردار زیرا دشمن هرچه را که درقدس تو بود خراب کرده است. | ۳ |
שאגו צרריך בקרב מועדך שמו אותתם אתות | 4 |
دشمنانت درمیان جماعت تو غرش میکنند و علمهای خودرا برای علامات برپا مینمایند. | ۴ |
יודע כמביא למעלה בסבך-עץ קרדמות | 5 |
و ظاهرمی شوند چون کسانی که تبرها را بر درختان جنگل بلند میکنند. | ۵ |
ועת (ועתה) פתוחיה יחד-- בכשיל וכילפות יהלמון | 6 |
و الان همه نقشهای تراشیده آن را به تبرها و چکشها خرد میشکنند. | ۶ |
שלחו באש מקדשך לארץ חללו משכן-שמך | 7 |
قدس های تو را آتش زدهاند و مسکن نام تو را تابه زمین بیحرمت کردهاند. | ۷ |
אמרו בלבם נינם יחד שרפו כל-מועדי-אל בארץ | 8 |
و در دل خودمی گویند آنها را تمام خراب میکنیم. پس جمیع کنیسه های خدا را در زمین سوزانیدهاند. | ۸ |
אותתינו לא ראינו אין-עוד נביא ולא-אתנו ידע עד-מה | 9 |
آیات خود را نمی بینیم و دیگر هیچ نبی نیست. و درمیان ما کسی نیست که بداند تا به کی خواهد بود. | ۹ |
עד-מתי אלהים יחרף צר ינאץ אויב שמך לנצח | 10 |
ای خدا، دشمن تا به کی ملامت خواهد کرد؟ وآیا خصم، تا به ابد نام تو را اهانت خواهد نمود؟ | ۱۰ |
למה תשיב ידך וימינך מקרב חוקך (חיקך) כלה | 11 |
چرا دست خود یعنی دست راست خویش رابرگردانیدهای؟ آن را از گریبان خود بیرون کشیده، ایشان را فانی کن. | ۱۱ |
ואלהים מלכי מקדם פעל ישועות בקרב הארץ | 12 |
و خدا از قدیم پادشاه من است. او در میان زمین نجاتها پدید میآورد. | ۱۲ |
אתה פוררת בעזך ים שברת ראשי תנינים על-המים | 13 |
تو به قوت خوددریا را منشق ساختی و سرهای نهنگان را در آبهاشکستی. | ۱۳ |
אתה רצצת ראשי לויתן תתננו מאכל לעם לציים | 14 |
سرهای لویاتان را کوفته، و او را خوراک صحرانشینان گردانیدهای. | ۱۴ |
אתה בקעת מעין ונחל אתה הובשת נהרות איתן | 15 |
توچشمهها و سیلها را شکافتی و نهرهای دائمی راخشک گردانیدی. | ۱۵ |
לך יום אף-לך לילה אתה הכינות מאור ושמש | 16 |
روز از آن توست و شب نیزاز آن تو. نور و آفتاب را تو برقرار نمودهای. | ۱۶ |
אתה הצבת כל-גבולות ארץ קיץ וחרף אתה יצרתם | 17 |
تمامی حدود جهان را تو پایدار ساختهای. تابستان و زمستان را تو ایجاد کردهای. | ۱۷ |
זכר-זאת--אויב חרף יהוה ועם נבל נאצו שמך | 18 |
ای خداوند این را بیادآور که دشمن ملامت میکند و مردم جاهل نام تو را اهانت مینمایند. | ۱۸ |
אל-תתן לחית נפש תורך חית ענייך אל-תשכח לנצח | 19 |
جان فاخته خود را بهجانور وحشی مسپار. جماعت مسکینان خود را تا به ابد فراموش مکن. | ۱۹ |
הבט לברית כי מלאו מחשכי-ארץ נאות חמס | 20 |
عهد خود را ملاحظه فرما زیرا که ظلمات جهان از مسکن های ظلم پراست. | ۲۰ |
אל-ישב דך נכלם עני ואביון יהללו שמך | 21 |
مظلومان به رسوایی برنگردند. مساکین و فقیران نام تو را حمدگویند. | ۲۱ |
קומה אלהים ריבה ריבך זכר חרפתך מני-נבל כל-היום | 22 |
ای خدا برخیز و دعوای خود را برپادار؛ و بیادآور که احمق تمامی روز تو را ملامت میکند. | ۲۲ |
אל-תשכח קול צרריך שאון קמיך עלה תמיד | 23 |
آواز دشمنان خود را فراموش مکن وغوغای مخالفان خود را که پیوسته بلند میشود. | ۲۳ |