אדם ילוד אשה-- קצר ימים ושבע-רגז | 1 |
انسان چقدر ناتوان است. عمرش کوتاه و پر از زحمت است. |
כציץ יצא וימל ויברח כצל ולא יעמוד | 2 |
مثل گل، لحظهای میشکفد و زود پژمرده میشود و همچون سایهٔ ابری که در حرکت است به سرعت ناپدید میگردد. |
אף-על-זה פקחת עינך ואתי תביא במשפט עמך | 3 |
ای خدا، آیا با انسانهای ضعیف بایستی اینچنین سختگیری کنی و از آنها بخواهی تا حساب پس دهند؟ |
מי-יתן טהור מטמא-- לא אחד | 4 |
چطور انتظار داری از یک چیز کثیف چیز پاکی بیرون آید؟ |
אם חרוצים ימיו--מספר-חדשיו אתך חקו עשית ולא יעבר | 5 |
روزهای عمر او را از پیش تعیین کردهای و او قادر نیست آن را تغییر دهد. |
שעה מעליו ויחדל-- עד-ירצה כשכיר יומו | 6 |
پس نگاه غضبآلود خود را از وی برگردان و او را به حال خود بگذار تا پیش از آنکه بمیرد چند صباحی در آرامش زندگی کند. |
כי יש לעץ תקוה אם-יכרת ועוד יחליף וינקתו לא תחדל | 7 |
برای درخت امیدی هست، چون اگر بریده شود باز سبز میشود و شاخههای تر و تازه میرویاند. |
אם-יזקין בארץ שרשו ובעפר ימות גזעו | 8 |
اگر ریشههایش در زمین فرسوده شود و کندهاش بپوسد، باز مانند نهال تازه نشاندهای به مجرد رسیدن آب از نو جوانه زده، شکوفه میآورد. |
מריח מים יפרח ועשה קציר כמו-נטע | 9 |
וגבר ימות ויחלש ויגוע אדם ואיו | 10 |
ولی وقتی انسان میمیرد، رمقی در او باقی نمیماند. دم آخر را برمیآورد و اثری از او باقی نمیماند. |
אזלו-מים מני-ים ונהר יחרב ויבש | 11 |
همانطور که آب دریا بخار میگردد و آب رودخانه در خشکسالی ناپدید میشود، همچنان انسان برای همیشه بخواب میرود و تا نیست شدن آسمانها دیگر برنمیخیزد و کسی او را بیدار نمیکند. |
ואיש שכב ולא-יקום עד-בלתי שמים לא יקיצו ולא-יערו משנתם | 12 |
מי יתן בשאול תצפנני-- תסתירני עד-שוב אפך תשית לי חק ותזכרני (Sheol h7585) | 13 |
ای کاش مرا تا زمانی که خشمگین هستی در کنار مردگان پنهان میکردی و پس از آن دوباره به یاد میآوردی. (Sheol h7585) |
אם-ימות גבר היחיה כל-ימי צבאי איחל-- עד-בוא חליפתי | 14 |
وقتی انسان بمیرد، آیا دوباره زنده میشود؟ من در تمام روزهای سخت زندگی در انتظار مرگ و خلاصی خود خواهم بود. |
תקרא ואנכי אענך למעשה ידיך תכסף | 15 |
آنگاه تو مرا صدا خواهی کرد و من جواب خواهم داد؛ و تو مشتاق این مخلوق خود خواهی شد. |
כי-עתה צעדי תספור לא-תשמר על-חטאתי | 16 |
مواظب قدمهایم خواهی بود و گناهانم را از نظر دور خواهی داشت. |
חתם בצרור פשעי ותטפל על-עוני | 17 |
تو خطاهای مرا خواهی پوشاند و گناهانم را پاک خواهی نمود. |
ואולם הר-נופל יבול וצור יעתק ממקמו | 18 |
کوهها فرسوده و ناپدید میشوند. آب، سنگها را خرد میکند و به صورت شن درمیآورد. سیلابها خاک زمین را میشوید و با خود میبرد. به همین گونه تو امید انسان را باطل میسازی. |
אבנים שחקו מים-- תשטף-ספיחיה עפר-ארץ ותקות אנוש האבדת | 19 |
תתקפהו לנצח ויהלך משנה פניו ותשלחהו | 20 |
او را از توان میاندازی و پیر و فرتوت به کام مرگ میفرستی. |
יכבדו בניו ולא ידע ויצערו ולא-יבין למו | 21 |
اگر پسرانش به عزت و افتخار برسند او از آنها اطلاع نخواهد داشت و اگر به ذلت و خواری بیفتند از آن نیز بیخبر خواهد بود. |
אך-בשרו עליו יכאב ונפשו עליו תאבל | 22 |
نصیب انسان فقط اندوه و درد است. |