למה יהוה תעמד ברחוק תעלים לעתות בצרה | 1 |
ای خداوند چرا دور ایستادهای و خودرا در وقت های تنگی پنهان میکنی؟ | ۱ |
בגאות רשע ידלק עני יתפשו במזמות זו חשבו | 2 |
از تکبر شریران، فقیر سوخته میشود؛ درمشورت هایی که اندیشیدهاند، گرفتار میشوند. | ۲ |
כי-הלל רשע על-תאות נפשו ובצע ברך נאץ יהוה | 3 |
زیرا که شریر به شهوات نفس خود فخر میکند، و آنکه میرباید شکر میگوید و خداوند را اهانت میکند. | ۳ |
רשע--כגבה אפו בל-ידרש אין אלהים כל-מזמותיו | 4 |
شریر در غرور خود میگوید: «بازخواست نخواهد کرد.» همه فکرهای او اینست که خدایی نیست. | ۴ |
יחילו דרכו בכל-עת--מרום משפטיך מנגדו כל-צורריו יפיח בהם | 5 |
راههای او همیشه استوار است. احکام تو از او بلند و بعید است. همه دشمنان خود را به هیچ میشمارد. | ۵ |
אמר בלבו בל-אמוט לדר ודר אשר לא-ברע | 6 |
در دل خود گفته است: «هرگزجنبش نخواهم خورد، و دور به دور بدی رانخواهم دید.» | ۶ |
אלה פיהו מלא--ומרמות ותך תחת לשונו עמל ואון | 7 |
دهن او از لعنت و مکر و ظلم پر است؛ زیرزبانش مشقت و گناه است؛ | ۷ |
ישב במארב חצרים--במסתרים יהרג נקי עיניו לחלכה יצפנו | 8 |
در کمینهای دهات مینشیند؛ در جایهای مخفی بیگناه را میکشد؛ چشمانش برای مسکینان مراقب است؛ | ۸ |
יארב במסתר כאריה בסכה-- יארב לחטוף עני יחטף עני במשכו ברשתו | 9 |
در جای مخفی مثل شیر در بیشه خود کمین میکند؛ به جهت گرفتن مسکین کمین میکند؛ فقیر را به دام خود کشیده، گرفتار میسازد. | ۹ |
ודכה (ידכה) ישח ונפל בעצומיו חלכאים (חל כאים) | 10 |
پس کوفته وزبون میشود؛ و مساکین در زیر جباران اومی افتند. | ۱۰ |
אמר בלבו שכח אל הסתיר פניו בל-ראה לנצח | 11 |
در دل خود گفت: «خدا فراموش کرده است؛ روی خود را پوشانیده و هرگزنخواهد دید.» | ۱۱ |
קומה יהוה--אל נשא ידך אל-תשכח עניים (ענוים) | 12 |
ای خداوند برخیز! ای خدا دست خود رابرافراز! و مسکینان را فراموش مکن. | ۱۲ |
על-מה נאץ רשע אלהים אמר בלבו לא תדרש | 13 |
چراشریر خدا را اهانت کرده، در دل خود میگوید: «تو بازخواست نخواهی کرد؟» | ۱۳ |
ראתה כי-אתה עמל וכעס תביט-- לתת בידך עליך יעזב חלכה יתום אתה היית עוזר | 14 |
البته دیدهای زیرا که تو بر مشقت و غم مینگری، تا بهدست خود مکافات برسانی. مسکین امر خویش را به توتسلیم کرده است. مددکار یتیمان، تو هستی. | ۱۴ |
שבר זרוע רשע ורע תדרוש-רשעו בל-תמצא | 15 |
بازوی گناهکار را بشکن. و اما شریر را ازشرارت او بازخواست کن تا آن را نیابی. | ۱۵ |
יהוה מלך עולם ועד אבדו גוים מארצו | 16 |
خداوند پادشاه است تا ابدالاباد. امتها اززمین او هلاک خواهند شد. | ۱۶ |
תאות ענוים שמעת יהוה תכין לבם תקשיב אזנך | 17 |
ای خداوندمسالت مسکینان را اجابت کردهای، دل ایشان رااستوار نمودهای و گوش خود را فراگرفتهای، | ۱۷ |
לשפט יתום ודך בל-יוסיף עוד--לערץ אנוש מן-הארץ | 18 |
تایتیمان و کوفته شدگان را دادرسی کنی. انسانی که از زمین است، دیگر نترساند. | ۱۸ |