הן לא קצרה יד יהוה מהושיע ולא כבדה אזנו משמוע | 1 |
هان دست خداوند کوتاه نیست تانرهاند و گوش او سنگین نی تا نشنود. | ۱ |
כי אם עונתיכם היו מבדלים בינכם לבין אלהיכם וחטאותיכם הסתירו פנים מכם--משמוע | 2 |
لیکن خطایای شما در میان شما و خدای شماحایل شده است و گناهان شما روی او را از شماپوشانیده است تا نشنود. | ۲ |
כי כפיכם נגאלו בדם ואצבעותיכם בעון שפתותיכם דברו שקר--לשונכם עולה תהגה | 3 |
زیرا که دستهای شمابه خون و انگشتهای شما به شرارت آلوده شده است. لبهای شما به دروغ تکلم مینماید وزبانهای شما به شرارت تنطق میکند. | ۳ |
אין קרא בצדק ואין נשפט באמונה בטוח על תהו ודבר שוא הרו עמל והוליד און | 4 |
احدی به عدالت دعوی نمی کند و هیچکس به راستی داوری نمی نماید. به بطالت توکل دارند و به دروغ تکلم مینمایند. به ظلم حامله شده، شرارت رامی زایند. | ۴ |
ביצי צפעוני בקעו וקורי עכביש יארגו האכל מביציהם ימות והזורה תבקע אפעה | 5 |
از تخمهای افعی بچه برمی آورند وپرده عنکبوت میبافند. هرکه از تخمهای ایشان بخورد میمیرد و آن چون شکسته گردد افعی بیرون میآید. | ۵ |
קוריהם לא יהיו לבגד ולא יתכסו במעשיהם מעשיהם מעשי און ופעל חמס בכפיהם | 6 |
پرده های ایشان لباس نخواهدشد و خویشتن را از اعمال خود نخواهند پوشانیدزیرا که اعمال ایشان اعمال شرارت است و عمل ظلم در دستهای ایشان است. | ۶ |
רגליהם לרע ירצו וימהרו לשפך דם נקי מחשבותיהם מחשבות און--שד ושבר במסלותם | 7 |
پایهای ایشان برای بدی دوان و به جهت ریختن خون بیگناهان شتابان است. افکار ایشان افکار شرارت است ودر راههای ایشان ویرانی و خرابی است. | ۷ |
דרך שלום לא ידעו ואין משפט במעגלותם נתיבותיהם עקשו להם--כל דרך בה לא ידע שלום | 8 |
طریق سلامتی را نمی دانند و در راههای ایشان انصاف نیست. جاده های کج برای خود ساختهاند و هرکه در آنها سالک باشد سلامتی را نخواهد دانست. | ۸ |
על כן רחק משפט ממנו ולא תשיגנו צדקה נקוה לאור והנה חשך לנגהות באפלות נהלך | 9 |
بنابراین انصاف از ما دور شده است و عدالت به ما نمی رسد. انتظار نور میکشیم و اینک ظلمت است و منتظر روشنایی هستیم اما در تاریکی غلیظ سالک میباشیم. | ۹ |
נגששה כעורים קיר וכאין עינים נגששה כשלנו בצהרים כנשף באשמנים כמתים | 10 |
و مثل کوران برای دیوار تلمس مینماییم و مانند بیچشمان کورانه راه میرویم. در وقت ظهر مثل شام لغزش میخوریم و در میان تندرستان مانند مردگانیم. | ۱۰ |
נהמה כדבים כלנו וכיונים הגה נהגה נקוה למשפט ואין לישועה רחקה ממנו | 11 |
جمیع ما مثل خرسها صدا میکنیم و مانندفاختهها ناله مینماییم، برای انصاف انتظارمی کشیم و نیست و برای نجات و از ما دورمی شود. | ۱۱ |
כי רבו פשעינו נגדך וחטאותינו ענתה בנו כי פשעינו אתנו ועונתינו ידענום | 12 |
زیرا که خطایای ما به حضور تو بسیار شده و گناهان ما به ضد ما شهادت میدهد چونکه خطایای ما با ما است و گناهان خود را میدانیم. | ۱۲ |
פשע וכחש ביהוה ונסוג מאחר אלהינו דבר עשק וסרה הרו והגו מלב דברי שקר | 13 |
مرتد شده، خداوند را انکار نمودیم. از پیروی خدای خود انحراف ورزیدیم به ظلم و فتنه تکلم کردیم و به سخنان کذب حامله شده، از دل آنها راتنطق نمودیم. | ۱۳ |
והסג אחור משפט וצדקה מרחוק תעמד כי כשלה ברחוב אמת ונכחה לא תוכל לבוא | 14 |
و انصاف به عقب رانده شده وعدالت از ما دور ایستاده است زیرا که راستی درکوچهها افتاده است و استقامت نمی تواند داخل شود. | ۱۴ |
ותהי האמת נעדרת וסר מרע משתולל וירא יהוה וירע בעיניו כי אין משפט | 15 |
و راستی مفقود شده است و هرکه ازبدی اجتناب نماید خود را به یغما میسپارد. وچون خداوند این را دید در نظر او بد آمد که انصاف وجود نداشت. | ۱۵ |
וירא כי אין איש וישתומם כי אין מפגיע ותושע לו זרעו וצדקתו היא סמכתהו | 16 |
و او دید که کسی نبود وتعجب نمود که شفاعت کنندهای وجود نداشت از این جهت بازوی وی برای او نجات آورد وعدالت او وی را دستگیری نمود. | ۱۶ |
וילבש צדקה כשרין וכובע ישועה בראשו וילבש בגדי נקם תלבשת ויעט כמעיל קנאה | 17 |
پس عدالت را مثل زره پوشید و خود نجات را بر سر خویش نهاد. و جامه انتقام را بهجای لباس در بر کرد وغیرت را مثل ردا پوشید. | ۱۷ |
כעל גמלות כעל ישלם--חמה לצריו גמול לאיביו לאיים גמול ישלם | 18 |
بر وفق اعمال ایشان، ایشان را جزا خواهد داد. به خصمان خود حدت خشم را و به دشمنان خویش مکافات و به جزایرپاداش را خواهد رسانید. | ۱۸ |
ויראו ממערב את שם יהוה וממזרח שמש את כבודו כי יבוא כנהר צר רוח יהוה נססה בו | 19 |
و از طرف مغرب ازنام یهوه و از طلوع آفتاب از جلال وی خواهندترسید زیرا که او مثل نهر سرشاری که باد خداوندآن را براند خواهد آمد. | ۱۹ |
ובא לציון גואל ולשבי פשע ביעקב--נאם יהוה | 20 |
و خداوند میگوید که نجاتدهندهای برای صهیون و برای آنانی که دریعقوب از معصیت بازگشت نمایند خواهد آمد. | ۲۰ |
ואני זאת בריתי אותם אמר יהוה--רוחי אשר עליך ודברי אשר שמתי בפיך לא ימושו מפיך ומפי זרעך ומפי זרע זרעך אמר יהוה מעתה ועד עולם | 21 |
و خداوند میگوید: «اما عهد من با ایشان این است که روح من که بر تو است و کلام من که دردهان تو گذاشتهام از دهان تو و از دهان ذریت تو واز دهان ذریت ذریت تو دور نخواهد شد.» خداوند میگوید: «از الان و تا ابدالاباد.» | ۲۱ |