רוחי חבלה ימי נזעכו קברים לי | 1 |
روحم در هم شکسته، پایان زندگی من فرا رسیده و قبر آماده است تا مرا در خود جای دهد. |
אם-לא התלים עמדי ובהמרותם תלן עיני | 2 |
مسخرهکنندگان دور مرا گرفتهاند. آنها را در همه جا میبینم. |
שימה-נא ערבני עמך מי הוא לידי יתקע | 3 |
هیچکس بر بیگناهی من گواهی نمیدهد زیرا تو ای خدا، به ایشان حکمت ندادهای تا بتوانند مرا یاری دهند. ای خدا، نگذار آنها پیروز شوند. |
כי-לבם צפנת משכל על-כן לא תרמם | 4 |
לחלק יגיד רעים ועיני בניו תכלנה | 5 |
کسی که برای منفعت خویش بر ضد دوستانش سخن گوید، فرزندانش کور خواهند شد. |
והציגני למשל עמים ותפת לפנים אהיה | 6 |
خدا مرا مایهٔ تمسخر مردم گردانیده است و آنها به صورتم تف میاندازند. |
ותכה מכעש עיני ויצרי כצל כלם | 7 |
چشمانم از گریه تار شده و از من سایهای بیش باقی نمانده است. |
ישמו ישרים על-זאת ונקי על-חנף יתערר | 8 |
مردان درستکار وقتی مرا میبینند دچار حیرت میشوند. ولی سرانجام آدمهای بیگناه بر اشخاص نابکار پیروز خواهند شد، |
ויאחז צדיק דרכו וטהר-ידים יסיף אמץ | 9 |
و پاکان و درستکاران پیش خواهند رفت و قویتر و قویتر خواهند شد. |
ואולם--כלם תשבו ובאו נא ולא-אמצא בכם חכם | 10 |
اگر میتوانید استدلال بهتری ارائه کنید، گرچه در بین شما که مقابل من ایستادهاید آدم فهمیدهای نمیبینم. |
ימי עברו זמתי נתקו-- מורשי לבבי | 11 |
روزهای من سپری شده، امیدهایم به باد فنا رفته و آرزوهای دلم برآورده نشده است. |
לילה ליום ישימו אור קרוב מפני-חשך | 12 |
دوستانم شب را روز و روز را شب میگویند! چگونه حقیقت را وارونه جلوه میدهند! |
אם-אקוה שאול ביתי בחשך רפדתי יצועי (Sheol h7585) | 13 |
اگر بمیرم، در تاریکی فرو رفته و قبر را پدر و کرم را مادر و خواهر خود خواهم خواند. (Sheol h7585) |
לשחת קראתי אבי אתה אמי ואחתי לרמה | 14 |
ואיה אפו תקותי ותקותי מי ישורנה | 15 |
پس امید من کجاست؟ آیا کسی میتواند آن را پیدا کند؟ |