מכתם לדוד שמרני אל כי-חסיתי בך | 1 |
غزل داوود. ای خدا، از من محافظت فرما، زیرا که به تو پناه آوردهام. |
אמרת ליהוה אדני אתה טובתי בל-עליך | 2 |
به خداوند گفتم: «تو خداوند من هستی و من جز تو هیچ چیز خوب ندارم.» |
לקדושים אשר-בארץ המה ואדירי כל-חפצי-בם | 3 |
بزرگان واقعی دنیا کسانی هستند که به تو ایمان دارند، و ایشان مایهٔ شادی من میباشند. |
ירבו עצבותם אחר מהרו בל-אסיך נסכיהם מדם ובל-אשא את-שמותם על-שפתי | 4 |
آنان که به دنبال خدایان دیگر میروند دچار دردهای زیادی خواهند شد. من برای این خدایان قربانی نخواهم کرد و حتی نام آنها را بر زبان نخواهم آورد. |
יהוה מנת-חלקי וכוסי-- אתה תומיך גורלי | 5 |
ای خداوند، تو همه چیز من هستی! تو پیالۀ برکت من هستی! آنچه دارم، در تو محفوظ است. |
חבלים נפלו-לי בנעמים אף-נחלת שפרה עלי | 6 |
زمینی که به من بخشیدهای زمینی است دلپذیر. چه میراثی عالی به من دادهای! |
אברך--את-יהוה אשר יעצני אף-לילות יסרוני כליותי | 7 |
خداوند را شکر میکنم که مرا راهنمایی میکند و حتی شب هنگام نیز مرا تعلیم میدهد. |
שויתי יהוה לנגדי תמיד כי מימיני בל-אמוט | 8 |
خداوند را همیشه پیش روی خود میدارم. او در کنار من است و هیچ چیز نمیتواند مرا بلرزاند. |
לכן שמח לבי--ויגל כבודי אף-בשרי ישכן לבטח | 9 |
پس دلم شاد است و زبانم در وجد؛ بدنم نیز در امنیت ساکن است. |
כי לא-תעזב נפשי לשאול לא-תתן חסידך לראות שחת (Sheol h7585) | 10 |
زیرا تو جان مرا در چنگال مرگ رها نخواهی کرد و نخواهی گذاشت قُدّوسِ تو در قبر بپوسد. (Sheol h7585) |
תודיעני ארח חיים שבע שמחות את-פניך נעמות בימינך נצח | 11 |
تو راه حیات را به من نشان خواهی داد. حضور تو مرا از شادی لبریز میکند و بودن در کنار تو به من لذتی جاودانی میبخشد. |